عزيزانم، پيش از آنكه معلم ديگران باشيد بايد معلم خويشتن باشيد! و اين شعر را مى خواند:ذات نايافته از هستى بخش/كى تواند كه شود هستى بخش/خشك آبى كه بود زآب تهى/ كى تواند كه دهد آب دهى! به دست عالم بدون پرهيز، هرگز كسي پرهيزكار نشود و كسي كه خواب است،آموزگار بيداران نگردد؛ دعوتگر بدون عمل،همچون تيرانداز بدواز آثار سوء واعظان غير متعظ و معلمان بى عمل ،هرچه بگوئيم ،كم گفته ايم.هرچه در جامعه ،نابسامانى داريم از اينان است ؛هرسختى كه مى كشيم ، ثمره بي ثمرى ايشان است. اگر جوانان ما بداخلاق اند از آن است كه معلمان اخلاق خود بدانچه مى گويند، عمل نمى كنند؛خود خرما مى خورند و ديگران را از خوردن خرما منع مى كنند؛ مردم را از دنياگرائى منع مى كنند و خود تا چانه در زخارف دنيوى فرو رفته اند؛ ديگران را از معاصى اجتناب مى دهند،و خود در معاصى غوطه ورند.در فراز پايانى امام مى فرمايند: هنگام گرامى داشت معلمان در نظر داشته باشيد آن كه معلم خويشتن است را بايد بيشتر ارج نهاد و تجليل كرد نسبت به كسي كه معلم و ادب آموزگار ديگران است؛زيرا اگر معلمى خود ساخته نباشد، شاگردان را تباه مى كند و سخنانش حتى اگر دُرّ و جواهر هم باشد، مقبول نمى افتد و به دل افراد نفوذ نمى كند و چه بسا تاثير معكوس نمايد…
خطيبى خود ساخته را مى شناسم كه خطابه هاي شورانگيزش در دل ها چنان اثر مى كرد كه فاسدترين افراد چون پاى منبرش مى نشستند،تاثير مى پذيرفتند و از اعمال خود توبه مى كردند و از صالحان مى شدند؛اما همان سخنان از خطيبان ديگر هيچ اثرى نداشت چنان كه گوئى آن حرف ها از ضبط صوت شنيده مى شود و كسي اعتنائى بدان نمى كند.چون مردم ديده اند واعظانى را كه چون به خلوت مى روند آن كار ديگر مى كنند و همان خطاهائى را مرتكب مى شوند كه بر منبر،مردم را از آن نهى مى نمودند.سير و پياز خورده ،نتواند مردم را از خوردن سير و پياز منع كند كه بوى ناخوشايند آن از دهانش هويداست..سخن مولاي متقيان(ع) بر اهل دل چنان اثر مى كرد كه امثال همام چون صفات تقوا پيشگان را از او مى مى شنيدند،چنان تاثير مى پذيرفتند كه جان شان را مايه مى گذاشتند و قالب تهى مى كردند؛معلم خويشتن شويم تا لباس معلمى زيب اندام مان باشد و كارى كنيم كارستان …!
—————————
١.نهج البلاغه،حكمت٧٣ : مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ .