سرّ لقاء

 

 

 

مگر خدا جسم است كه بتوان او را ملاقات نمود؟! چيست معناى واژه “لقاء الله” و”لقاء ربّ” كه در قرآن و روايات، به دفعات آمده است؟ آيا با چشم سر مى توان خدا را ديد؟ بدون شک منظور از آن واژه، ملاقات حسى پروردگار نیست، بلکه منظور یک شهود باطنى و دیدار و ملاقات روحانى و معنوى با خدا است.در دنيا انسان در محاصره حجاب هاي مختلف مادي و معنوى همچون حجاب علم و شهرت و مال و مقام و همسر و فرزند و قوميت و غيره است كه او را از شهود حق غافل مى نمايد؛ وقتى اين حجاب ها به شكل اضطراري(واقع شدن در مصائب و مضايق)يا اختيارى(از طريق عبوديت و تهذيب)كنار رود و فقر ذاتى خود را بيابد، به شهود قلبي حق نائل مى شود و از سويداي جان خدا را مى يابد و ديدار مى كند.این حالت ممکن است بر اثر پاکى و تقوا و عبادت و تهذیب نفس در این دنیا براى گروهى پیدا شود؛ذعلب یمانى از اميرمومنان(ع)پرسید: آیا خداى خود را دیده اى؟ امام فرمود: آیا خدائى را که نبینم پرستش کنم؟! و هنگامى که او توضیح بیشتر خواست امام فرمود:چشم هاى ظاهر هرگز او را مشاهده نکنند، بلکه قلبها به وسیله نور ایمان او را درک مى نمایند١.
 
اين شهود باطنى و قلبى در قیامت براى همگان پیدا مى شود، چرا که آنجا به شكل اضطرارى تمامى حجاب هاي دنيوى كنار مى رود و انسان آثار عظمت و قدرت خدا در آنجا را آن چنان آشکار مى بيند و جلالت الاهى چنان در عرصه محشر و تمام صحنه ها و مواقف قیامت ظاهر و آشکار مى گردد که همه کس حتى کافران (البته به درجات متفاوت)خدا را با چشم دل مى بینند و ايمان قطعى پيدا مى كنند و او را دیدار مى کنند! به اين موضوع اشاره دارد اين آيه قرآن كه مى فرمايد هركس اميد لقاء الله را دارد،زمان و أجل آن فرا مى رسد(مَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ)٢.مردى خدمت امیرمؤمنان(ع)آمد و عرض کرد من درباره قرآن مجید به شک افتاده ام! امام فرمود: چرا؟!عرض کرد: در آیات بسیارى مى بینیم که قرآن سخن از ملاقات پروردگار در قیامت مى گوید، و از سوى دیگرى مى فرماید”لاتُدْرِکُهُ الاَْبْصارُ وَهُوَ یُدْرِکُ الاَْبْصارَ”: چشم ها او را درک نمى کند، و او چشم ها را درک مى کند» این آیات چگونه باهم سازگار است؟ امام فرمود: لقاء به معنى مشاهده با چشم نیست، بلکه لقاء همان رستاخیز و برانگیخته شدن مردگان است، پس معنى تمام آنچه در قرآن تعبیر به لقاءالله شده است درک کن که همه به معنى بعث است (كه افراد در آنجا به طور اضطرارى عظمت حق را مشاهده مى كنند و ايمان مى آورند و به لقاء قلبي حق مى رسند)٣.
 
لقاء در اين دنيا نيز چنانكه گفته شد از طريق عبوديت و اعمال صالح براي بعضى صالحان دست مى دهد چنانكه خداوند در آخرين آيه سوره كهف مى فرمايد:”و هرکس به لقای ربّ خويش امیدوار است باید عمل صالح انجام دهد و هيچكس را در عبادت خداي خويش شريك نسازد”( فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبّه أحداً)٤.انجام نوافل ،مناجات و عبادت سحرگاهى،استغفار و بكاء از خوف خدا در تحقق اين لقاء بسيار موثر است چنانكه در حديث قرب نوافل آمد كه فرمود من گوش او مى شوم كه با آن مى شنود و چشم او مى شوم كه با آن مى بيند…گاهى هم درجه اى از اين لقاء در مصائب و مشكلات سخت پيش مى آيد كه انسان فقر ذاتى خود را مشاهده مى كند و از سويداي دل خدا را مى خواند اگرچه بعد از اينكه خدا او را دستگيرى مى كند و نجات مى دهد باز از خدا غافل مى شود:”پس هنگامى كه بر كشتى سوار شوند (و خطر را احساس كنند)، خدا را با اخلاص مى‌خوانند (و غير او را فراموش مى‌كنند) پس همين كه (خداوند) آنان را به سوى خشكى رساند و نجات داد، باز ناگاه به شرك بر مى‌گردند”!(فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ)٥ 
 
اگر كسي طالب لقاء الله است، كمى به سيره و كلمات امامان خويش بنگرد و شيوه آنان را در أُنس با خدا پيش گيرد  ؛ ببيند اميرمومنان(ع)با خدا چگونه مناجات مى كند:”ای خدای من، ای سید و آقای من، ای عزيز و مولای من، ای پروردگار من، بر فرض، عذاب دوزخت را تحمل کنم، اما با آتش فراقت چه کنم؟!”(فَهَبنی یا اِلهی وَ سَیِّدی وَ مَولایَ وَ ربّی صَبَرْتُ عَلی عَذابِکَ فَکَیْف اَصْبِرُ عَلی فِراقِکَ)٦و نيز :” خدايا عبادت من تو را نه براي ترس از عقابت و نه طمع در ثوابت نمى باشد بلكه چون تو را شايسته عبادت يافتم ،عبادتت مى كنم”(الهی ما عَبَدْتُکَ خَوْفاً مِنْ عِقابِکَ وَ لا طَمَعاً فی ثَوابِکَ وَ لکنْ وَجَدْتُکَ أَهلاً لِلْعِبادَةِ فَعَبْدتُکَ)٧.آن سوز و گداز هاي سيدالشهداء(ع) در دعاي عرفه و ادعيه زاكيه امام سجاد(ع) در صحيفه سجاديه و ساير ادعيه مأثوره كه هركدام سرشار از معارف توحيدى است،نردبان طالبان ديدار قلبي و شهود باطنى خداست و نبايد از آنها غافل شوند.در همين راز و نيازهاي خالصانه است كه براي اولياي الاهى جلوه هايي از لقاي رب حاصل شده و مى شود…
 ———–
١. نهج البلاغه،حكمت١٧٩.   ٢. عنكبوت/٥.    ٣.صدوق، توحيد/٢٦٧.   ٤. كهف/١١٠.   ٥.عنكبوت/٦٥.  ٦. دعاي كميل،مفاتيح الجنان.    ٧.بحارالانوار،ج٤١،ص١٤.
 
 
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *