رفتار من با مخالفانم به پيروى از پيامبرم، روادارانه است.پنج گروه با دولت نوپاي مدينه به حاكميت پيامبر(ص)به مخالفت و دشمنی پرداختند. اقدام کرد، اول سران مشرك قريش بودند که در مکه و مدینه به مخالفت جدی و شدید با پیامبر پرداختند. دومین گروه از مخالفان دولت نبوی یهودیانی بودند که با حضور پیامبر و یاران وی در یثرب تنها راه پیش روی خود را پذیرش زندگی مسالمت آمیز در کنار مسلمانان دانسته و لذا به انتقاد و مخالفت و دشمنی با دولت نبوی پرداختند. گروه سوم از مخالفان دولت پیامبر، منافقانی بودند که با حضور پیامبر در مدینه آرزوهای خود را برای قدرت طلبی بر باد رفته می دیدند. گروه چهارم کسانی بودند که می توان از آنها به عنوان مستضعفان و افراد نا آگاه یاد کرد. گروه پنجم از مخالفان و منتقدان دولت نبوی را برخی از حاکمان منطقه و رؤسای قبایل تشکیل می دادند. این گروه از مخالفان پس از علنی شدن دعوت علنی پیامبر احساس خطر کرده، به مخالفت و دشمنی با دولت نبوی پرداختند.
شیوه پیامبر در رفتار با مخالفان خود چگونه بود؟ آن حضرت در برخورد با این مخالفان هرگز از اصل هدایت گری، انصاف، اخلاص، دلسوزی و رحمت عدول نکرد و مثل پادشاهان به عناد و انتقام جویی نپرداخت، آن گونه که پس از فتح مکه سرسخت ترین دشمنان خود را بخشید. مادامی که مخالفان، امنیت جانی و مالی مسلمانان را به خطر نمی انداختند، برخورد تهاجمی با ایشان نمی شد. همچنین به معاهده همزیستی مسالمت آمیز یهود با ایشان تا وقتی نقض پیمان نکرده بودند، استوار ماند. و تا زمانی که منافقان نیز هویت خود را برملا نکرده بودند، پیامبر اكرم(ص) به تعبیر قرآن کریم شنواي خیر برای آنها بود، يعنى حرف آنان را می شنید و آبرویشان را حفظ می کرد. در برابر جاهلان و نادانان هرگز از مشی موعظه و مدارا خارج نشد. برای مخالفان برون مرزی نیز غیر از بشارت، دوستی و هدایت چیزی نخواست. بنابراین پیامبر با همه مخالفان و منتقدان از روی رحمت و انصاف و مدارا رفتار می کرد؛ اما اگر مخالفان، امنیت فکری و عینی مسلمانان را به خطر می انداختند، با رعایت تمام اصول اخلاقی و انسانی در برابر آنان ایستادگی می کرد.
برخورد حذفی در دولت نبوی آخرین راهکار آن هم در چارچوب دفع تهاجم مخالفان بود.مهم تر آن که پیغمبر (ص) در همه احوال جنگ و صلح، با سران مشرکان و کفار به مهربانی و نرمی سخن می گفت و هرگاه نزد او می آمدند، حرمت و اعتبار می نهاد تا با اسلام انس یابند و اخلاق آن حضرت (ص) را بشناسند. از احمد بن حنبل پرسیدند: آیا می توان ذمّی را با کنیه خطاب کرد؟ وی در پاسخ گفت: پیغمبر (ص) اسقف نجران را «ابا حسان» خطاب نمود١.در کتب تاریخ٢ آمده است که: پیغمبر صحابه را به همین شیوه (یعنی احترام در برخورد) امر می کرد؛ و می فرمود: هرگاه بزرگ قومی نزد شما آمد، اکرامش کنید(اِذَا اَتاکُم کَریمُ قومٍ فأکرِمُوه)؛شاید أنس انسان کریم به تکریم شدن، باعث شود رفتار ناکریمانه را توهین تلقی نموده، از اسلام دور شود. یا در دل او کینه پدید آید و به خشونت منجر شود.داستان بخشش عبدالله ابی (از منافقان مدينه)توسط پیامبر بعد از توهین و گستاخی وی ، نمونه اي براى اين رفتار كريمانه پيامبر بوده است.
پیامبر خدا (ص) پس از هجرت به مدینه و تشکیل حکومت اسلامی عهدنامه ای بین مسلمانان و یهودیان مدینه نوشت، دین و دارایی آنان را به رسمیت شناخت و از آنان تعهد گرفت که احدی را بر ضد پیامبر یاری نکنند و اگر مشکلی پیش آید، به مسلمانان در حل آن کمک کنند. چنان که مسلمانان متقابلاً، همین تعهدات را بر عهده داشتند. این سند كه داراى٤٨٢ بند بود، به مثابه یک نظام نامه (منشور) است که اصول روابط خارجی و داخلی دولت جدید را تبیین می کرد و از مهم ترین سندهای حقوقی است٣ که مناسب است دانشمندان علم حقوق به بررسی آن بپردازند؛ زيرا گونه رفتار با مخالفان را به خوبي تبيين كرده و حقوق آنان را به رسميت شناخته بود.شایسته ذکر است حتی کفاری که در ابتدا با سپاه اسلام جنگیده بودند، تنها با ابراز اسلام آوردن خود، می توانستند از امنیت جانی برخوردار شوند اگرچه اسلام آوردن آنان هم قلبی نبود که فتح مکه بهترین گواه این مدعاست. نمونه دیگر آن در سریه حضرت علی (ع) در یمن بود٤.اين رفتار كريمانه با مخالفان، حاكى از عظمت منش اخلاقى پيامبر رحمت و دين اسلام است و چنين رفتار روادارانه اى شايسته هر مسلمان در برخورد با مخالفان است
——————-
١.ابن قیم جوزیه، بدائع الفوائد/١٨٥. ٢. مناوى، الدرر اللوامع/٣٧. ٣. ابوزهره، خاتم پیامبران (ص)/٢٦٨؛ سپهری، سیرت جاودانه/٥٤٥. ٤.ابوزهره، خاتم پیامبران (ص)/٢٦٦.