فقر

 

 

نتيجه بحث هاي سه نفره را در موضوع فقر،اين گونه تلخيص نمودم: فقر اقتصادى یک پدیده نامطلوب اجتماعی و از مهم ترين چالش هائى است که جوامع بشری در طول تاریخ حیات خود با آن مواجه بوده است. وجود و گستردگی دامنه فقر در جامعه،  به پی آمدهاي زیان آور همه جانبه اي در کوتاه مدت و درازمدت از جمله بي دينى می انجامد. این پدیده شوم در همه ادیان و فرهنگ هاي بشري نکوهش و براي زدودن آن از جامعه راه ها و روش هاي گوناگونی پیشنهاد شده است.پیامبر خدا (ص) فرمود:”فقر، انسان را در آستانه كفر قرار مى‌ دهد”(كادَ الفَقرُ أن يَكونَ كُفراً.کافی٣٠٧/٢)،يعنى گاهى فقر و مشکل اقتصادی انسان را به ترك دين و کفر می كشاند.امیرمؤمنان نيز خطاب به امام حسن مجتبی فرمود:”هر كس گرفتار فقر شود، به چهار خصلت مبتلا گردد: سستى در باورش، كاستى در خِرَدش، سَبُكى در دينش، و كم حيايى در چهره‌اش؛ پس از فقر به خداوند پناه مى‌ بريم(جامع الاخبار، سبزواري٣٠٠/١). همچنين فقر به سيه روئي در دو جهان(الفقر سواد الوجه فى الدارين،بحارالانوارج٦٩)؛ مرگ بزرگ(الفقر،الموت الأكبر،نهج البلاغه،حكمت١٦٣)،تلخ تر از هرچيز(فَلم أذُق شيئاً اَمَرُّ من الفقر،معانى الأخبار/٦٦٩)،بدتر از آتش نمرود(الْفَقْرُ أَشَدُّ إِلَیَّ منْ نَارِ نُمرود،جامع الأخبار شعيرى/١٠٩)؛ امام سجاد نيز در دعاي ابوحمزه ثمالی می فرماید: خدایا! پناه میبرم به تو از تنبلی و… ذلت و مسکنت و فقر و فاقه.

فقر در لغت به معناي شکسته شدن مهره هاي پشت بدن، نیاز و حاجت و نداشتن به اندازه کفایت است.اگرچه فقر را به اقسامى چون فقر داتى نسبت به خدا، فقر حقيقي در رعايت بندگى كامل، فقر علم دين، فقر فرهنگى ، فقر روحى و روانى، و فقر اقتصادى،تقسيم نموده اند، اما در اينجا فقر اقتصادي مورد نظر است كه به عنوان عامل منفی در زندگی انسان بوده و چالشي براي ديندارى بسياري از افراد مى شود و در آياتى از قرآن،مذمت شده  و در روايات نيز به عنوان منقصه اي در دين و  سیه رویی دنیا و آخرت، بزرگترین مرگ، تلخ ترین چیزها، سخت تر بودن از آتش نمرود براي نشان دادن سختی و دشواري فقر و مذمت آن مطرح شده است.اسلام،در راستای رفع و کاهش فاصله طبقاتی میان فقر وغنا قوانین، برنامه ها و رهنمودهای زیادی را براي مبارزه با فقر وریشه کنی یا کاهش آثار و پیامدهای آن ارائه نموده است(همچون تشويق به كار و تلاش؛رسيدگى به فقرا از طريق زكات و احسان و انفاق و وقف و نذر و…) که با به کارگیری آنها می توان به وضوح پيشرفت هائى را در ريشه كنى اين پديده شوم مشاهده كرد… 

فقر به عنوان يكي از عوامل مهم و كلیدی در بروز ناهنجاری های اجتماعی، وقوع جرائم و آسيب هاي مختلف در جامعه از جمله دين گريزي هم مطرح بوده و هست.كسي كه گرسنه است يا زن و فرزند خود را گرسنه مى بيند ممكن است به هركاري دست بزند.گاهى هم فقر از تنبلی و سستی فرد پدید می آید كه در اين هنگام با القائات شيطان به جاي انتساب به خود،به خدا نسبت داده مى شود(الشیطان یعدكم الفقر،بقره/۲۶۸)؛ او مردم را از فقر می ترساند تا دین گریزی پیشه كنند در حاليكه خداوند وعده آمرزش و فزونی می دهد(و الله یعدكم مغفرة منه و فضلاً، بقره/۲۶۸) و تهی دستان و فقيران را از فضل خویش بهره مند می سازد(إن یكونوا فقراء یغنهم الله من فضله، نور/۳۲). اگر حكومت،  دينى هم باشد، فقری كه در آن حكومت دینی پدیدار می شود به حساب دین گذاشته می شود و زمینه های گریز از دین را فراهم می سازد. با توجه به اينكه  فقر از بنیادی‌ ترین مشکلات و ناهنجارترین دردهای زندگی انسان است که با وجود پیشرفت و توسعه گسترده در زندگی بشری، میزان آن نه تنها کاسته نشده بلکه بر طبق آمارهای موجود در حال افزایش است و از آنجا كه فقر بسترساز بسيارى از انحرافات از جمله دين گريزي است بايد همه به آن توجه كنند و از جمله خود دينداران به دستورهائى كه در دين براي كاهش فقر و فاصله اجتماعى و شكاف طبقاتى داده شده ، عمل كنند…

 

دين،از يك سو همه را به سعى و كوشش و كسب و كار دستور مى دهد و جوان بى كار را بى منزلت مى شمرد و اداى حق كارگران و كارمندان را از مهم ترين واجبات مى داند و كار را از مهم ترين عبادات قلمداد مى كند، كارگر خسته در حال خواب را در حال عبادت مى داند تا آنجا كه توجه به معيشت و زندگى مادى را كفاره مهم ترين گناهان ذكر مى نمايد و مى فرمايداز طرف ديگر نيز به اين نكته اشاره مى كند كه خداوند امكانات كافى در روى زمين براى حل مشكل فقر آفريده است،انسان بايد تلاش كند و فقر را از خود دور سازد و از سوى ديگر حكومت را هم موظف مى سازد امكانات كشور را به طور مساوي در اختيار همگان گزارد تا فقر از ميان برود و شكاف طبقاتي به وجود نيايد و توصيه مى كند كه حكومت و اولياي دينى، مسئله فقرزدايى را در رأس كارهاى خود قرار دهد و با استفاده از ثروت هاي عمومى و نيز زكات و خمس و انفال و مال الخراج و مبارزه با احتكار و تعيين قيمت در صورت لزوم و دعوت به ساده زيستن با فقر مبارزه نمايد و از سوئى به فقيران نيز توصيه مى كند در صورتى كه تحت شرايط خاصى به فقر مبتلا شدند،عفاف و درستي را رها نكنند و آن را آزمونى بدانند كه به حكمت هائي سر راه آنان قرار گرفته تا صبر و بردبارى و شكر گزارى و ايمان شان در ترازوي آزمون فقر سنجيده شود…

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *