امام صادق(ع)و مناجات

 

 

اي خرد را تو كا‎ر سازنده/جان و تن را تو دل نوازنده/روشنایی ببخش از آن نورم/‎از در خویشتن مکن دورم/‎رشحهٔ نور در دِماغم ریز/زیتِ این شیشه در چراغم ریز/تا ز در حلقه را در آویزم/‎می زنم آه و اشک می ریزم/‎بتو می پویم، ای پناهم تو/مگر آری دگر به راهم تو/‎سرم از راه شد، به راه آرش/دست من گیر و در پناه آرش/چو تو دارم دگر چه می خواهم؟/با منی دردسر چه می خواهم؟/از تو گشت استخوان من پر مغز‎/گر چه کاری نیامد از من نغز/زین خیالات بر کنارم کش/پردهٔ عفو پیش کارم کش…از نظر تعداد،مي توان گفت بيشترين ادعيه و مناجات ها از امام جعفربن محمد الصادق(ع) است كه حدود ششصد صفحه از كتاب “الصحيفة الباقرية و الصادقية”١ را تشكيل مى دهد و مجموعاً ١٤٢٥ دعا و مناجات را كه مربوط به اوقات شبانه روز و ايام خاص و روزهاي هفته و نيز دعاها و مناجات هاي انبياء و برگرفته از قرآن كريم را شامل مى شود و دانش الاهى امام،راهنماي عبوديت و نيايش و مناجات حق براي رهپويان تقرب به ساحت حضرت ذوالجلال است.سند بيشتر دعاهاى مشهور به امام مى رسد… 

امام صادق(ع) فرمود: خداوند متعال به داوود(ع) وحى نمود : “با داشتن من، شاد باش! و از يادِ من لذّت ببر و از نعمت مناجات با من برخوردار شو”!(أوحَى اللّه ُ تعالى إلى داوودَ(ع): بِي فافرَحْ؛ و بذِكري فتَلَذَّذْ؛ و بمُناجاتي فتَنَعَّمْ )٢؛ خود آن حضرت در مناجاتش اينگونه با خدا راز و نياز مى كند:” سرورم! من گرسنه دوستى توام و سير نمى‏‌ شوم؛ من تشنه دوستى توام و سيراب نمى‏‌شوم؛ آه، چه اشتياقى دارم به آن‏كه مرا مى‏‌بيند و من او را نمى‏‌بينم! اى محبوبِ آن‏كه او را دوست بدارد! اى روشنى چشم آن‏كه به او پناه ببرد و يكسره به او بپيوندد! تو تنهايى و بى‏ كسىِ مرا در ميان آدميزادگان مى‏‌بينى؛ پس بر محمّد و آل محمّد، درود بفرست و مرا بيامرز و وحشتم را به انس بدل كن؛ و به تنهايى و غربتم، رحم نما(سَيِّدي، أنَا مِن حُبِّكَ جائِعٌ لا أشبَعُ؛ أنَا مِن حُبِّكَ ظَمآنُ لا أروى؛ وا شَوقاهُ إلى مَن يَراني و لا أراهُ ! يا حَبيبَ مَن تَحَبَّبَ إلَيهِ؛ يا قُرَّةَ عَينِ مَن لاذَ بِهِ وَانقَطَعَ إلَيهِ؛ قَد تَرى وَحدَتي مِنَ الآدَمِيّينَ و وَحشَتي ؛ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ وَ اغفِر لي وآنِس وَحشَتي وَارحَم وَحدَتي وغُربَتي)٣.

مناجات شعبانيه كه سرشار از مفاهيم بلند معرفتى است و اميرمومنان و همه امامان آن را مى خوانده اند،يادگارى از امام صادق(ع) است كه در مجامع دعائى و روائي ما از آن حضرت نقل شده است٤.فرازي از آن را با هم مى خوانيم:”خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و شنواى دعايم باش آنگاه كه می خوانمت؛ و صدايم را بشنو گاهى كه صدايت مي كنم؛و به من توجّه كن هنگامی كه با تو مناجات می نمايم؛ همانا به سوى تو گريختم؛ و در حال درماندگى و زارى در برابرت ايستادم؛ پاداشى را كه نزد توست اميدوارم؛ آنچه را كه در درون دارم می دانى؛ از حاجتم خبر دارى؛ نهانم را می شناسى؛كار بازگشت به آخرت و خانه ابدی ام بر تو پوشيده نيست…خدايا! اگر محرومم كنى پس اگر محرومم كنى پس كيست آن كه به من روزى دهد؟ و اگر خوارم سازى پس كيست آن كه به من يارى رساند، اللهم صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ مُسْتَكِيناً لَكَ مُتَضَرِّعاً إِلَيْكَ رَاجِياً لِمَا لَدَيْكَ ثَوَابِي وَ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَ تَخْبُرُ حَاجَتِي وَ تَعْرِفُ ضَمِيرِي وَ لا يَخْفَى عَلَيْكَ أَمْرُ مُنْقَلَبِي وَ مَثْوَايَ … إِلَهِي إِنْ حَرَمْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَرْزُقُنِي وَ إِنْ خَذَلْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُنِي…

از شگفتى هاي زندگى امام يكى هم دعا و مناجات با فرزند موعودشان حضرت مهدى(ع)است كه به منظور آماده سازي مردم براي دوران غيبت ايشان و مبارزه با جريان هاى انحرافى به نام مهدويت و پيوند قلبى با آن حضرت انجام گرفته است.صدور دعای ندبه از سوی امام صادق(ع) در چنین فضا و ماموريتى است كه او را از سلاله پاك پيامبر(ص) معرفى مى كنند و ويژگى هاى او را بر مى شمرند.ديگر بيان شرايط سخت شيعيان در دوران غيبت ايشان است تا آنها را براي چنين شرايطى آماده كنند.سدیر صیرفی گوید:من و مفضل بن عمر و ابان بن تغلب بر مولایمان امام صادق(ع) وارد شدیم و دیدیم که بر خاک نشسته و مانند مادر فرزند مرده شیدای جگر سوخته ای می گریست و اندوه تمام صورتش را فراگرفته و گونه هایش دگرگون شده و می گوید: سیدی! غَیبتُکَ نَفَت رُقادی و ضَیَّقَت عَلَّیَ مِهادی و ابتزَّت منی راحةَ فوادی…،مولای من! غیبت تو خواب از دیدگانم ربوده و بسترم را بر من تنگ ساخته و آسایش قلبم را از من سلب نموده است…و همينطور عباراتى را با اشك و آه و مناجات بيان مى نمودند.چون امام را در چنین حالی دیدیم، از شدت حيرت عقل از سرمان پرید و قلبمان چاک چاک گردید و گفتیم: ای فرزند بهترین خلایق! چشمانتان گریان مباد! از چه حادثه ای اشکتان روان است؟ امام نفس عمیقی کشیدند که بر اثر آن درونش به تلاطم برآمد و هراسش افزون شد و فرمود:امروز در کتاب جفر می نگریستم – همان کتابی که خداوند آن را به محمد(ص)و ائمه پس از او علیهم السلام اختصاص داده – و در فصولی از آن می نگریستم ، میلاد قائم ما و غیبتش و تاخیر کردن و طول عمرش و بلوای مومنان در آن زمان و پیدایش شکوک در قلوب آنها به واسطه طول غیبت و مرتد شدن آنها از دینشان… را مى ديدم ، غم رقّتی مرا فراگرفت و اندوه بر من مستولی شد و مرا به گريه آورد٥…

—————-

١. مرتضى موحد ابطحى،١٤٢٧ق، موسسة الامام الهادى،قم. فايل مجازى آن نيز در سايت كتابخانه مجازي قائميه به طور رايگان قابل دريافت است.   ٢.قصص الانبياء/١٩٩-٢٥٤.    ٣. إقبال الأعمال١٣٥/١؛بحار الأنوار٣٣٨/٩٧.   ٤.اقبال، باب نهم ؛بحارالانوار٩٦/٩١؛ الصحيفة العلويه/١٠٠؛مفاتيح الجنان(مناجات شعبانيه).   ٥.صدوق، كمال الدين٢/باب٣٣.

 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *