مرزبانى

 

 

مرابطه و مرزبانى از حريم دين و ميهن اسلامى از وظايفى است كه بر عهده همه ايمان مداران است، چطور كسى كه مى خواهد با امام پيوند داشته باشد ، از آن غافل باشد؟ مرابطه ، از ریشۀ “ربط”، به معنای مواظبت کردن(از طریق بستن و منع کردن و جلوگيرى نمودن و راه را بر دشمن سدّ نمودن)و در يك كلام مرزبانى كردن است تا دشمنان نتوانند به برج و باروهاى دارالايمان وارد شوند. اين مأموريت، از اين آيه قرآن برآمده است:”ای کسانی که ايمان آورده‌اید (در دین‌داری) صبور باشید و یکدیگر را به مقاومت [در برابر دشمن] سفارش کنید و از مرزها نگهبانی نمایید، و از خدا پروا بدارید، باشد که رستگار شوید”١؛امام صادق(ع)در تفسير اين آيه فرمود:”یعنی در راه خدا مرزبانی کنید و ماییم راه خدا که واسطه خدا و خلقیم و ما نزدیک‌ ترین مرزیم. هر کس در راه دفاع از ما تلاش كند، او در راه دفاع از پيامبر و آنچه از جانب خدا فرود آمده تلاش کرده است”٢. امام در اين حديث روشن مى فرمايند دفاع از امامت و حريم امامان، همان مرابطه و مرزبانى است.
 
از آنجا كه معرفت امام ، بر هر كسي واجب است و عدم شناخت امام، بى بهرگى از ايمان و بسان زندگى در عصر جهالت است، مى توان گفت مرزبانى از دين ،مرزبانى از باور امامت است. اين سخن ،ترجمان سخن پيامبر است كه فرمود:”هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلی مرده است”٣. اين معنا مى رساند كه پاسدارى از باورهاى دين به ويژه امامت،چنان از اهميت برخوردار است كه عدم اعتقاد به آن با دوران جاهليت، همانند شده است. يك مرزبانى، مرزبانى از خاك و نفوس است و مرزبانى ديگر، حفظ مرزهاى اعتقادى و باورها در برابر يورش شيطان و دستياران اوست؛ و اين دفاع و جهاد هزاران برابر برتر از دفاع از مرزهاى جغرافيائى است. امام عسكرى (ع) در این زمینه از قول امام صادق (ع) مى فرماید: دانشمندان از شيعيان ما همانند مرزبانانی هستند که در برابر ابلیس و لشگرهایش صف کشیده و از یورش آنها به افرادی از شیعیان ما که قدرت دفاع از خود ندارند جلوگیری می‌کنند، و نیز از تسلّط ابلیس و پیروان ناصبی او، بر آنها پیشگیری می‌کنند. آگاه باشید ارزش آن دانشمندان که چنین خود را در معرض دفاع قرار داده اند، هزار هزار بار بالاتر از سپاهیانی است که در برابر هجوم دشمنان اسلام از کفّار روم و ترک و خزر، پیکار می‌کنند، زیرا دانشمندان، نگهبانان عقاید و فرهنگ اسلام، و مدافع دین دوستان ما هستند، در حالی که مجاهدان حافظ بدن ها و مرزهای زمینی هستند٤”…
 
پيامبر اكرم(ص)در واقعه تاريخى غديرخم ، وظيفه سنگين ديگرى را بر دوش همگان نهاد و آن ماموريت تبليغ بود:آن حضرت پس از ابلاغ فرمان خدا در تعيين تكليف رهبرى امت پس از خويش فرمود:”بايد اين پيام را تا روز قيامت،حاضران به غائبان و پدران به فرزندان برسانند٥”.از آن روز تا كنون-يعنى در طول چهارده قرن- مرزبانى دينى و تبليغ آموزه هاى وحيانى به عنوان يك ماموريت بر دوش مسلمانان قرارگرفت.اگرچه قرآن كريم پيش از آن از تبليغ سخن گفته بود:”كسانى كه رسالت هاى الاهى را ابلاغ مى‌كنند و از خدا مى‌ ترسند و از هيچ كس جز خدا بيم ندارند، و خداوند براى حسابرسى كافى است٦”، اما با ماموريت غدير، مسئوليت انسان هاي باورمند به اسلام و پيامبر،  مضاعف شد چون بايد همراه ابلاغ آموزه هاى دينى،پيشواى برحق دين را هم معرفى مى نمودند.بى ترديد،پيشوايان و امامان معصوم به نصب الاهى،مى توانستند جانشينان پيامبر باشند و دين خدا را آنگونه كه هست بدون تحريف ،به نسل هاى بعد منتقل سازند…
 
با این نگاه ، هر انسانى كه به مرزبانى فرهنگ دينى  مى پردازد، مجاهدى است كه در مقابل لشكر ضلالت پيشه ابليس، جهاد مى كند و مانع اغوا و گمراهى مردم مى شود.اگر او اين ماموريت را انجام ندهد،راه نفوذ شياطين باز مى شود لذا پيامبر اكرم(ص)در مورد اين مرزبانان فرهنگى فرمود هريك از دانشمندان امت اسلامی که از دنيا برود، نقطه‌ای که او از آن حراست می‌کرده خالی خواهد ماند به گونه‌ای که هیچ چیز دیگرى نمی‌تواند جایگزین آن گردد:” خداوند،عالمی را از میان این امّت نَبرَد، مگر این که رفتن او رخنه‌ای در اسلام باشد که تا روز قيامت، این رخنه بسته نمی‌شود”٧.امروز بيش از هر زمان ديگر،فرهنگ امامت و مهدويت مورد هجوم دشمنان فرهنگى است؛همه موظف اند به قدر توان، از امام عصر ارواحنا فداه و امامت ايشان،مرزبانى كنندو نگذارند جوانان ما زير بمباردمان شبهات آن دشمنان از مولاي زمان جدا شوند و به لشكر كفر و بى دينى افزوده شوند،بلكه برعكس از لشكر آنها ،افرادى را نجات داده و مهدوى سازند.اين از مهم ترين مصاديق پيوند با جانِ جهان است.
————–
١.آل عمران/٢٠٠.    ٢.تفسير عياشي٢١٢/١،ح١٨١.   ٣. صحيح مسلم١٤٧٨/٣؛مسند احمد٨٨/٢٨؛مسند ابي داوود٤٢٥/٣؛الكافى٥٨/٣ و ٣٧٦/١.    ٤.احتجاج١٧/١؛بحارالانوار،ج٢،ص٥،ح٨.     ٥.مناقب على بن ابى ‏طالب ح١٥٥. الفصول المهمه،فصل اول. المناقب الثلاثة ١٨-١٩باب اول  ٦.احزاب/٣٩.    ٧.ميزان الحكمه،ج٨،ص٢٥.
 
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *