مولوی ، تحت تأثیر پارادایم وحدتِ وجود و همه خدایی ، بر این باور است که معاذ الله خداوند هر لحظه به شکلی بُتِ عیّار ظاهر می شود ، گاه به شکل پیر مانند شمس تبریزی و گاه بصورتِ جوان اَمرُد و زیبا روی در مى آيد و دل مى برد و حالا در لباس شمس در آمده و بايد او را سجده كرد؛ كه گفته شده وقتی شور و وجد بر مولوی غلبه می کرد بی درنگ در برابر شمسِ تبریزی سجده میکرد:هر که نام شمسِ تبریزی شنید و سجده کرد/ روحِ او مقبولِ حضرت شد، انالحق مى زند (ديوان شمس/غزل٧٣٨)… به نظر او اگر صوفى ديده وحدت داشته باشد،خدا را در هر لباسى مى شناسد و به قول عطار : مرد می باید که باشد شه شناس/ تا شناسد شاه را در هر لباس! یعنی هنر صوفی آن است که ( معاذ الله ) خدا را در هر لباس و شکلی که ظاهر شده بشناسد و تصریح می کند که خودِ خدا که از او به سلطان یاد شده ، در لباس و مشاکلِ مختلف ظاهر می گردد و تنها کسی که دارای بصیرت است می تواند خدای خود را در لباس های گوناگون و اشخاصِ مختلف بشناسد . کما اینکه معاذ الله خدا برای مولوی به صورتِ شمس تبریزی ، تشخّص یافته است.در جاي ديگر توصيفى خداگونه از شمس كرده و مى گويد:تو آن نوری که با موسی همی گفت/خدایم من ، خدایم من ، خدایم!(ديوان شمس،غزل١٥٢٦)
ملاسلطانگنابادى نيز در مورد قطب و پير مى گويد: صاحب ولایت کلیه مطلقه را، الله توان گفت، با این نظر و این لحاظ که فانی است در جهت غیب بینی و علی توان گفت، به آن اعتبار که مضاف به کثرات است و مستولی بر کل است و رب توان گفت، که تربیت کل موکول به اوست و خالق توان گفت، به اعتبار اينکه خالقیت حق تعالی به واسطه آن ظهور می یابد(ولایت نامه /۱۵).بطلان اين باور صوفيان هم از جهت برهان عقلي كه منافات با توحيد ذاتي خداوند دارد و همه از نظر شرعي كه با تمام اديان الهي در تضاد است، بر ارباب خرد پوشيده نيست. و سبب اين انحراف این نکته است كه صوفیه و اقطاب آنان مانند مولوی و شمس تبریزی از معارف قرآن و اهل البيت عصمت و طهارت(ع) دور مانده و اين دور ماندن موجب انحراف فكرى و عملى شان شده است.با مراجعه به آیات قرآن و روایات معصومین به روشنی مفهوم توحید ذات باری تعالی مشخص می گردد.قرآن به صراحت مى فرمايد:نیست مانند او چیزی و او شنوا و بینا است(لَیْسَ کَمِثْلِه شیء وَ هوَ السَّمیعُ البَصیرْ،شورى/١١)؛منزّه است پروردگار تو، پروردگارمقتدر از آنچه توصیف میشود(سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ العِزَّﺓِ عَمّا یَصِفوُن،صافات/١٨٠)؛دیده ها او را درک نکنند،اوست که دیده ها را درک میکند(لا تُدْرِکُهُ الابْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الأَبْصارَ،انعام/١٠٣) و صدها آيه نظير آن كه ذات اقدس حق را از هرگونه شباهتى به خلق منزه مى دارد…