سرّ بداء

 

 

 

در روايات، موضوع بداء، چنان بزرگ شمرده شده كه از هر پيامبرى براي باور به آن ، پيمان گرفته شده است.يعنى اگر پيامبرى به بداء اقرار نمى نموده، به پيامبرى انتخاب نمى شده است١. بداء به چه معناست و چرا اينقدر مهم است كه عدم اقرار به آن ،كمال پيامبرى را از يك پيامبر، سلب مى نموده است؟ به راستى، راز اهميت و عظمت بداء در چيست؟ اين عظمت براى بداء ، وقتى روشن تر مى شود كه امامان عليهم السلام،پاداشى بزرگ براي اعتقاد به آن معين فرموده اند،همچون اين روايت امام صادق(ع) كه فرمود: اگر مردم می‌دانستند در اعتقاد به بَداء چه پاداشی است، هرگز از سخن گفتن درباره آن خسته نمی‌شدند(لَوْ عَلِمَ النَّاسُ مَا فِی الْقَوْلِ بِالْبَدَاءِ مِنَ الْأَجْرِ مَا فَتَرُوا عَنِ الْکلَامِ فِیه)٢. يعنى فقط باور داشتن به بداء،اين همه پاداش دارد؟! سرّ آن چيست؟!
 
ابتدا،مفهوم بداء را در قرآن و روايات،بيان نموده و سپس از راز آن سخن خواهيم گفت.مفهوم بداء را اين آيه قرآن توضيح مى دهد: يَمْحُوا اَللّٰهُ مٰا يَشٰاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ اَلْكِتٰابِ٣؛ خداوند هرچه را بخواهد محو و هرچه را بخواهد اثبات مى‌ كند و أمّ الكتاب(لوح محفوظ ) نزد اوست.مطابق اين آيه، خداوند همواره امورى را محو و امورى را اثبات مى‌كند؛ تقديرات قبلى را كنار مى گزارد و تقديرات جديدى را جانشين آنها مى نمايد.اميرمومنان(ع) فرمود:”اگر در قرآن يك آيه نبود، شما را خبر مى‌دادم از آنچه مى‌شود و خواهد شد تا روز قيامت، و آن آيه اين است:”يمحو اللّه ما يشاء و يثبت و عنده أمّ الكتاب”٤. يعنى با اينكه تقديرات جهان معين شده و من مى توانم آنها را بگويم اما اين آيه مى فرمايد دست خدا باز است كه آن تقديرات را محو و تقديرات ديگرى را جايگزين آنها نمايد.همچنين آيه ديگرى شاهد اين معناست،آنجا كه مى فرمايد:” كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ”٥. هر لحظه خداوند در كارى است و هر روز در تقدير امرى جديد است.امام حسين(ع) به ابو ذر، هنگامى كه رهسپار ربذه بود، فرمود:عموجان! خداى متعال مى‌تواند آنچه را مى‌بينى تغيير دهد، خداوند هر روز در انجام كارى است، اين مردم دنياشان را از تو منع كردند و تو دين خود را از آنان بازداشتى٦. “يهود گفتند دست خداوند بسته است، دست‌هاى‌ خودشان بسته باد و از رحمت الهى دور شوند، بلكه هردو دست قدرت او باز است و هرگونه بخواهد مى‌بخشد”٧…
 
راز اين همه اهميت و تأكيد براي بداء، باور به توانائي و قدرت خدا در همه امور است كه نپنداريم ديگر بعد از تقديرات اوليه در كتاب تقديرات، ديگر از خدا كارى ساخته نيست و نمى تواند،تغييرى در امور بدهدچنانكه بعضى به غلط گفته اند قلم تقدير خشك شده و ديگر تا روز قيامت، حادثه و تقدير جديدى رقم نخواهد خورد.خير! دست خدا باز است و مى تواند با دعاي تو،امورى را تغيير دهد و بداء نمايد يعنى ابتدا به امر جديدى كند و خواسته تو را حتى به قيمت تغيير مقدرات سابق،استجابت نمايد. اگر بداء نباشد تو هرگز دعا نخواهى كرد و عبادتى نخواهى نمود،چون مى گوئى دعا و عبادت فايده اى ندارد و هرچه در ازل تقدير شده،همان انجام مى شود و چه من دعا بكنم يا نكنم، تقدير، تغيير نمى كند.بداء مى گويد نه! دست خدا باز است،تو دعا كن،او مى تواند تقدير را عوض نمايد؛او هر روز در كار است؛ او مى تواند امرى را محو و امرى را اثبات نمايد. از باور به بداء است كه راه دعا و عبوديت باز مى شود لذا در روايت آمده است:”ما عُبِد اللّه بشىء مثل البداء”٨؛ يعنى هيچ چيز مانند بداء،موجب پرستش خدا نمى شود…
 
 بداء از سوى ديگر نمايانگر درجه بالاى معرفة الله است؛ باور به عظمت خدا بدون  اعتقاد به بداء حاصل نمى شود؛ زيرا خدائى كه دستش بسته باشد -چنانكه يهود مى گفتند- و نتواند حاجت بنده را روا كند و تقدير جديدي براي او بنا نمايد، ديگر عظمتى ندارد! لذا در روايتى از امام صادق(ع) آمده است كه :”ما عظّم اللّه عزّ و جلّ بمثل البداء”٩؛ يعنى خداوند به چيزى به اندازه‌ بدا تعظيم  و تكريم نشده است. بداء،  نشان حريت و آزادي و اختيار خداست.ما خود در امور روزمره زندگى مان داراي اختيار و بداء هستيم يعنى امورى را از قبل دقيقاً برنامه ريزى مى كنيم و همه مقدماتش را هم فراهم مى كنيم و آماده انجام مى شويم اما چند دقيقه مانده به انجام فعل،ناگهان به مصلحتى كه  خود مى دانيم،انجام كار را ملغى مى كنيم و انجام نمى دهيم و تصميم به انجام كار ديگرى مى گيريم يعنى بداء مى كنيم.جطور است كه ما براي خود، اختيار و بداء قائل باشيم اما براي خداى متعال،قائل نباشيم و دست او را بسته بدانيم؟! سرّ بداء ،باز شدن دريچه هاى معرفة الله واقعى و باور به عظمت قدرت خدا و نيز گشوده شدن باب دعا و عبوديت است…
——————–
١.صدوق، التوحید،/٣٣٣.        ٢. همان/٣٣٤.   ٣. رعد/٣٩.   ٤.بحار الانوار٩٧/٤؛ نورالثقلين٥١٤/٢.    ٥. الرحمن/٢٩.      ٦.بحار الانوار٤١٢/٢٢.   ٧.مائده/٦٤.   ٨.كافى١٤٦/١.   ٩.بحارالانوار١٠٧/٤.

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *