زمان ومنتظران-پیامبر ما

پاداش رسالت

          اولين بار اين موضوع را در مجلس روضه فاطميه شنيد:اين بود اجر رسالت پيامبر؟اين بود پاداش كسى كه آنها را از كفر و شرك و نفاق و جهل و تفرق و دشمنى رهانيد و به چشمه سار توحيد و ايمان و برادرى رساند؟مگر نفرمود :از شما پاداشى براى رسالتم درخواست …

پاداش رسالت ادامه »

شايسته گمارى

          موضوع ميزگرد ، “معيار هاي انتخاب مدير در نگاه پيامبر ما” بود.مجرى گفت:بحث انتخاب مدير و حاكم بسيار چالش برانگيز است و قدمتى به طول تاريخ  دارد و اشكال گوناگونى هم داشته است:روزگارى قدرت سالارى است، هركس زور بيشترى دارد، حاكم مى شود؛روزگارى،پول و امكانات ،افراد را قادر به تكيه …

شايسته گمارى ادامه »

مثبت گرائى

          از برخورد رئيس اداره ،دلخور بود.وارد اتاقش شد و به دوستش امير گفت:نمى دانم چرا بعضى افراد،فقط روى نقاط ضعف انگشت مى گذارند؛صد ويژگى مثبت داشته باشى،نمى بينند اما يك ويژگى منفى تو را بزرگ نمائى مى كنند و شماتت و سرزنش.امير گفت:پيش رئيس بودى؟گفت:آرى،مگر مى شود كسى را يافت که …

مثبت گرائى ادامه »

ادب و احترام

          گفتم:ويژگى انسانيت را در يك كلمه تعريف كن، گفت:ادب! گفتم دين را در يك كلمه خلاصه كن:گفت:ادب! گفتم:تربيت را در يك كلمه فشرده كن:گفت:ادب! گفتم :چقدر ادب را مقام بخشيدى، اينقدر مهم است؟گفت: چرا مهم نباشد كه راه وصول به همه كمالات انسانى،ادب است:ادب نسبت به خود و خدا و …

ادب و احترام ادامه »

فرصت ها

      كلاس”مديريت زمان” بود.استاد گفت:”هیچ انسانی دو نوبت به دنیا نمی آید تا در یک بار امور جهان را آزمایش کند و در بار دیگر تجربیات خود را به کار بندد. عمر انسان فرصتی است که تنها یک بار و آن هم به طور محدود در اختیار او قرار می گیرد. بنابراین، با …

فرصت ها ادامه »

مخاطبان

          در مورد سخنرانان صحبت مى كردند كه بعضى ساده،برخى دشوار،بعضى روان و برخى پيچيده و فنى سخن مى گويند.مى گفت :از مطالب فلان سخنران اصلاً بهره نمى برم ولى از سخنرانى ديگرى خيلى استفاده مى كنم.علت اين تفاوت ها چيست؟نظر مرا پرسيدند.گفتم: هزاران گونه موجود زنده مى شناسيم كه هريك …

مخاطبان ادامه »

پيشگامى

          در قسمتى از مقاله اش نوشت:… آنچه او را محبوب و خواستنى مى كرد اين بود كه به آنچه مى گفت،عامل بود؛ هر دستورى كه از طريق وحى به او مى رسيد و ابلاغ مى نمود،خود در عمل به آن پيشگام بود. نقطه ضعفى كه بسيارى از مستكبران و رهبران …

پيشگامى ادامه »

ساده زيستى

          “به چنين پيامبرى نبايد افتخار نمود”؟!  در همايش “بايسته هاى زندگى رهبران سياسى”،سخن مى گفت … پيامبرى در اوج تواضع و فروتنى، در عين آنكه اشرف مخلوقات و برگزيده خدا و حامل وحى الاهى و ولايتمدار امت اسلامى بود، اما ساده زيست بود و ناوابسته به مظاهر دنيا، رها از …

ساده زيستى ادامه »

مشورت

          اين سؤال خيلى ذهن او را درگير كرده بود:اگر پيامبر از طريق وحى همه چيز را از خدا دريافت مى نمود چه نيازى به مشورت با مردم داشت؟! موضوع را براى دوستان همسو مطرح كرد و همه را به تكاپو انداخت تا ظرف يك هفته نتايج تحقيق را با هم …

مشورت ادامه »

شرح صدر

      مراسم اعزام مبلغان به مناطق گوناگون بود و استاد آخرين توصيه ها رابراى آنها داشت: هميشه براى شما هورا نمى كشند و حتى ممكن است مورد بى مهرى و آزار قرار گيريد.آستانه تحمل خود را بالا بريد و از خدا بخواهيد به شما شرح صدر دهد؛مى دانيد شرح صدر چه نعمت بزرگى …

شرح صدر ادامه »

قرآن

      گفت:بگذار در يك كلمه خلاصه كنم قرآن،جان پيامبر بود و پيامبر،جان قرآن! چنان با قرآن مأنوس بود كه به فرموده اميرمومنان که در طول عمر مبارکش همیشه همراه و همراز پیامبر اکرم بود در وصف شدت علاقه پیامبر به قرآن کریم فرمود:«چیزی جز جنابت مانع از تلاوت قرآن رسول الله نمی شد».او كه وحی …

قرآن ادامه »

دعوت

          دلش مى خواست شكل گيرى اسلام را در محيط دشوار جزيرة العرب بداند و اينكه چطور پيامبر، تنها و بى ياور توانست آئين خود را تبليغ كند.شروع به تحقيق كرد و به نكات جالبى رسيد:سه سال دعوت غير آشكار و آرام و پنهان،  اين شيوه تبليغى پيامبر در جامعه اى …

دعوت ادامه »

امّت وسط

          آيه اى از قرآن را در كلاس خواند و پرسيد: چرا خداوند امت پيامبر ما را “امّت وسط” ناميد؟ اصلاً امّت وسط به چه معناست؟ مسعود گفت:با اجازه استاد عرض مى كنم تا آنجا كه من تحقيق كرده ام امت وسط به معناى امت ميانه رو، معتدل ،عالم و مسئوليت …

امّت وسط ادامه »

موعود

          در كنگره “مشتركات اديان ابراهيمى” سخن مى گفت كه نمايندگان اديان حضور داشتند.سخنرانى خود را اينگونه شروع كرد:آيا دو پيامبر خدا موسى و عيسى خود را آخرين پيامبر مى دانستند يا به پيامبر ديگرى وعده داده بودند؟ در پاسخ به اين سوال ،كتابهاى زيادى مثل بشارات عهدين نوشته شده كه شواهدى …

موعود ادامه »

عبد

          اعتراض داشت به كاربرد واژه “عبد” براى انسان، و مى گفت:يادآور دوران بردگى است .گفتم: از يك جهت راست مى گوئى ؛انسان نبايد عبد انسان ديگرى باشد كه فرموده اند:بنده ديگرى مباش كه خدا تو را آزاد آفريده است(لا تكن عبد غيرك،فقد جعلك الله حُرّاً)؛اما عبد خدا بودن، فرق مى …

عبد ادامه »

پناهگاه

          دكتراى حقوق سياسى مى خواند و موضوع رساله اش بررسى تطبيقى حقوق طرفين متخاصم در جنگ هاى زمان پيامبر و دوره معاصر بود.يكى از بخش هاى رساله اش اختصاص داشت به موضوع پناهندگى افراد متخاصم به جبهه اسلام و نيز نحوه برخورد با آنها بود… در ابتداى اين بخش ،با …

پناهگاه ادامه »

مولىٰ

          مى گفت:به پدرم آنقدر اعتماد دارم كه اگر هر فرمانى بدهد بى چون و چرا انجام مى دهم زيرا مطمئن هستم هر تصميمى بگيرد حتماً به خير و صلاح من خواهد بود. گفتم:يعنى ولايتش را بر خود واجب مى دانى با اينكه خودت عاقل و رشيد و كبير هستى؟ گفت:هر …

مولىٰ ادامه »

مُذكِّر

          بحث بر سر ضرورت تذكر براى انسانها بود.شاهين مخالف بود و مى گفت:براى انسان عاقل،تذكر ضرورتى ندارد. رضا گفت : هر وقت سوار هواپيما مى شوم قبل از شروع پرواز، مهمانداران تذكراتى در مورد نكات ايمنى مثل استفاده از جليقه نجات و راه هاى خروج اضطرارى و ماسك اكسيژن و لوازم …

مُذكِّر ادامه »

رحمة للعالمين

          گفتم: خيلى جالب است ! خداوند رب العالمين است و سفيرش،رحمة للعالمين! او انسان ها را آفريده و فرستاده اش هم ، رحمت و مهر براى اين آفريدگان است:”وما تو را جز رحمت براى جهانیان نفرستادیم( وَ ما اَرْسَلْناکَ اِلاّ رَحْمَهً لِلْعالَمِینَ)…گفت: چگونه است كه او رحمت براى جهانيان است؟ …

رحمة للعالمين ادامه »

مبلّغ

        در جائى خواند: پيامبران،دو گروه بوده اند : گروه اول پیامبرانی که صاحب شریعت بودند و قرآن آنها را” اولواالعزم من الرسل” می خواند و آنها پنج نفر بودند(نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و خاتم الانبياء عليهم السلام) و گروه دوم پیامبرانی که یا مردم را به این شرایع و …

مبلّغ ادامه »

شفيع

          شيرين گفت:به خاطر دارم از كودكى هر وقت مشكل بزرگى براى خانواده پيش مى آمد، مادر همه اعضاى خانواده را جمع مى كرد و از پدر مى خواست دعاى توسل به چهارده معصوم را بخواند و بعد همه خالصانه دعا مى كرديم و حل مشكل  را با شفيع قرار دادن …

شفيع ادامه »

شاهد

          دلش مى خواست از مركز كنترل دوربين هاى شهر بازديد كند و ببيند چگونه هزاران دوربين نصب شده در همه خيابان ها و مراكز ،همه چيز را ثبت مى كنند و در مانيتورها قابل مشاهده است و با استناد به همين دوربين ها مى توان بر همه رويدادهاى انجام شده …

شاهد ادامه »

منجى

          مى گفت :هيچ فكر كرده اى چرا پيامبران را ،منجى مردم خوانده اند؟ گفتم:بگو چرا؟ گفت : ماموريت آنان اين بوده است.اصولاً براى همين مبعوث شده اند كه مردم را از عبوديت غير خدا برهانند و آنها را از بند جهل و خرافه و اسارت زنجيرهاى بردگى آزاد نمايند. گفتم: …

منجى ادامه »

استقامت

          باورش نمى شد چيزى توانسته باشد اينقدر بر پيامبر (ص) تأثير بگذارد كه بفرمايد:”اين موضوع، مرا پير كرد”! داشت در مورد اين آيه قرآن در سوره هود تحقيق مى كرد:پس (اى پيامبر!) همان گونه كه مأمور شده‌اى، استوار و مستقيم باش و (نيز) هر كس كه با تو، به سوى خدا …

استقامت ادامه »

قيام شب

          داشت آخرين توصيه هاى عبوديتى و ارتقاء معرفتى و سلوك معنوى را با بهترين شاگردش در ميان مى گذاشت: عزيز دل، هرگز از قيام شب ،غافل مشو! خواب را رها كن! شبانگاه كه تاريكى جهان را گرفته ،از بستر برون آى و گوشه اى بخرام و با محبوب خود خلوت …

قيام شب ادامه »

غمخوارى

          آن روز هم خطابه اش در باره پيامبر بود:”…مردم ! به خدا هيچكس دلسوزتر و غمخوارتر از پيامبر براى شما نيست؛اين را من نمى گويم،بلكه خدايش در قرآن فرموده است : پيامبرى از ميان خودتان به سوى شما آمده كه آنچه شما را برنجاند بر او سخت و ناگوار است (لقد …

غمخوارى ادامه »

هدايت

          وقتى خواندم كه پيامبر ما به حدّى در هدايت مردم اصرار داشت كه خدا از آن به “حرص بر هدايت”تعبير فرموده ،در مقابل عظمت روحى اين فرستاده حق،سر تعظيم فرود آوردم:صفت حرص ،زيبا نيست مگر براى نجات مردم از ظلمت جهل و ستم و هدايت آنها به سوى نور و …

هدايت ادامه »

مهربانى

      منبر و خطابه اش از جنس هدايت و نور بود؛ سخنش از دل بر مى آمد لذا بر دل مى نشست ؛از مطالب زائد و حاشيه اى اجتناب داشت و معرفت و اخلاق، درونمايه مطالبش بود.قرار بود ده جلسه در ويژگى هاى پيامبر سخن بگويد.امروز را به صفت “مهربانى پيامبر” اختصاص داده …

مهربانى ادامه »

نرمخوئى

          داشت به دوستانش مى گفت:داعش را همان كسانى ايجاد كردند كه چهارده قرن هرگونه دشمنى و نزاع و عداوتى را با اسلام انجام دادند تا از نفوذش بكاهند و موفق نشدند لذا مزدورانى آدمكش را با پول و اسلحه تجهيز كردند تا چهره اسلام را خشن جلوه دهند.جنجال كاريكاتورهاى موهن …

نرمخوئى ادامه »

ختم نبوت

          روشنا از قول شادى نقل كرد كه يكى از همسايگان آنها پيرو يكى از فرقه هاى نوظهور است كه خود را دين جديد و رهبر خود را پيامبر جديد مى شمرند. شادى خواسته ما به منزلش برويم و با او گفتگو كنيم.همه قبول كردند و در روز موعود همه ،به …

ختم نبوت ادامه »

اُمّي

          رزومه اساتيد آن دانشگاه را كه ديد به اين نتيجه رسيد كه آنها از بهترين ها در تخصص خود هستند لذا آن دانشگاه  را براى ادامه تحصيل در رشته تخصصى برگزيد. آن اساتيد از بهترين دانشگاه ها فارغ التحصيل شده و سالها در مراكز پژوهشى كار كرده و صاحبنظر بودند.آموختن …

اُمّي ادامه »

معلم الاهى

          در جمع اولياء و معلمان و مربيان در روز معلم سخن مى گفت كه تصادفاً با ايام  مبعث پيامبر،همزمان شده بود. پس از تبريك اين دو روز گفت:معلم در همه كشورها و فرهنگ ها، گرامى و محترم داشته مى شود زيرا تلاش او موجب رشد و ارتقاى فرد و جامعه …

معلم الاهى ادامه »

خُلق عظيم

       بيشترين آرائى كه در انتخابات صنفى براى او به صندوق ها ريخته شده بود اول مربوط بود به خلق و خوى كريمانه و مردمى او و دوم صدق و پاكى و امانت داريش.دوستش داشتند چون او هم مردم را دوست مى داشت؛باغم مردم، غمگين مى شد و با شادى آنها،شاد.اتفاقاً يكى از …

خُلق عظيم ادامه »

الگوى نيكو

         كلاس روانشناسى بود و استاد مى گفت: بهترين الگوى كودكان،پدرها و مادرها هستند؛دختركان ،خود را مادر عروسك شان دانسته و با تقليد از رفتار مادر براى او،مادرى مى كنند و پسركان نيز ويژگى هاى پدر را الگوى خود نموده سعى مى كنند مثل او رفتار كنند.وقتى هم كه بزرگ مى شوند …

الگوى نيكو ادامه »

معجزه

      براى يك شبكه راديوئى اينترنتى صحبت مى كرد و موضوع برنامه “معجزه “بود : او اين گونه شروع كرد: معجزه (يعنى كارى كه ديگران از انجام آن عاجزند)،دليل و برهان حقانيت رسالت و نبوت پيامبران الاهى بوده است.مردم به مدعى پيامبرى مى گفتند از كجا بدانيم تو از جانب خدا هستى،نشانه اى …

معجزه ادامه »

عصمت

          براى سفر به يك منطقه گردشگرى خاص از سازمان گردشگرى ،درخواست راهنمائى دانا و بى خطا كردم زيرا بدون راهنما هرگز قادر به پيداكردن راه نبودم.اما چرا دانا و بى خطا؟! تصور كنيد فردى را به عنوان راهنماى سفر به شما معرفى كرده اند تا شما را سلامت به مقصد …

عصمت ادامه »

ويژگى ها

          عنوان رساله اش،ويژگى هاى پيامبران راستين بود. با استاد راهنما به توافق رسيده بود هم يك نگاه تاريخى را در رساله تعقيب كند و هم يك نگاه درون دينى و متنى را. البته او در حاشيه مى خواست نگاهى هم داشته باشد به ويژگى هاى پيامبران بدلى يا مدعيان دروغين …

ويژگى ها ادامه »

مأموريت

          همسرش پرسيد به چه منظورى دوسال به  دانمارك مى رويم ؟گفت :در راستاى همكارى هاي دانشگاهى،دانشگاه كپنهاك از دانشگاه تهران خواسته است براى تقويت دپارتمان مطالعات اسلامى آنجا يكى از اساتيد به آنجا اعزام شود و دانشگاه با توجه به رزومه و تأليفات و سوابق، مرا مأمور اين كار كرده …

مأموريت ادامه »

پيام رسالت

          در همايش بين المللى “اشتراكات اديان ” كه با حضور همه نمايندگان اديان برگزار شد از همه آنها خواستند در يك جمله پيام اصلى دين خود را بيان كنند.نوبت به نماينده اسلام رسيد.گفت: پيام اصلى اسلام،همان است كه پيامبر ما در آغاز دعوت خويش بيان نمود و آن شهادت بر …

پيام رسالت ادامه »

زمان و منتظران،٢.پيامبرما/ ١. وحى

         -:”بخوان به نام خدايت كه آفريد بشر”/طنين فكند ندا نيمه شب به كوه و كمر/درون غار حرا،خلوت شكفتن راز/به روى بستر انديشه داشت مردى سر/بسان رشته كلافى زعرش تا دل غار/كشيده بود مگر روح روشنائى پر/ ندا دميد: محمد! -تو كيستى؟ -:جبريل/بخوان!،به لرزه درافتاد مرد را پيكر…فرشته بود عيان هر كجا كه …

زمان و منتظران،٢.پيامبرما/ ١. وحى ادامه »