هواي نفس

 

 

 

يكي ديگر از آفات ديندارى، پيروي از هواهاي نفسانى به معناي خواهش هاى دل در موضوع خوش گذرانى و شهوات و تمايلات افراطى است که در جهت مخالف خواست و اراده الاهى مى باشد به گونه اى كه جاي خدا را مى گيرد و فرد به جاي امر الاهى، امر او را تبعيت مى كند.قرآن در مورد اين افراد مى فرمايد:”آيا ديدى كسى را كه هواى نفس خويش را خداى خود قرار داده است؟!(جاثيه/٢٣و فرقان/٤٣).سقوط به پرتگاه گمراهى و بي دينى، سرنوشت محتوم چنين افرادى است.در ادامه آيه آمده است:خداوند او را با وجود آگاهيش به بيراهه گذاشت و بر گوش و قلبش مهر زد و بر چشمش پرده‌ اى نهاد.در جاي ديگر مى فرمايد:”پيروى مكن از کسانی که قلبشان را از یاد و ذكر خود غافل ساختیم؛ همان ها که از هوای نفس پیروی می کردند و کارهاشان از روی افراط و تفریط است(كهف/٢٨).در مقابل کسانی که از هوا و هوس پیروی نمی کنند،مورد ستایش و تشویق قرار مى دهد و مى فرمايد:” اما کسی که از ایستادن در برابر پروردگارش هراسید و نفس خود را از هوس بازداشت، پس جایگاه او همان بهشت است(نازعات/٤٠). هادي با اين مقدمه،پرسيد:با اين عامل دروني چه بايد كرد؟
 
گفتم: اين عامل دروني ،يكي از چهره هاي نفس آدمى است و بسيار هم حاكم و امر كننده است، لذا “نفس امّاره” ناميده شده و دائماً انسان را به سوى بدي ها امر مى كنده(يوسف/٥٣)چنانكه يك چهره اش هم “نفس لوّامه”و ملامتگر است كه به سوي خوبي ها امر مى نمايد(قيامت/٢) كه به آن وجدان اخلاقى نيز مى گويند. به نظر من بايد به كمك اين چهره دوم نفس، جلو زياده خواهى هاي عامل اول را گرفت.يعنى هرگاه،نفس امّاره ، ما را به سوي كارى زشت،امر نمود؛ اين دعوت او را به نفس ملامتگر عرضه نمود و از او نظر خواست كه طبيعتاً با ترازوى عقل و شرع، ما را از اجابت فرمان نفس أمّاره ،باز خواهد داشت.مثلاً نفس أمّاره،كارمندي را به دريافت رشوه امر مى كند و او با به عواقب سوء دنيوى و أخروي آن انديشه كرده و دعوت او را پس مى زند.بزرگ ترين جلوگير نفس أمّاره،ذكر و ياد خداست؛هرگونه غفلت از ياد خدا، نفس را جايگزين خدا كرده و دستورات او را به جاي دستورات خدا مى نشاند، چنانكه در آيات قبلي آمد(وَ لا تُطِعْ مَنْ اَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتّبَعَ هَواهُ) و(أفرأيت من اتّخذ الٰهه هواه)… 
 
محمد:زيباتر از اين تشبيه، نمى شود گفت كه الاه و خداي كسي هواي نفس او باشد؛ زيرا بر اساس قرآن، هواي نفس سرچشمه غفلت از ياد خدا،سقوط به گمراهى و انحراف و خروج از مسير حق است.خداوند اين چنين امر مى كند:”بين آنان به حق،حكم كن و از هواها پيروى مكن(فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى‌،ص/٢٦)و بعد مى فرمايد اگر خداوند مى خواست از هواهاي نفسانى مردم تبعيت نمايد موجب  فساد در آسمانها و زمين مى شد(لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ،مومنون/٧١).اولين كارى كه هواهاي نفسانى مى كند،خاموش كردن چراغ عقل است.بايد مواظب بود،عقل،مقهور هوىٰ نشود.در پرتو عقل،كار هوىٰ پيش نمى رود؛ لذا امام كاظم(ع) به هشام فرمود: کسی که نور تفکرش را با آرزوهای درازش خاموش کند و دقائق حکمتش را با حرف‌های زیادی محو و نور عبرت را با خواهش‌ های نفسانی خاموش نمايد، مانند آن است که هوای نفسش را در از بین بردن عقلش یاری رسانده است(كافى١٧/١)…
 
 ‌هادي گفت: از ديگر موانع تسلط اين خداي هواي نفس،توبه است.پيامبر خدا(ص)فرمود:”هنگامی‌ که بنده گناه کند نقطه سیاهی بر قلب او پیدا می‌شود، پس اگر توبه حقیقی کرد و از گناه باز ایستاد و از خدا طلب آمرزش نمود،آن نقطه سياه از قلب او پاك مى شود”(ارشاد القلوب ،ديلمى، ج١ص١٠٧). عامل مهم ديگر براي در امان ماندن از طوفان حملات هواي نفس،پناه بردن به حجت هاي خداست كه آنها پناهگاه واقعى و كهف حصين مردم اند و كسي اگر به امام زمانش، متوسل و متمسك شود و از او بخواهد كه مرا در لغزش ها ،نگهبان باش و در جوار حمايت خويش از خطرات هواي نفس محفوظ بدار،آن معدن رحمت و درياي كرامت،خواسته او را بي پاسخ نخواهد گذاشت و  او را در پيكار با اين خداي دروغين،ياري خواهد رساند و از درافتادن به بي دينى و آفات ديگر حفظ خواهد نمود…
 

 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *