فرصت را غنيمت شمار

 
 
 
 
 
“طورى ، به تاراج عمر خود مشغوليد كه انگار عمرتان رو به اتمام نيست و به شما خبر داده اند كه هزار سال ديگر زنده مى مانيد و هنوز وقت بسيار داريد”! و ادامه داد:” گويا قرار است چندبار ديگر به دنيا بيائيد و فراوان فرصت داريد و چيزى كه زياد است وقت است و هميشه وقت خواهيد داشت و عمر متاعى است كه مى توانيد آن را به راحتى، دوباره به دستش بياوريد”!…اين ها را پدر بزرگ مى گفت به ما كه داشتيم پاي تلويزيون مسابقات فوتبال جام جهانى را تماشا مى كرديم و روزهاي متوالي در تب و تاب اين رويداد و رويدادهاي مشابه ،سرمايه عمر خود را به باد مى داديم… پوريا گفت::پدر بزرگ، نه كه جوانيم و نياز به تفريح داريم و اين تنها دلخوشي ماست؟! پدر بزرگ گفت: آنچه داريد به اسم تفريح از دست مى دهيد، عمر است كه دوباره به دستش نمى آوريد و به سرعت در حال گذر است و در مقابل آنچه از دست مى دهيد، چيز گرانبهائى به دست نمى آوريد.مگر مولايتان نفرمود:”فرصت ها چون ابرها در حال گذرند،آن فرصت هاى نيك را غنيمت شمريد”١…
 
پوريا،عقب ننشست و گفت:البته در اهميت زمان و عمر با شما موافقم و زمان،بسيار گرانبهاست و با هيچ چيز قابل تعويض نيست و امروزه مديريت زمان از مهم ترين بحث ها در مجامع مديريتى است و اين كه بايد خوب از آن بهره بردارى كرد.اما قبول كنيد كه بخشي از زندگى هم تفريحات سالم است.پدر بزرگ گفت: در همان مديريت زمان كه به آن اشاره كردى،مبحثى است به نام دزدان زمان؛ كه منظور عواملى است كه اين سرمايه را از شما مى دزدند و دستتان از اين سرمايه تهى مى شود.اين دزدها از همه سو به شما حمله مى كنند و وقت را از شما مى دزدند در شكل مشغول كردن شما به امور مباح فراوانى مثل انواع بازى ها ؛تماشاي انواع برنامه هاي تلويزيونى،گپ و گفت هاي بى حاصل؛مشغوليت هائى كه نه فايده دنيوى و نه بهره آخرتى براي شما دارند؛ تازه اين، امور مباح است،چه رسد به اين كه خداي ناكرده،زمان شما به گناه بگذرد كه در اين صورت،هم سرمايه را داده ايد و هم بايد بخاطر آن مجازات شويد…
 
پدر كه شاهد اين گفتگو ميان جوانان و پدر بزرگ بود گفت: من گمان دارم علاوه بر اهميت زمان كه گذران است ،امام به حقيقت ديگرى هم اشاره فرموده اند و آن كلمه خير است در مورد فرصت ها.امام مى فرمايد فرصت هاى خير را غنيمت شمريد.يعنى گاهى زمانه براي انسان يك موقعيت ويژه و يك فرصت نيك،نصيب مى كند كه اين فرصت هميشه پيش نمى آيد و اگر شما از آن استفاده نكنى،اين موقعيت،از دست مى رود و ديگر تكرار نمى شود.مثلاً استادى،چند روزي مهمان شماست و بعد شما را ترك مى كند،اگر شما اين چند روز را غنيمت نشمريد و از دانش او بهره نگيريد،او خواهد رفت و اين فرصت نيك دوباره پيش نخواهد آمد؛يا موقعيتى پيش آمده كه حال خوشي براي عبادت و دعا داريد كه اگر از آن بهره نبريد اين حال خوش از دست مى رود و نتوانسته ايد از آن استفاده كنيد كه چه بسا اگر از آن استفاده مى كرديد عبادتتان مقبول و دعاتان مستجاب بود…براي همه ما ممكن است هر لحظه چنين فرصت هاي نيكى پيش آيد، مثل بازرگانى كه گاهى يك فرصت طلائى تجاري برايش پيش مى آيد كه اگر استفاده كند اوضاع مادى او تحول بزرگى مى يابد و اگر نتواند از آن بهره ببرد،زيان بزرگى كرده است… 
 
پدر بزرگ گفت:بله،امام عليه السلام  کسانی را که به موقع از فرصت های خود استفاده و بر اجل پیش دستی کرده و از کار و تلاش خود توشه کافی بر مى گیرند را مشمول رحمت خدا دانسته٢و در مقابل، از دست رفتن فرصت ها را موجب اندوه و پشیمانی می شمرد٣؛ و باز می فرماید: فرصت هایی که پیش می آید را سریع دریابید زیرا هر چیزی را سرآمد و وقت مشخصى است٤ كه ديگر بازگشتى نداشته٥ و يا بسيار دير باز مى گردد٦؛ همچون فرصت حیات، سلامتی، ثروت، فراغ بال و جوانی که امام تمامی آنها را گذرا و رو به زوال می دانند و به پیروان خود توصیه می کنند که قبل از آنکه از دست بروند، بهترین استفاده را در راه طاعت خدا از آن بنمایند٧…
—————————-
١.نهج البلاغه،حكمت٢١: الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْرِ .
٢.همان،خطبه ۷۵.
٣. همان،حكمت ١١٤ و نامه ٣١.
٤.همان،خطبه ٢٣٢.
٥.غرر الحكم، آمدى/ ۶۴۴۳.
٦.بحارالانوار،مجلسي۷۵/ ۱۱۳.
٧.نهج البلاغه،خطبه ٨٢و ٢٢١.
 
 
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *