سرّ موفقيت

 

 

 

عنوان بصري گويد من براي تحصيل علم نزد مالك بن انس مى رفتم تا اينكه تصميم گرفتم نزد حضرت صادق(ع)روم و از ايشان كسب علم كنم.آن حضرت ابتدا نپذيرفتند و من غمگين شده در مسجد پيامبر(ص)دو ركعت نمازگزاردم و به خداوند متوسل شدم تا قلب امام را به من معطوف كند و علمى از ايشان بياموزم كه به راه مستقيم درآيم؛سپس به خانه حضرت رفتم،خادم گفت ايشان مشغول عبادتند.همانجا نشستم.كمى بعد خادم مرا به درون خانه برد؛حضرت فرمودند چه مى خواهى؟ عرض‌ کردم‌: از خداوند خواستم تا دل شما را بر من‌ منعطف‌ فرماید و از علمتان به‌ من‌ روزی‌ کند. حضرت‌ فرمود:علم‌ به‌ آموختن‌ نیست‌. علم‌، فقط‌ نوری‌ است‌ که‌ خداى تبارك و تعالى در دل‌ کسی‌ كه اراده هدایت‌ او را نموده‌ قرار مى دهد. پس‌ اگر علم‌ می خواهی‌، باید در اوّلین‌ مرحله‌ در نزد خودت‌ حقیقت‌ عبودیّت‌ را بطلبی‌؛ و بواسطه عمل‌ کردن‌ به‌ علم‌، طالب‌ علم‌ باشی‌؛ و از خداوند به جدّ بخواهى تا ترا جواب‌ دهد و بفهماند.

پرسيدم:حقيقت عبوديت چيست؟ فرمود: سه‌ چیز است‌: اینکه‌ بنده خدا برای‌ خودش‌ درباره آنچه‌ را که‌ خدا به‌ وی‌ سپرده‌ است‌ مِلکیّتی‌ نبیند؛ چرا که‌ بندگان‌ دارای‌ مِلک‌ نمی‌باشند، همه اموال‌ را مال‌ خدا ببینند، و در آنجائیکه‌ خداوند ایشان‌ را امر نموده‌ است‌ که‌ بنهند، می گذارند؛ و اینکه‌ بنده خدا برای‌ خودش‌ مصلحت‌ اندیشی‌ و تدبیر نکند؛ و تمام‌ مشغولیّاتش‌ در آن‌ منحصر شود که‌ خداوند او را بدان‌ امر نموده‌ است‌ و یا از آن‌ نهی‌ فرموده‌ است‌. بنابراین‌، اگر بنده خدا برای‌ خودش‌ مِلکیّتی‌ را در آنچه‌ که‌ خدا به‌ او سپرده‌ است‌ نبیند، انفاق‌ نمودن‌ در آنچه‌ خداوند تعالی‌ بدان‌ امر کرده‌ است‌ بر او آسان‌ می‌شود. و چون‌ بنده خدا تدبیر امور خود را به‌ مُدبّرش‌ بسپارد، مصائب‌ و مشکلات‌ دنیا بر وی‌ آسان‌ می گردد. و زمانی‌ که‌ اشتغال‌ ورزد به‌ آنچه‌ را که‌ خداوند به‌ وی‌ امر کرده‌ و نهی‌ نموده‌ است‌، دیگر فراغتی‌ از آن‌ دو امر نمی‌یابد تا مجال‌ و فرصتی‌ برای‌ خودنمائی‌ و فخرفروشى با مردم‌ پیدا نماید.

پس‌ چون‌ خداوند، بنده خود را به‌ این‌ سه‌ چیز گرامی‌ بدارد، دنیا و ابلیس‌ و خلائق‌ بر وی‌ سهل‌ و آسان‌ می گردد؛ و دنبال‌ دنیا به‌ جهت‌ زیاده‌اندوزی‌ و فخرفروشى و مباهات‌ با مردم‌ نمی رود، و آنچه‌ را که‌ از جاه‌ و جلال‌ و منصب‌ و مال‌ در دست‌ مردم‌ می‌نگرد، آنها را به‌ جهت‌ عزّت‌ و علوّ درجه خویشتن‌ طلب‌ نمی‌نماید، و روزهای‌ خود را به‌ بطالت‌ و بیهوده‌ رها نمی‌کند.و این است‌ اوّلین‌ پلّه‌ از نردبان‌ تقوی‌. خداوند تبارک‌ و تعالی‌ می فرماید:آن‌ سرای‌ آخرت‌ را ما قرار میدهیم‌ برای‌ کسانیکه‌ در زمین‌ اراده بلندمنشی‌ ندارند، و دنبال‌ فَساد نمی‌گردند؛ و تمام‌ مراتبِ پیروزی‌ و سعادت‌ در پایان‌ کار، انحصاراً برای‌ مردمان‌ با تقوی‌ است‌.گفتم‌: ای‌ أباعبدالله‌! به‌ من‌ سفارش‌ و توصیه‌ای‌ فرما. فرمودند:  تو را به‌ نُه‌ چیز وصیّت‌ و سفارش‌ می‌نمایم‌؛ زیرا که‌ آنها سفارش‌ و وصیّت‌ من‌ است‌ به‌ اراده‌ کنندگان‌ و پویندگان‌ راه‌ خداوند تعالی‌. و از خداوند مسألت‌ می‌نمایم‌ تا ترا در عمل‌ به‌ آنها توفیق‌ مرحمت‌ فرماید.سه‌ تا از آن‌ نُه‌ امر درباره تربیت‌ و تأدیب‌ نفس‌ است‌، و سه‌ تا از آنها در باره حلم‌ و بردباری‌ است‌، و سه‌ تا از آنها درباره علم‌ و دانش‌ است‌. آنها را به‌ خاطرت‌ بسپار و مبادا در عمل‌ به‌ آنها از تو سستی‌ و تکاهل‌ سر زند!

گفتم: من‌ دلم‌ و اندیشه‌ام‌ را فارغ‌ و خالی‌ نمودم‌ تا آنچه‌ را که‌ حضرت‌ می فرماید بگیرم‌ و اخذ کنم‌ و بدان‌ عمل‌ نمایم‌.فرمود: امّا آن‌ چیزهائی‌ که‌ راجع‌ به‌ تأدیب‌ نفس‌ است‌ آنکه‌: مبادا چیزی‌ را بخوری‌ که‌ بدان‌ اشتها نداری‌، چرا که‌ در انسان‌ ایجاد حماقت‌ و نادانی‌ میکند؛ و چیزی‌ مخور مگر آنگاه‌ که‌ گرسنه‌ باشی‌؛ و چون‌ خواستی‌ چیزی‌ بخوری‌ از حلال‌ بخور و نام‌ خدا را ببر و به‌ خاطر آور حدیث‌ رسول‌ اکرم‌(ص) را که‌ فرمود:هیچوقت‌ آدمی‌ ظرفی‌ را بدتر از شکمش‌ پر نکرده‌ است‌. بناءً علیهذا اگر بقدری‌ گرسنه‌ شد که‌ ناچار از تناول‌ غذا گردید، پس‌ به‌ مقدار ثُلث‌ شکم‌ خود را برای‌ طعامش‌ بگذارد، و ثلث‌ آنرا برای‌ آبش‌، و ثلث‌ آنرا برای‌ نَفَسش‌ ؛و امّا آن‌ سه‌ چیزی‌ که‌ راجع‌ به‌ بردباری‌ و صبر است‌: پس‌ کسی که‌ به‌ تو بگوید: اگر یک‌ کلمه‌ بگوئی‌ ده‌ تا می‌شنوی‌ به‌ او بگو: اگر ده‌ کلمه‌ بگوئی‌ یکی‌ هم‌ نمی‌شنوی‌! و کسیکه‌ ترا شتم‌ و سبّ کند و ناسزا گوید، به‌ وی‌ بگو: اگر در آنچه‌ می گوئی‌ راست‌ می گوئی‌، من‌ از خدا می خواهم‌ تا از من‌ درگذرد؛ و اگر دروغ‌ می گوئی‌، از خدا می خواهم‌ تا از تو درگذرد؛و اگر کسی‌ تو را بیم‌ دهد که‌ به‌ تو ناسزا خواهم‌ گفت‌، تو او را مژده‌ بده‌ که‌ من‌ براي تو خیرخواهم و مراعاتت‌ را می‌نمایم‌. و امّا آن‌ سه‌ چیزی‌ که‌ راجع‌ به‌ علم‌ است‌: پس‌، از علماء بپرس‌ آنچه‌ را که‌ نمی دانی‌؛ و مبادا چیزی‌ را از آنها بپرسی‌ تا ایشان‌ را به‌ لغزش‌ افکنی‌ و برای‌ آزمایش‌ و امتحان‌ بپرسی؛ و مبادا که‌ از روی‌ رأی‌ خودت‌ به‌ کاری‌ دست‌ زنی‌؛ و در جمیع‌ اموری‌ که‌ راهی‌ به‌ احتیاط‌ و محافظت‌ از وقوع‌ در خلافِ امر داری‌، احتیاط‌ را پیشه خود ساز. و از فتوی‌ دادن‌ بپرهیز همانطور که‌ از شیر درنده‌ فرار می کنی‌! و گردن‌ خود را جِسر و پل‌ عبور برای‌ مردم‌ قرار نده‌.دیگر برخیز از نزد من‌! چرا که‌ تحقیقاً برای‌ تو خیر خواهی‌ کردم‌… سلام‌ و سلامت‌ خداوند برای‌ آن‌ کسی‌ باد که‌ از هدایت‌ پیروی‌ می کند، و راه مستقیم‌ را مى پويد.١

—————–

 

١.بحارالانوار٢٢٦/١.  

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *