سرّ سقوط

 

 

 

 

يونس بن ظبيان از اصحاب سرّ امام صادق (ع)است او راوى حديثى شگفت از آن حضرت است١ : روزي به محضر امام آمد و عقيده بعضى معاصران خويش كه از اصحاب مالك بودند را در مورد جسمانيت خدا مطرح كرد و از امام نظر خواست؛حضرت ضمن كافر خواندن معتقدان به چنين عقيده اى،توضيح وافى در اين موضوع بيان نموده و سپس سخن را به ويژگى هاى اولى الالباب و انديشمندان كشانده و ضمن برشمردن مراحل معرفتى آنها و زحماتى كه در اين راه براي رسيدن به معرفت متحمل مى شوند ، از خطر بزرگى كه آنها را تهديد مى كند ،نام برده و فرمودند آنها طي تمام اين مراحل،يا به مقصد مى رسند و صعود مى كنند يا سقوط مى نمايند و همه چيز را از دست مى دهند.يعنى اين طور نيست كه هركس اين مجاهدت هاي علمى و عملى را انجام داد حتماً به نتيجه عالي برسد بلكه ممكن است كه با ارتكاب اشتباهى، ناگهان به پرتگاه أسفل سقوط نمايد و نابود شود…
 
سخن امام اين گونه بود:” اولى الالبابى كه با بال انديشه به عمل پرداختند تا وارث محبت الاهى شدند و قلبشان بدان حبّ روشن گرديده، لطف نيز به سوى قلب آنها شتافته و از اهل فوائد مى شوند و آنگاه با حكمت سخن مى گويند و صاحب فطانت و زيركى مى شوند و در پرتو اين فطانت،با توانمندى وارد وادي عمل شده و عمل شان در طبقات هفتگانه جهان جارى مى شود.وقتى به اين جايگاه رسيدند، در لطف و حكمت و بيان غوطه ور شده و چون به اين منزل درآمدند شهوت و محبت شان فقط در مورد خالق شان خواهد بود و هنگامى كه بدين جايگاه بلند و بزرگ درآمدند ،خدا را در قلب مشاهده كرده و وارث حكمتى ويژه-نه مانند آنچه حكماى معمولى به آن رسيده اند- و وارث علمى ويژه – نه مانند علمى كه علماي معمولى به آن دست يافته اند- و وارث مقام صدق- نه مانند آنچه صديقين با خشوع و طول عبادت وارث شدند-مى شوند… 
 
پس كسي كه با اين روش به دنبال معرفت راه سپرد( تازه در آن هنگام) يا سقوط مى كند يا بالا مى رود و اكثر آنان از سقوط كنندگانند و بالا نمى روند تا هنگامى كه رعايت حق الاهى را نكنند و بدانچه او امر نموده،عمل نكنند.اين صفت كسى است كه خدا را به حقيقت معرفتش نشناخته و به حقيقت محبتش دوست نداشته است. تورا نفريبد نماز و روزه و روايات و علومشان زيرا آنها حمر مستنفره اند(كه قرآن فرموده)”؛ سپس فرمود: اي يونس! هنگامى كه اراده آموختن علم صحيح را داشتى ،آن علم نزد ماست؛و ما همان “اهل الذكريم” كه خداى عزوجل فرمود: “از اهل ذكر بپرسيد اگر نمى دانيد”؛همانا شاهراه حكمت و فصل الخطاب به ما داده شده و ما وارث آن هستيم”؛ گفتم :اى فرزند رسول خدا،هركس از اهل بيت و فرزندان على و فاطمه باشد وارث اين مقام است فرمود:فقط امامان دوازدهگانه آن مقام را به ارث برده اند”سپس اسامى آنان را خواستم ،حضرت آنها را نام برد و فرمود: خداوند ما را برگزيد و طاهر نمود و چيزي به ما داد كه به احدي از جهانيان نداد”…
 
نكته بسيار مهم كه براي بعضى از بزرگان و فرزانگان پهنه علم در اين روايت از معجزه شق القمر بالاتر جلوه كرده اين است كه حتى بعد از رويت قلبى خدا و به ارث بردن بعضى از مقامات، هنوز امكان سقوط هست و امام فرمود بيشتر سالكان ، سقوط مى كنند.تنها راه سلوك بى خطر در پهنه معارف، چنگ زدن به مقام علمى امامان و جرعه نوشي از معارف آنان است زيرا ايشانند دانايان علوم الاهى و حافظان سرّ ربوبى كه گام زدن در راهشان نه تنها از سقوط در بيراهه هاي شرك و كفر انسان را حفظ مى نمايد بلكه صعود به مراتب بالاي ايمان و معرفت جز از طريق آنان امكان پذير نيست.انحرافات ، ناشی از حرکت نکردن در مسیر آل الله است. اولى الالباب بدانند که برای رسیدن به توحید، محبت، حکمت، علم و صدق باید فقط دنبال امام حرکت کنند و از دیگران فاصله بگیرند و علم الاهى را فقط از آنان طلب كنند تا از سقوط در امان بمانند…
——————
١. ابن عقده كوفى، فضائل أمير المؤمنين (ع)/١٦٥. كفاية الاثر خزاز قمى/٢٥٨؛ عوالم العلوم٢٧٨/١٥.

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *