همسايه، هم سايه!

 
 
 
 
 
كنارم نشسته بود و دعا مى كرد؛ بين دعاهايش، شنيدم كه مى گفت: خدايا شكرت كه در اين محل جديد،همسايگان خوبي نصيبمان كردى…دعاهايش كه تمام شد گفتم: مگر همسايه بد هم داشته اي؟ گفت :آري، در جاي قبلى كه سكونت داشتيم؛ از دست همسايه ها ،آسايش نداشتيم؛نه تجانس فكرى داشتيم و نه توافق اخلاقى؛از دو فرهنگ بوديم در تعارض باهم؛ روزى نبود كه يك ماجرا نداشته باشيم ؛ يا به بهانه دعواي بچه ها يا بگومگوى خانم ها يا بر سر پرداخت شارژ خانه يا سر و صداهاي شبانه و رفتارهاي جلف خودشان و مهمانان شان و خلاصه هرشب كه مى خواستم به خانه بروم ،روحم در عذاب بود كه امشب چه ماجرايي با همسايه خواهيم داشت ؟ گفتم :پيش از آنكه آن خانه را بخرى،تحقيق نكردى كه همسايگانت كيانند؟گفت:نه، قيمتش مناسب بود،خريديم! گفتم نشنيدي آن سفارش مولايت اميرمومنان به فرزندش امام حسن عليهماالسلام را كه:”پيش از انتخاب خانه،درباره ي همسايه جستجو و تحقيق کن(سل عن الجار،قبل الدار)١؟…
 
جار، كسى است كه در جوار تو خانه دارد يا چسبيده به خانه تو يا نزديك به آن و هر دو در يك مجتمع يا محله ساكنيد و مأوا گرفته ايد. جيران نيز جمع آن است و ما در فارسى واژه زيباي “همسايه” را براي آن برگزيده ايم با بار مثبت و تلقى خوب از افرادى كه بهترين سلوك را با هم داشته باشند كه گفته اند:من و تو همدل و هم آوازيم/ زانكه همسايه ايم و همرازيم/ دل ما باشد آشيانه تو/ خانه ما بود چو خانه تو ! همسايه خوب،حقيقتاً بهترين سرمايه اجتماعى است:همسايه نيك است كه سرمايه ماست/وين طرفه كه همسايه ما،سايه ماست! شايسته است براي همسايه خوب خود بگوئى : همسايه،سايه ات به سرم مستدام باد!  برعكس اگر همسايه،نيك نباشد، بر اثر مجاورت،آرام آرام ،تو و خانواده ات را نيز به راه فسق و فجور خواهد كشاند: آن یکی چون نیست با اخیار یار /لاجرم شد پهلوی فُجّار، جار! اين است كه مولاي متقيان(ع)فرمود: پيش از خانه،همسايه را انتخاب كن…!
 
گفت: من اكنون در اين فكرم كه نسبت به همسايه ها چه وظايفى دارم؟ مولاي ما از حقوق همسايگى چيزى نفرمودند؟ گفتم: البته كه فرمودند. گفت:مرا مهمان كلمات گهربارش كن؛ گفتم: نخست احوال پرسى و رسيدگى: “نشانه خوش همسايگي، احوال پرسي از همسايه است”٢؛دوم ،حمايت و دفاع و محافظت؛كه فرمود:”در حمايت و ستايش و محافظت از همسايگان تعصب ورزيد (فتعصبوا لخلال الحمد من الحفظ للجوار)٣؛حق جوار و همسايگى در اسلام به قدري اهميت دارد که در وصيت معروف اميرمؤمنان(ع)آمده است:”خدا را خدا را! درباره ي همسايگان خود، خوش رفتاري کنيد. زيرا آنان مورد توصيه و سفارش پيامبر شما هستند. ايشان همواره نسبت به همسايگان سفارش مي فرمود تا آن جا که ما گمان برديم به زودي سهميه اي از ارث برايشان قرار خواهد داد! (الله الله في جيرانکم، فانهم وصيه نبيکم، ما زال يوصي بهم حتي ظننّا انه سيورّثهم)٤…
 
ديگر احترام به همسايه و رعايت تقوا در حق ايشان و عدم آزار آنان است ؛ آن حضرت در خطبه متقين كه براي صحابه خويش “همام” ايراد فرمودند، ضمن شمردن صفات پرهيزگاران، موضوع زيان نرساندن به همسايه را خاطر نشان مى فرمايد:”پرهيزکاران، همسايگان را آزار نمي رسانند(و لا يضار بالجار)٥. و ديگر دعا براي همسايه است كه برگرفته از همان “خلال الحمد” در كلمات بالاست؛همسر بزرگوار ايشان حضرت صديقه طاهره سلام الله عليها از همين جهت به فرزندش كه مشاهده كرد مادر در دعاهاي شبانه خويش،دعا براي همسايه را بر دعا براي خانواده مقدم داشته،فرمود: “نخست دعا براي همسايه،سپس دعا براي خانواده”(الجار ثم الدار)٦ و اين جمله چنان زيباست كه در فارسي نيز ضرب المثل شده است.وقتى خداوند،همسايگانت را در خوشي قرار دهد،آثار آن خوشي به خانه تو نيز وارد خواهد شد كه گفته اند: براي خانه همسايه هم چراغ ارزو كن زيرا كه قطعاً حوالي خانه ات روشن تر خواهد شد..!
———————
١.نهج البلاغه،نامه ٣١.
٢.تحف العقول،ص ٨١.
٣.نهج البلاغه، خطبه١٩٢.
٤.همان،نامه٤٧.
٥.همان، خطبه١٩٣.
٦.بحارالانوار، ج٤٣ص٨١وج٨٩ص٣١٣وج٩٣ص٣٨٨.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *