چله نشينى

 

 

 

صوفی به امر مرشد باید یک اربعین در خانه تاریک بنشیند و كم خورى و كم خوابى پيشه كند و بعضى امور حلال مثل معاشرت و مباشرت و مصاحبت را بر خود حرام نمايد و نهایت ریاضت را تحمل نموده تا صفاي دل پيدا كند. چله نشینی، که از آن تعبیر به چلّه، چهلّه و اربعین نیز شده است، یکی از رسوم صوفيان است که با رعایت آداب و شرایط خاصی، مدتی به ریاضات و عبادات مخصوص می پردازند و برای ذکر و فکر و طاعت و عبادت گوشه خلوتى برمی گزینند؛ عطار گويد:چهل شب درین حریم به خلوت، تو چلّه بند/تا محرم حریم شوی در صف صفا.چهله خلوت صوفیان، مقید و مختص به اربعین نیست و صوفی زمانی که به خلوت می نشیند، نباید به فکر آن باشد که پس از چهل روز بیرون آید.نجم الدین کبری از قول شیخ بن عمار گويد: هر گاه داخل خلوت شدی، به خود مگو که پس از اربعین از آن بیرون می آیی، زیرا هر که با خود چنین گوید، در روز اول از خلوت بیرون آمده است، اما با خود بگو که این مکان تا روز قیامت، قبر توست(فرهنگ نوربخش٢٩١/٤). یحیی باخرزی گوید: این طایفه صوفیه را جمیع اوقات و روزگار، باید که چنان باشد که در وقت چهله نشستن است ، هر چه در اول چهله مطلوب است، در غیر چهله، همان مطلوب می باشد.(همان،حرف چ)

اما اربعینات را شرایط و آدابى است و آنچه مهم ترست اين شروط است که گفته اند اگریک شرط ازین شرایط انجام نشود،حصول به مقصود کلی دشوار شود.اول تنها در خانه ی خالی نشستن است رو به قبله آورده دست ها بر روی ران نهاده ،خلوت خانه را لحد خویش شمرده و خانه باید که تاریک بود و کوچک و پرده بر روی در فرو کرده ، تا هیچ روشنی و آواز در نیاید تا حواس از کار فروافتد از دیدن و شنودن و گفتن و رفتن ، تا روح چون مشغول حواس و محسوسات نباشد با عالم غیب پردازد ، و نیز حجبی و آفاتی که روح را از دریچه های حواس پنجگانه در آمده است چون حواس از کار فروافتد و به تصرف ذکر و نفی خواطر محو گردد و آن نوع حجاب نیز بنشیند و روح را با غیب انس پدید آید و انس او از خلق منتفی شود .ديگر مداومت بر نفی خاطر است ، باید که هرچه به خاطر آید از نیک و بد باجمله به “الا الله” نفی کند.ديگر دوام سكوت است و با كسى صحبت نكند مگر با شيخ ؛ ديگر مراقبت دل شیخ کردن است و پیوسته دل با دل شیخ دارد و از دل شیخ مدد طلبد تا فتوحات غیبی و نفحات الطاف ربانی از دریچه دل شیخ به دل مرید رسد و نهايت ،ترك اعتراض است هم بر خدای هم بر شیخ و تسلیم ولايت و تصرفات ظاهر و باطن او باشد و در قلّت طعام و خواب بكوشد…

دفعات چله نشينى هم در طريقه ها متفاوت بوده گاهى به صورت متوالى مثلاً چهل‌ بار پشت سرهم چله می‌گرفتند، چنانکه به اوحدالدین کرمانى، ٧٢ اربعین(مناقب اوحدالدين/٧)، به شیخ اویس‌ بن عبداللّه خُنجى بیش از ٥٠ اربعین و به علاءالدوله سمنانى١٤٠ اربعین در خانقاه سَکاکیه در سمنان نسبت داده شده است(هجويرى،كشف المحجوب/٤١٧).صوفيان تلاش كرده اند كه چله نشينى خود را به قرآن و سنت پيامبر(ص)منتسب كنند و به چله موسى در كوه طور و حديث نبوى”من اخلص للّه اربعین صباحا ظهرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه”(جامع صغير١٦٠/٢)یعنی کسی که چهل روز به خدا اخلاص ورزد، چشمه های حکمت از دلش بر زبانش جاری شود، ارتباط دهند؛اما اين نحو چله نشينى زير نظر شيخ،هيچ مستندى در قرآن و سيره نبوى و ائمه معصومين سلام الله عليهم اجمعين ندارد و ساخته و پرداخته مشايخ صوفيه است و ربطي به اسلام نداشته، چنانكه ترک دنیا و رهبانیت در ميان هندوها و پیروان کلیسا سابقه داشته و اسلام به صراحت با اين گونه رياضات غيرمشروع و انزوا و عزلت و ترك زندگى و مريد و مراد بازى و اطاعت بى چون و چرا از مراد و شيخ به كلى مخالف بوده و آن را مجاز نشمرده است.

به‌ رغم تاكيدات صوفيان بر رسم چله‌ نشینى در نزد گروه هایى از آنان و از جمله تأکید فراوان صوفيان مولویه به آن (گولپينارلى،مولويه بعد از مولانا/٤٧٤) و اقوال گوناگون درباره فواید و رويدادها و گزارش ها و مشاهدات حاصل از آن(عزالدين كاشانى،مصباح الهدايه/١٦١-١٦٢؛علاء الدوله سمنانى،/١٦٤؛باخرزى،فصوص الآداب٢٩٤/٢و٢٩٥؛محمودبن عثمان،فردوس المرشديه/٤١٧؛جامى،نفحات الانس/٥٩٩-٦٠٠) ، برخى صوفیان ديگر چون شمس تبريزى (مقالات شمس٣٢٣/١)و افلاكى (مناقب العارفين٧٩٣/٢)تأکید می‌ کردند که این رسم از رسوم اسلامى و سنت محمدى نیست و نوعى بدعت به شمار می‌رود و معتقد بودند که مثلاً براى اصحاب دیوان، رعایت حال مسکینان و رهاندن مظلومان از چنگ ظالمان از هزاران خلوت چله بهتر است و بر آن بودند که این رسوم اعتبارى ندارند، بلکه کارکردن و خدمت كردن به مردم داراى اعتبار است(نسفى،كشف الحقائق/١٣٥؛ افلاكى،مناقب العارفين٣٠٨/١)…

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *