سيماي پيامبر

 
 
 
 
هادى، دانش آموخته آلمان بود و كتاب خانم آنه ماري شيمل مستشرق آلمانى در مورد پيامبر(ص)را با نام”و محمد، پيامبر اوست” راخوانده بود و چنان به ذوق آمده بود كه مى خواست او هم مقاله اي به آلمانى در مورد آن حضرت بنويسد و براي هفته نامه اشپيگل بفرستد.گفتم:كتاب او را چگونه يافتى؟گفت يكي از بهترين كتاب ها در معرفي پيامبر است كه حاصل يك عمر تحقيق اين خانم آلمانى است.گفتم:مى داني كه اين خانم با هفتاد اثر در معرفي فرهنگ اسلامى نقش مهمى در معرفي اسلام راستين به هموطنان خود داشت و در آخر هم وصيت كرد كه روي سنگ قبرش اين سخن اميرمومنان را بنويسند كه “الناس نيام و اذا ماتوا انتبهوا”(مردمان خفتگانند و چون بميرند،بيدار شوند)١و اكنون عكس اين حديث به خط زيباي نستعليق بر سنگ مزار او در شهر بن آلمان در فضاي مجازي و ويكي پديا قابل رؤيت است.گفت:مبناى مقاله خود را از كجا بگيرم؟گفتم:از نهج البلاغه كه بعد از قرآن بهترين ترسيم را از پيامبر به دست داده است.گفت:پس برايم بگو…
 
گفتم:اميرمومنان از كودكى تحت تربيت پيامبر قرار گرفت و همه جا با او بود لذا بهترين فرد براي معرفي اوست. بخش هاي زيادي از نهج البلاغه در ترسيم سيماى پيامبر است از جمله:”خداوند نطفه پاک پیامبران را در بهترین جایگاه به ودیعت نهاد…. تا اینکه این منصب بزرگ نبوت از جانب او به محمد(ص) رسید. او را از بهترین اصل ها و مکان ها که با ارزش ترین روییدنی ها از آن به دست می آید،بيرون آورد و نهال وجود او را در اصیل ترین و عزیزترین سرزمین ها كاشت و شاخه های هستی او را از همان درختی که پیامبران را از آن آفرید به وجود آورد. از همان شجره ای که امینان درگاه خود را از آن برگزید. فرزندانش بهترین فرزندان اند و خاندانش بهترین خاندان و دودمانش بهترین دودمانند”٢؛”از همان زمان که او را از شیر گرفتند، خداوند بزرگ ترین فرشته از فرشتگان خویش را مأمور ساخت تا شب و روز وی را به راه های بزرگواری و درستی و اخلاق نیکو سوق دهد”٣؛”او را فرستاد تا به سوی حق دعوت نماید و گواه اعمال خلق باشد. او بدون سستی و کوتاهی رسالت پروردگارش را رسانید و در راه خدا با دشمنانش بدون عذر نبرد کرد. پیشوای پرهیزکاران و روشنی بخش چشم هدایت شدگان بود”٤…
 
امام علی(ع) در ترسیم عقاید مردم درآن عصر می فرماید:”خداوند رسول خدا را فرستاد، در حالی که شما جمعیت عرب بدترین آیین را داشتید و در بدترین سرزمینها و میان سنگهای خشن و مارهای خطرناک زندگی می کردید و آبهای آلوده می نوشیدید و غذاهای ناگوار می خوردید…پیوسته خون یکدیگر را می ریختند و پیوند خویشاوندی را قطع می نمودید”٥؛ و فرمود:”هنگامی خداوند رسالت را بر عهده پیامبراکرم (ص) گذارد که مدتها از بعثت پیامبران پیشین گذشته بود و ملتها در خواب عمیقی فرو رفته بودند. فتنه و فساد جهان را فرا گرفته بود و کارهای خلاف در میان مردم منتشر بود و آتش جنگها زبانه می کشید. دنیا بی نور و پر از مکر و فریب گشته بود. برگهای درخت زندگی به زردگی گراییده و امید باروری آن قطع شده بود و آب حیات زندگی به زمین فرو رفته بود. مناره های هدایت به کهنگی گراییده و پرچمهای هلاکت و بدبختی آشکار شده بود. دنیا با قیافه ای زشت و کریه به اهلش می نگریست و با چهره ای عبوس با طالبانش روبه رو بود. میوه درخت دنیا فتنه بود و طعامش مردار. در درون وحشت و اضطراب و در برون شمشیر حکومت می کرد”٦…
 
اما به ميمنت بعثت ، “دل های نیکوکاران، شیفته پیامبر گشت و چشم های حق جویان به سوی او متوجه شد و به برکت وجودش خداوند کینه ها را مدفون ساخت و آتش دشمنی ها را فرو نشاند.؛افراد دور افتاده را به واسطه او به هم نزدیک ساخت و نزدیکانی که در ایمان و هدف هم آهنگ نبودند از هم دور نمود. ذلیلان محروم، در پرتو وجود او عزت یافتند و عزیزان خودخواه، ذلیل شدند”٧؛همچنين آنان را مطیع و فرمانبردار شریعت او گردانید و در پرتو شریعت او با هم مهربانشان ساخت. بنگرید که چگونه نعمت و آسایش پروبال کرامت و بزرگواری خود را بر آنها گستراند و نهرهای مواهب خود را به سوی آنان جاری نمود و آیین حق با تمام برکاتش آنها را فراگرفت. پس در میان نعمت ها غرق گشتند و در زندگی خرّم و شادمان شدند. امور آنان در سایه قدرت کامل استوار گردید و سامان یافت و در سایه عزتی پیروز قرار گرفتند و حکومتی ثابت و پایدار نصیبشان گردید. پس آنان حاکم و زمامدار جهانیان شدند و سلاطین روی زمین گشتند و مالک و فرمانروای کسانی شدند که قبلاً بر آنها حکومت می کردند… وکسی قدرت درهم شکستن نیروی آنان را نداشت و احدی خیال مبارزه با آنان را در سر نمی پروراند”٨…اكنون نيز بدان “حقیقتاً تأسّى به رسول اکرم برای تو کافی است؛ از پیامبری که پاکیزه ترین و پاک ترین مردم است پیروی کن، زیرا راه و رسمش سرمشق و الگویی است برای هرکس كه به او تأسی جوید و انتسابی است عالی برای هر کس که بخواهد به او منسوب باشد و محبوب ترین بندگان خداوند کسی است که از پیامبرش سرمشق گیرد و قدم جای قدم او گذارد”٩…وگفتم: به اين مقدار اكتفا نكن و بازهم به نهج البلاغه مراجعه كن كه مطالب بيش از اينهاست…
 
——————-
١.خصائص الائمه،سيد رضى، آستان قدس رضوى،ص١١٢.   ٢.نهج البلاغه،خطبه٩٤.  ٣.همان،خطبه١٩٢.
٤.همان،خطبه١١٦.   ٥. همان، خطبه٢٦.   ٦.همان،خطبه٨٩و١٥٨.   ٧.همان،خطبه٩٦.  ٨.همان، خطبه١٩٢.
٩.همان، خطبه١٦٠.
 
 
 
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *