رهرو ولايت

 

 

آن دين ابراهيمى كه در اسلام ،جاودانگى يافت و توسط خاتم رسولان و پايان بخش سلسله انبياء به انسان ها ارائه گرديد با  وِلایت امامان معصوم از نسل پيامبر(ص) ادامه يافت تا بتواند هدايت بشر را تا پايان دنيا به عهده گيرد و سعادت او را تضمين نمايد.ولايت به معناي سرپرستی و صاحب اختیار بودن از واژه‌ های پراستعمال قرآن کریم‌ است. اين ولایت، ابتدا براي خدا و سپس پيامبر و در مرحله بعد براي امامان معصوم قرار داده شده است و قرآن ، آن را اين گونه گزارش مى نمايد:” همانا ولىّ امر شما تنها خدا و رسول او و مؤمنانى هستند که نماز به پا مى‌دارند و در حال رکوع، زکات مى‌دهند”١. رسول خدا(ص)بعد از نزول این آیه از حاضران پرسید: کدامیک از شما در حال رکوع صدقه داده است؟ شخصى که انگشترى به او رسیده بود، در حالى که به امیرالمؤمنین على(ع) اشاره مى‌کرد، پاسخ داد: آن کس که نماز مى‌خواند، این انگشتر را به من داد٢.اين واقعه تاريخى ولايت علي(ع) را در كنار ولايت خدا و رسول قرار داده كه اطاعت از آنها واجب است…

از مفسران، حاکم حسکانی در «شواهد التنزیل» بیست و چهار روایت در این باب و از طرق مختلف در ذیل آیه شریفه ولايت نقل کرده است٣؛ فخر رازی نيز در تفسیر کبیر سه حدیث آورده و از ابوذر نقل می کند که آیه ولایت در شان علی(ع) نازل شده است٤.علامه امینی شأن نزول این آیه را درباره علی(ع) از حدود بیست کتاب اهل سنت آورده و منابع دقیق آنها را نقل کرده است٥. علامه تسترى در کتاب احقاق الحق نیز، همین معنا را از کتب زیادی نقل نموده است٦. «حسّان بن ثابت» شاعر معروف عصر پیامبر(ص) این مطلب را به عنوان یک موضوع مسلم تاریخی در اشعار خود آورده و سروده است:”ای علی تو بودی که در حال رکوع زکاتی بخشیدی، جان به فدایت ای بهترین رکوع کنندگان! و به دنبال آن خداوند بهترین نوع ولایت را درباره تو نازل کرد وآن را در قرآن مجیدش تبیین نمود٧.بدين ترتيب ولايت علي بن ابى طالب(ع)در كنار ولايت خدا و پيامبر قرار گرفت تا مومنان امر او را هم چون امر خدا و رسول بپذيرند.

رسول خدا(ص) با استناد به چنین ولایتى که از جانب خداوند به او اعطا شده است در جریان غدیر خم،در سال دهم هجرى، مسلمانان را بر وجود چنین ولایت همه‌جانبه‌اى در وجود جانشین خویش حضرت على(ع) خاطر نشان ساخت و با بیانى روشن حجت را بر همگان تمام کرد. حضرتش نخست از مسلمانان پرسید: ” آیا من از خود شما بر شما سزاوارتر نیستم؟” گفتند: آرى. سپس فرمود:”هر کس من مولا و صاحب اختیار اویم، على نیز مولا و صاحب اختیار اوست٨. اين مقام ولايت در يازده تن از فرزندان او هم قرار گرفت كه در بيان پيامبر(ص) در احاديثى چون حديث لوح فاطمه سلام الله عليها به روايت جابربن عبدالله انصارى،اسامى آنها يكان يكان ذكر گرديده است ٩به اين شرح:حسن بن علي المجتبى(ع)، حسين بن على الشهيد(ع)،علي بن الحسين زين العابدين(ع)، محمدبن على الباقر (ع)، جعفربن محمدالصادق(ع)، موسى بن جعفرالكاظم(ع)،علي بن موسى الرضا(ع)، محمدبن على الجواد(ع) علي بن محمد(الهادى)، حسن بن علي(العسكرى)، محمدبن الحسن(القائم) كه به اراده و حفظ الاهى اكنون زنده و امام زمان ما هستند…

اين مقام امامت،مقامى الاهى است كه غير معصوم را شامل نمى شود؛زيرا نمى شود اطاعت غير معصوم در رديف اطاعت خدا و پيامبر قرار گيرد، آنجا كه خداوند اطاعت از آنان را به عنوان “اولى الامر”، در رديف اطاعت خود و پيامبر قرار داده و فرموده است:”أطيعواالله و أطيعواالرسول و أولى الامر منكم”١٠:يعنى از خدا و رسول و اولى الامر، اطاعت كنيد. شاهد ديگر كه امامت به ستمكاران نمى رسد در به مقام امامت رساندن حضرت ابراهيم است:” هنگامى که ابراهیم را پروردگارش با وسایل گوناگونى آزمود و او به خوبى از عهده این آزمایش ها برآمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم! ابراهیم گفت: از دودمان من (نیز) امامانى قرار ده! خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمى‌رسد!”١١. حقيقت ولايت، ولاء و توالى، چنانكه اهل لغت هم گفته اند، سرپرستى و تصدى امر است يعنى چنان دوچيز به هم نزديك باشند كه ميانشان چيز ديگرى نباشد١٢. و اين يعنى اينكه انسان با امام معصوم به عنوان برگزيده خدا و صاحب ولايت،چنان پيوند قلبى پيدا كند كه در همه امور،امر او را امر خدا بداند و اطاعت كند و او را مولىٰ و سرپرست و صاحب اختيار خويش گزيند و سخن او را سرلوحه امور خود سازد…

———————

١.مائده/٥٥.  ٢.سيوطى،الدرالمنثور٥٢٠/٢.   ٣.شواهد التنزیل٢٠٩/١حديث٢١٦ به بعد.  ٤.تفسير كبير٢٥/١٢.  ٥.الغدير٥٢/٢-٥٣.     ٦. احقاق الحق٣٩٩/٢-٤٠٩.   ٧.تفسير روح المعانى١٦٧/٦.   ٨.ابن كثير،سيره٤١٦/٤- ۴١٧.     ٩.كلينى،كافى،كتاب الحجة.   ١٠. نساء/٥٩.      ١١.بقره/١٣٤.   ١٢.راغب، مفردات/۵٣٣.

 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *