پاسِ انتساب

 

 
 
فرزند شما به شما منسوب است، اگر نيكوكار شود موجب سربلندى شماست و اگر خداى نكرده نابكار شود، سرشكستگى و خجالتش براي شماست.ما منسوب به مولاى خود هستيم.او پدر أُمّت است و أُمّت اگر صالح باشد، موجب خشنودى و رضايت امام است و اگر ناصالح باشد، اين پدر است كه اندوهگين و دل شكسته مى شود.در نامه اى كه آن حضرت به شيخ مفيد(ره) نوشتند١ از واژه”اشياعنا” -يعنى شيعيان ما- استفاده نمودند يعنى شيعيان شان را به خود منسوب نمودند.اين انتساب براى شيعيان بسيار مهم و افتخارانگيز است.چه افتخارى بالاتر از اين كه امام، ما را مالِ خود بداند! يك بار ديگر نيز آن حضرت در دعاي خود كه سيدبن طاووس در سرداب از آن حضرت شنيد٢ ، واژه شيعتنا-يعنى شيعيان ما-را به كار برده و جملات محبت آميزى را بيان نموده كه از علاقه شديد ايشان به پيروان شان حكايت دارد. بدون آنكه بخواهيم وارد محتواى هر دو پيام بشويم، عرض مى كنيم كه اين انتساب با اينكه براى ما موجب مباهات است اما مسئوليت سنگينى را هم بر دوش ما مى گذارد…
 
خوب است مثالي بزنيم و حديثى را شاهد بياوريم.يكى از منسوبين يا دوستان امام صادق(ع) به نام شقرانى، دچار مشكلاتى شد و از امام تقاضاى كمك نمود. امام،مقدارى پول كه رفع مشكل او را مى كرد به او دادند و يك جمله تاريخى بيان نمودند. به او فرمودند:”اى شقرانى! كار نيك از هر كسى زيبا و ستوده است و از تو ستوده تر است به خاطر انتسابى كه به ما دارى؛و كار بد از هركسى زشت است اما از تو (كه انتساب به ما دارى)زشت تر است”٣. ظاهراً شقراوى مرتكب گناهى شده بود كه حضرت خواستند به طور غيرمستقيم ، ضمن برآوردن حاجت او ، تذكرى به او بدهند كه مواظب رفتارهايت باش كه اسير وسوسه هاى شيطانى نشوى و مرتكب گناه نگردى، چون تو را منسوب به ما مى دانند و تبعات كار تو دامن ما را هم مى گيرد و موجب طعنه دشمنان مى شود كه مثلاً دوستان يا منسوبين امامان هم مرتكب چنين قبايحى مى گردند.آن جمله تاريخى بايد سرمشق همه پيروان امام زمان باشد كه:كار نيك از هركسى زيباست اما از منسوبين به امام زمان، زيباتر است و كار بد، از هركسى نكوهيده است و از منسوبين به آن حضرت، نكوهيده تر…
 
نفس اين محبتى كه امام به شيعيان خود دارد، امواج شور و نشاط را در قلوب آنان به جنبش مى آورد.اين كه قطب عالم امكان كسى را بپذيرد و به خود منسوبش نمايد و براى سرنوشت او نگران باشد و برايش دعا كند و به فكرش باشد و نزد خدا شفاعتش نمايد و براى نامه اعمالش، از حسنات خود هديه دهد، چقدر افتخار انگيز است؟ سید بن طاووس، آن عالم بزرگوارى كه توفيقات بسيارى در ديدار امام داشته و حتى آهنگ صداى حضرت را مى شناخته است مى گويد: برای زیارت به سرداب مقدس می‌رفتم، وسط پله‌ ها صدای مناجاتی شنیدم، از لحن صدا متوجه شدم که حضرت حجت (عج) در محراب، مشغول عبادت اند. دیدم حضرت می‌فرمایند:پروردگارا! همانا شيعيان ما از ما هستند(متعلق به ما و منسوب به مايند)، آنان از افزونى طينت ما آفريده شده اند، در شادمانى ما ، شادند و دراندوه ما اندوهگين اند. خدايا گناهانى را كه آنان به چشمداشت شفاعت ما مرتكب شده اند بيامرز…و در ادامه فرمودند: خدایا اگر روز قيامت، سیئات شان زیاد بود، من طاقت ندارم دوستانم پیش چشم دشمنانم عذاب بشوند، اگر هیچ راهی نبود، از عبادات و حسنات من بردار و بر حسنات ایشان بیفزا تا راهى بهشت شوند!
 
 آيا به چنين درياى رحمتى نبايد پيوست و پيوند با او را محكم تر نمود؟ زيبا نيست كردارهايي از ما سرزند كه دل آن حضرت را به درد آورد و موجب سستى پيوند شود.وفاي به پيمانى كه با امام دارند ، همدلى و اجتماع قلوب، مهم ترين راهكار بيان شده است كه در همان نامه به شيخ مفيد آمده است:”اگر شيعيان ما (که خداوند توفيق طاعت شان دهد) در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، همدل می‌شدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تاخیر نمی‌افتاد، و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان می‌گشت؛ دیداری بر مبنای شناختی راستین و صداقتی از آنان نسبت به ما؛ علّت مخفی شدن ما از آنان چیزی نیست جز آنچه از کردار آنان به ما می‌ رسد و ما توقع انجام این کارها را از آنان نداریم”…پيام امام گوياست و نيازى به شرح افزون تر نيست…
—————-
١.احتجاج٣١٥/٢؛ بحارالانوار١٧٧/٥٣.       ٢.بحارالانوار٣٠٢/٥٣.     ٣.بحارالانوار٣٤٩/٤٧.
 
 
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *