خويشاوندان

 

 

رسم كرده اند كه عروس و داماد خانه اى جدا داشته باشند و به دور از والدين،آپارتمانى بگيرند و مستقل زندگى كنند.دو جوان كم تجربه ، به دور از تجربه ديده ها، پس از مدتى يا به اختلاف دچار مى شوند و جدا مى شوند و يا در درياي مشكلات غوطه ور مى شوند و با اين شهر شلوغ و راه هاى دور، و دسترسى ها دشوار و موانع بسيار كسى هم نيست كمكى به آنها بكند و گره اى بگشايد يا مشاوره اي به آنها بدهد. نوعاً هر دو هم كار مى كنند و روزهاي تعطيل هم جهت رفع خستگى يك هفته كار، به استراحت مى پردازند و ديدار فاميل به همين بهانه ها و بهانه هاي ديگر تعطيل مى شود،بويژه اگر يك بچه هم بيايد كه وقت سر خاراندن هم نخواهند داشت و رابطه حتى با خويشان نزديك هم قطع مى شود و مستأصل مى شوند.خواهر زاده هاي من علي و زهره اين گونه بودند.تصميم گرفتم يك روز جمعه به ديدن شان بروم.رفتم و بعد از احوالپرسي گفتم:خوبيد؟ گفتند بله خوبيم.اما از چهره شان پيدا بود مشكل دارند.گفتم : با من راحت باشيد.كم كم سر درد دل هاشان باز شد و از مشكلات شان برايم گفتند…

گفتم،بسيارى از اين مشكلات به خاطر دوري از خويشاوندان است.ما سالهاست يك نشست فاميلى داريم كه ماهى يك بار تشكيل مى شود و همه فاميل دور هم جمع مى شويم.همه گونه شغلى هم در فاميل هست از دكتر و مهندس و معلم و اداري و وكيل و شغل آزاد گرفته تا پرستار و مشاور و بازنشسته و كارشناس مسائل مختلف. بسياري از مشكلات افراد در همين ديد و بازديد ماهانه توسط يكديگر حل مى شود؛يك صندوق قرض الحسنه فاميلى هم داريم كه هركس مشكلى داشته باشد،نوبتى وام مى گيرند؛در عزا و عروسي و بيمارى و امور خير هم همه مشاركت دارند.مطمئنم شما اگر به جمع اضافه شويد بسيارى از اين مشكلاتى كه گفتيد حل مى شود.گفتند:چه فكر خوبي! ما فكر مى كرديم به تنهائى مى توانيم مسائل خود را حل كنيم اما در عمل ديديم نمى شود.گفتم:شما جوان ها فكر مى كنيد دستوراتى مثل صله ارحام و پيوند با خويشاوندان در دين ما،بدون حكمت بوده است…؟

مولاي همه ما اميرمومنان عليه السلام در نهج البلاغه مى فرمايند:”اي مردم! انسان هر مقدار که ثروتمند باشد، باز از خويشاوندان خود بي نيا نيست، که از او با زبان و دست دفاع کنند. خويشاوندان انسان، بزرگترين گروهي هستند که از او حمايت مي کنند و اضطراب و ناراحتي او را مي زدايند و در هنگام مصيبت ها نسبت به او پرعاطفه ترين مردم اند”١.خود آن حضرت در رسيدگى به نزديكان و خويشاوندان بسيار كوشا بودند به نوعى كه فرمودند: “هيچ کس سريع تر از من به سوى صله رحم نشتافته است”(لن يسرع احد قبلي الي دعوة حق و صلة رحم).در سيره عملى آن حضرت هم مورخان نوشته اند سالانه چهل هزار دينار درآمد باغاتى كه با تلاش خود ايجاد كرده بود را در راه خدا به مستمندان مي بخشيد تا براي ازدواج جوانان يا تهيه مسکن براي بيچارگاه استفاده شود. نوشته اند كه در محله ي بني زريق مدينه، چند خانه ساخت وآنها را به خاله هاي خود بخشيد با اين شرط که پس از آنان، وقف مستمندان باشد٣؛ و فرمود:”صله ي رحم کنيد گرچه به سلامي باشد”٤…

على و زهره از آن پس و با الهام از رهنمود اميرمومنان(ع)در جمع فاميلي ما شركت كردند و همانجا من آنها را با بقيه فاميل آشنا كردم ؛به ويژه كسانى كه مى توانستند مشكلاتى را كه برايم گفته بودند،حل و فصل نمايند. اين پيوند اگر در هر جمع فاميلي برقرار باشد افراد هم احساس امنيت بيشترى مى كنند چون حاميان زيادي را در كنار خود مى بينند و هم به طور عملي با تخصص هائي كه دارند مشكلات يكديگر را گره گشائى مى كنند؛نبايد اين پيوندهاى خونى را مى تواند كارآئى بسيارى داشته باشد را ناديده گرفت.استقلال در زندگى مشترك،به معناي محروم كردن خود از حمايت هاى خويشاوندى نيست. مدير خوب كسي است كه از همه عوامل ريز و درشت در ارتقاي كار و ماموريت خود بهره بگيرد؛استقلال اين است كه شما همه عوامل را به حساب آوري و سخن همه حاميان و مشاوران را بشنوى اما در مرحله تصميم اين خودت باشي كه تصميم مى گيرى. پيوند هاي فاميلى،بيش از اين ها كه شمرده شد در بحران هاى فكرى و عملى، مى توانند نقش آفرينى كنند…

————————–

١.نهج البلاغه،خطبه ٢٣.

٢.همان،خطبه ١٣٩.

٣.مناقب،ابن شهرآشوب،ج١،ص٣٢٣.

٤.تحف العقول،ص٩٧.

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *