تاريخ و آينده پردازى

 

 

آيا با كمك تاريخ مى توان آينده را پيش بينى كرد؟  آيا گذشته مى تواند چراغ راه آينده باشد؟ آيا مورخان قادرند با تجزيه و تحليل تاريخى، گزينه هاى مطلوب را براي آينده جوامع پيشنهاد نمايند؟ اين پرسش ها و امثال آن در دانش آينده پژوهى يا آينده پردازى مورد مطالعه قرار مى گيرد. آينده پژوهان مى توانند با استفاده از تجزيه و تحليل منابع، الگوها و عوامل تغيير يا ثبات جامعه، با روش علمى و تجربي براى درك و فهم آينده هاى بالقوه ، برنامه ريزى نمايند. آينده پژوهى، مشخص مى سازد كه چگونه روال تغييرات امروز، واقعيت فردا را توليد نمايد.آينده پژوهى، دانش شكل بخشيدن به آينده به شيوه هاى آگاهانه، عاملانه و پيش دستانه است تا از غافگيرى در برابر توفان سهمگين تغييرات و پيشرفت هاى سرسام آور، محافظت نمايد و به انسان بياموزد چگونه آينده اى مطلوب را براي خود و جامعه يا سازمان خود ترسيم نمايد.

آينده پژوهان چون مى دانند كه پيش بينى دقيق آينده، ممكن نيست لذا تلاش مى كنند كه گزينه هائى از آينده هاى بديل و جايگزين و ممكن را توصيف يا ارائه دهند.اين كار را با دنبال كردن پرسش هائي چون ما كجا هستيم؟ چگونه به اينجا رسيده ايم؟ چه عواملى موجب وضع كنونى ما شد؟ و به كجا مى رويم؟ انجام مى دهند.در اين راستا، علم تاريخ بخش قابل توجهى از بار اين مطالعات را به دوش مى كشد زيرا علم تاريخ و مطالعات تاريخى،چون تاريخ زندگى اجتماعى انسان است بهترين روش براي پيش بيني آينده است و بيش از ساير علوم مى تواند به طراحى جوامع بديل و جايگزين براي بشريت، كمك كند.مورخان نبايد تاريخ را فقط به مثابه گفتگوى حال با گذشته در نظر بگيرند بلكه بايد آن را در قالب گفتگوى حال با گذشته و آينده، مدّ نظر قرار دهند و از آن پلي بسازند بين گذشته و حال و آينده…

انديشيدن به گزينه هاى محتمل براي آينده، سازوكار متناسب با خود را مى طلبد.مورخ محلى به دليل تمركز روى محدوده معينى از جغرافياى انسان با قلمروى خاص فرهنگى و ادارى و مذهب، زبان و اقتصاد، بيش از ديگران مى تواند به لايه هاى بنيادين و عميق جامعه وارد شود؛حتى مى تواند آرمان ها و بينش هاى حاكم بر جامعه را واكاوى و رمزگشائي نمايد و به مهندسي فكرى، سياسى،اجتماعى، فرهنگى، اقتصادى بپردازد و جوامع محتمل آينده را توصيف و پيشنهاد نمايد و مديران جامعه را نسبت به تغييرات ضرورى براي وصول به آن آينده، توجيه و ترغيب نمايد.جوامعى كه تاريخ را در اين حد و اندازه باور نداشته باشند و آن را به دو واحد درسى در مدارس و دانشگاه ها، تقليل دهند و به داستان خوانى زندگى پيشينيان،فروكاهند هرگز نمى توانند از آن براي تغيير به سوى آينده هاى زيباتر و پيشرفته تر و مهندسى وضعيت پيشرفته تر بهره گيرند.

حتى مورخان گذشته نيز علم تاريخ را صرفاً مربوط به وقايع گذشته ، نمى ديدند و بر اين باور بودند كه هدف مطالعه علم تاريخ، جلوگيرى از وقوع اشتباهات گذشته در آينده است. يعنى با مطالعه تاريخ مى توان آينده را در مسير بهترى هدايت نمود و از وقوع آينده نامطلوب ، پيشگيرى نمود و آينده مرجّح تر و متعالى تر را رقم زد و به عبارتى ديگر، گذشته را چراغ راه آينده  قرار داد.مورخان بايد بكوشند با شناسائي ذائقه ها و سلايق احتماعى فرهنگى جامعه خود به مدد تجربيات تاريخى، به مهندسى آينده جامعه پرداخته و شهروندان را در وصول به آن آينده مطلوب، يارى رسانند.دانش آينده پژوهى يا آينده پردازى به اين كار مى پردازد و ضرورت آن براي همه علاقمندان به رشد و پيشرفت جوامع، پوشيده نيست.فقط لازم است بينش خود را نسبت به تاريخ و نقش آن در اين مسير ، ارتقاء دهند!

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *