اخلاق من

 

 

الگوى شخصيتى من، پيامبراكرم(ص) است.انسان، به اخلاق است كه انسان است وگرنه انسان نيست آنكس كه چهره آدمى دارد اما از آدميت نشانى ندارد. صفات درونى و بيرونى انسان كه در او نهادينه شده و شخصيت او را مى سازد ، اخلاق نام مى گيرد؛هم خوی‌ های نیکو و پسندیده مانند جوانمردی و دلیری و هم خوی‌های زشت و ناپسند همچون فرومایگی و بزدلی؛هم اخلاق فردی همچون صبر و شجاعت و هم اخلاق اجتماعی مثل تواضع و ایثار. هدف بعثت پیامبران،اصلاح اخلاق انسانهاست تا آنها را به مکارم اخلاق مزين كنند.پیامبر(ص) در احادیثی، خود را مأمور به مکارم اخلاق، معرفی نموده است١و در روایات اهل بیت(ع) نیز از مکارم الأخلاق، سخن به میان آمده است٢؛از این رو اخلاق، جايگاهى بس متعالى يافته است.اصولاً اخلاق با آموزه ها و عمل پيامبر(ص)به كمال رسيد بطوريكه وقتى بخواهند از اخلاق كسى تعريف كنند مى گويند:اخلاقش،محمدى است!سعدى هم به نيكى در باره او گفته :حَسُنَتْ جَميعُ خِصالِهِ/صلّوا عليه و آلِهِ٣: همه خصال او زيبا و نيكو بود، براو واهل بيتش درود فرستيد!

گوشه اى از سجاياى اخلاقى آن حضرت: كارهاى شخصى اش را خود انجام مى داد:خود كفش خود را مى‌دوخت و لباس خود را وصله مى‌زد وگوسفند را خود مى‌دوشيد؛با بردگان، هم غذا مى‌شد؛ بر زمين مى‌نشست؛ حيا مانعش نمى‌شد كه نيازهاى خود را از بازار تهيه كند؛ به توانگران و فقرا دست مى‌داد و دست خود را نمى‌كشيد تا طرف دست خود را بكشد؛ به هركس مى‌رسيد، چه بزرگ و چه كوچك، سلام مى‌كرد؛اگر چيزى تعارفش مى‌كردند، آنرا تحقير نمى‌كرد، اگرچه يك خرماى پوسيده بود؛ كم خرج، كريم الطبع و خوش معاشرت بود؛ بدون اينكه قهقهه كند، هميشه تبسّمى بر لب داشت؛بدون اينكه چهره درهم كشيده باشد، هميشه اندوهگين به نظر مى‌رسيد؛ بدون اينكه از خود ذلتى نشان دهد، همواره متواضع بود؛ بدون اينكه اسراف ورزد، سَخىّ بود؛ بسيار دل نازك و مهربان بود؛ هرگز دست طمع بسوى چيزى دراز نكرد؛ هنگام بيرون رفتن از خانه، خود را در آينه مى‌ديد؛ هيچ وقت به خاطر ظلمى كه به او مى‌شد در صدد انتقام بر نمى‌آمد٤… 

راز اخلاق الاهى، پروا داشتن از خداست؛ انسان هماره در معرض غفلت و فراموشي خداست،يك تذكر او را هوشيار مى كند كه خدا را مراقب باش(راقب الله)؛بدان كه در محضر خدايي و او تو را مى بيند؛ در محضر او، دغل مكن؛ ريا مَوَرز؛ خطا مَرو ؛ جفا مكن! به هوش باش كه خدايت تو را به تزكيه نفس فرا خوانده و فرموده است:”قَد اَفلَحَ من زَكّیٰها و قَد خاب من دسّیٰها”٥؛ رستگار شد هر كس نفس خود را تزكیه كرد و نومید و محروم گشت آن كس كه نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخت.حسن خلق آن چنان داراى اهميت است كه گاهى در تعريف دين قرار مى گيرد.کسی خدمت پیامبر خدا(ص)آمد و پرسید: یا رسول الله! دین چیست؟ فرمود: حُسن خُلق. از سمت راست آمد و پرسید: دین چیست؟ فرمود: حُسن خُلق. پس از سمت چپ و از پشت سر آمد و همان سوال را تکرار کرد و حضرت همان جواب را داد٦. و در حديثى ديگر فرمود: خوش اخلاقی، نیمی از دین است٧(اَلخُلُقُ الحَسَنُ نِصفُ الدّینِ).

نگاه به جلوه ها و نمادهاي برجسته اخلاقى و الگو گرفتن از آنان،از بهترين شيوه هاي تربيت اخلاقى است؛ از همين رو خداوند همه چشم ها را به سوى پيامبر(ص)خيره مى كند و مى فرمايد در اخلاق به او تأسّى كنيد كه او بهترين الگوست(لقدكان لكم في رسول الله أُسوة حسنة)٨؛آيا اگر كسى از نظر اخلاقى واجد والا منشى و نيك سيرتى آن هم در مقياسى بزرگ نمى بود،مى توانست چنين تحول عظيمى را در جهان به وجود آورده و آئينش پانزده قرن ادامه يافته و اكنون نزديك دو ميليارد پيرو داشته باشد؟! بيهوده نيست كه خدايش، او را اين گونه مى ستايد:” همانا تو داراى خُلق هاى عظيمى هستى”(إنّك لَعلىٰ خُلُقٍ عظيم)٩.این نشان دهنده  جایگاه محوری اخلاق نيكو در اسلام است. چنانچه امام حسن مجتبی(ع) فرمود: ” بهترین خوبی، اخلاق خوب است١٠”.گاهى هم حسن خلق در تعريف ايمان قرار مى گيرد.امام باقر(ع)فرمود:كامل ترین مؤمنین از جهت ایمان نیكوترین آنان از نظر اخلاق است(إنَّ أكمَلَ المُؤمنینَ إیماناً أحْسَنَهُم خُلْقاً١١)و امام صادق(ع) فرمود:”چهار خصلت است اگر در كسى باشد ایمانش كامل مى شود، اگرچه از سر تا پایش گناهانى باشد، این گناهان چیزى از او نمى كاهد؛ فرمود: و آن چهار چیز: صدق و اداى امانت و حیا و حسن خلق است١٢”…

———-

١.قلم/٤.  ٢.مجمع البيان طبرسى٣٣٣/١٠.   ٣.سعدى، گلستان.   ٤.طباطبائي، سيرة النبى(ص).   ٥. شمس/٩-١٠.   ٦.میزان الحکمه، ح٥٠.   ٧.خصال١٧/١.  ٨. احزاب/٣٣.     ٩. قلم/٤.   ١٠.خصال/٢٩. ١١.كافى٩٩/٢،باب حسن خلق.   ١٢.همان. 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *