فرجام تاريخ

 

 

آيا مورخان مى توانند وقايع آينده تاريخ را پيش بينى كنند؟ آيا مى توانند فرجام تاريخ را پيشگوئى نمايند كه به كدام سو خواهد رفت و جهان چه موقعيتى خواهد يافت؟ طبيعتاً چنين چيزى نه در توان آنهاست و نه اگر هم بگويند،كسى از آنان خواهد پذيرفت.بيان تاريخ آينده و فرجام تاريخ فقط اگر از سوى خداوند و متون غير محرّف وحيانى بيان شود قابل پذيرش خواهد بود.خداوند در كتاب آسمانى قرآن از سنت پيروزى حق بر باطل،از گسترش فرهنگ آزادمنشانه و راه و رسم عادلانه و رشدبخش پيامبران، از سنت وراثت و مديريت زمين توسط صالحان،از مديريت و سررشته دارى توحيدگرايان،از استقرار آيين خداپسندانه در كران تا كران دل ها و جان ها و سرزمين ها،از تحقق صلح و بهروزى و امنيت جهانى،از گسترش همه جانبه و جهان شمول دين و آيين و منش مترقى و عادلانه وانسانى حق، از جايگزينى خالصان و شايستگان به جاى ناخالصان، و از اينكه آينده درقلمرو تقوا و تقواپيشگان يا رعايتگران مقررات خدا و حقوق مردم است، خبرمى دهد.

اين روزگار زرين در روايات فراوان و موثق به  روزگار ظهور آخرين خليفه خدا از دودمان پيامبر نويد داده شده است. نخستين ويژگى در آن آينده، محو تباهى و بيداد و برقرارى بنياد عدالت در شرايطى است كه جهان پر از ظلم و جور و تباهى شده است كه با ظهور آن اصلاحگرزمين و زمان و آن نجات بخش بشريت، از همه ستم ها پاك و آزاد، و لبريز ازعدل و داد خواهد گشت و اين سنت تخلف ناپذير خداست.پيامبر گرامى در اين باره فرمود:«اگر تنها يك روز از عمر اين جهان باقى مانده باشد، خداى بزرگ مردى ازخاندان مرا برخواهد انگيخت تا زمين را ـ پس از آنكه از ظلم و جور آكنده شده باشد ـ از عدل و داد لبريز كند”١.دوم، موهبت آزادى و آزادگى است كه  توده هاى انسانى از بردگى و اسارت و فشار مرئى و مخفىاستبدادگران، زراندوزان، اصحاب سالوس و ريا و دژخيمان خشن و بى رحمآنها آزاد، و بر سرنوشت خويش حاكم مى گردند:”به دست توانا و آزادى بخش او(مهدى عليه السلام) همه بندهاى بردگى واسارت از گردن شما گشوده مى شود”٢.سوم برابرى انسانهاست در بُعد انسانيت،مساوات در برابر قانون، مساوات در بهره ورى از مواهب طبيعى، مساوات در برابر فرصت ها و امكانات رشد و مساوات در تقسيم اموال عمومى:”شما را به ظهور درخشان مهدى بشارت باد … او در روزگار مديريتشكوهمند خويش، ثروت و قدرت و امكانات ملى را به طور شايسته و صحيحتقسيم و توزيع مى نمايد. يعنى به صورت برابر و مساوى”٣.

چهارم، احياى زمين و زمان است:”هنگامى كه مهدى قيام كند، براساس عدل و داد حكومت خواهد كرد، و بساط ستم و استبداد، در روزگار درخشان او از زمين و زمان برچيده مى شود،راه ها در پرتو عدالت و مديريت وصف ناپذير او امن و امان مى گردد، و زمينبركات خود را ظاهر مى سازد، و هر حقى به صاحب حق داده مى شود. او درميان جامعه و مردم جهان، همانند داود و محمد داورى مى كند و در اين هنگام زمين گنج ها و منابع حياتى خود را آشكار وبركات خود را ظاهر مى سازد به گونه اى كه هيچ كس براى انفاق و بخششخود نيازمندى پيدا نمى كند، چرا كه بى نيازى و رفاه و بزرگ منشى كران تاكران خانواده جهانى را در بر مى گيرد!”٤. پنجم، تكامل خردها و شكوفايى انديشه ها و فرهنگ ها و رشد علمى است:”هنگامى كه قائم ما براى اصلاح زمين و زمان قيام كند، خدا دست لطف ورحمت خود را بر سر بندگان كمال جوى خود مى نهد و بدين وسيله عقل هاى پراكنده آنها را وحدت مى بخشد و به خرد ملى و جهانى اوج مى دهد و درنتيجه درك ها و دريافت هاشان كامل مى گردد”٥؛”دانش و فرهنگ، ٢٧شعبه و شاخه است; تمام آنچه پيامبران براى بشريتآورده اند دو شاخه بيش نبوده است، و مردم نيز بيش از آن دو شاخه رانشناخته اند; اما هنگامى كه قائم ما قيام كند، ٢٥شاخه ديگر راآشكار ساخته، در پرتو خورشيد وجودش در ميان مردم منتشر مى سازد و آندو شاخه را نيز بدان ضميمه ساخته تا همه رشته هاى علوم و دانش ها جامع وكامل گردد”٦.

ششم جهش عجيب در صنعت و ارتباطات است:”انسان با ايمان در آن زمان در حالى كه در مشرق قرار دارد،برادر خود را در مغرب مى نگرد، و نيز او كه در غرب است برادرش را در شرق مشاهده مى كند”٧. هفتم ، شكوفايى اقتصادى و فراوانى نعمت هاست:”در زمان مهدى(ع) امت من از نعمتهايى گسترده و گوناگون بهره ورمى گردند كه هيچ زمانى فكر آن را هم نكرده اند. آسمان در آن عصر عدل وآزادى، باران فراوان مى دهد و زمين نعمت هاى خود را بيرون مى ريزد”٨. هشتم، جهانى شدن ايمان، آزادى و آبادانى است: “قدرت عظيم او شرق و غرب جهان را درقلمرو خود مى گيرد و خداوند به وسيله آن گرامى مرد عصرها و نسل ها، دينخود را بر تمام اديان و انديشه هاى شرك آلود و خرافه ساز و زورمدارانه پيروز مى گرداند; هر چند شرك گرايان و خودكامگان را خوش نيايد”٩. نيز:”حكومت عدل و داد او، شرق و غرب گيتى را فرا خواهد گرفت، و منابع وگنج هاى زمين براى او آشكار خواهد گشت، و هيچ ويرانى و عقب ماندگى درسراسر جهان نخواهد بود، جز اينكه آن بزرگ اصلاحگر زمين و زمان، آنجا را آباد و زيبا و پيشرفته خواهد ساخت!”١٠…

————

١.صحيح ابو داود٢٠٨٩/٢؛مسند احمد٢٨/٣؛ارشادمفيد/٣٢٦.    ٢.بحارالانوار٥٧/٥١.  ٣.همان٣١٦/٥٢و٨١/٥١.   ٤.همان٣٣٨/٥٢.   ٥. همان٣٢٨/٥٢.      ٦.منتخب الاثر/٤٨٢.   ٧. بحارالانوار٣١٦/٥٢.   ٨. كمال الدين/١٦٢     ٩. منتخب الاثر/٤٧١.     ١٠.بحارالانوار٣١٦/٥٢.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *