خداي زندانى

 
 
 
 
 
جناب بهاء الله در كتاب اقدس خود را خداى زندانى معرفي مى نمايد؛خدائى كه مالك اسماء است(چون همه مخلوقات مظهر اسم الله هستند،مالك اسماء يعنى مالك همه مخلوقات)؛ او همان خداى مقتدر و متعالي و عليم و مسخر بر جهان است كه خدائى جز او نيست.اين عبارات خود ايشان در اقدس است:بشنويد صداي مالك اسماء را كه از درون زندان بزرگ،شما را ندا مى دهد كه معبودى جز منِ مقتدر و بزرگ مرتبه و مسلط و متعالي و عليم، نيست (اسمعوا ندآء مالک الاسمآء ا ّنه يناديکم من شطر سجنه الاعظم انه لا اله الا انا المقتدر المتکبر المتسخر المتعالی العليم الحکيم).او پيش تر نيز اين عبارت را گفته بود كه “خدائى جز منِ خدايِ زندانىِ تنها نيست”(لا اله الا انا المسجون الفريد)(آثار قلم اعلى،ج١،لوح ٣٩و٥٧ و ص٢٣٠).سپس از اين مرتبه نيز فراتر رفته و شأن خود را آفريننده خدايان شمرده  و مى خواند:همه خدايان از رشحه خدائي من ،خدا شدند و همه پروردگاران از اثر حكم من به ربوبيت رسيدند(كل الالوه من رشح امرى تألّهت/و كل الربوب من طفح حكمى تربّت)…
 
موضوع مقام خدائى جناب بهاء الله به حدّى جدى است كه دستور دادند به سوي او نماز خوانده شود هركجا كه باشند و پس از وفات شان نيز به سوى قبرشان نماز گزارده شود.يعنى شخص ايشان خود را قبله قرار دادند.او در اقدس مى گويد:هنگامى كه خواستيد نماز بگزاريد به سوى مقام مقدس من رو كنيد كه خداوند آن را مطاف فرشتگان قرار داده است و محل توجه ساكنان شهرهاي  بقاء و محل صدور امر براي زمينيان و آسمانها؛و چون خورشيد حقيقت و تبيان(يعنى بهاء الله)غروب نمود،به سوي قرارگاهى نماز  گزاريد كه ما براي شما مقدر ساختيم -يعنى قبر من،قبله شماست- (و إذا أردتم الصلوة ولّوا وجوهکم شطری الأقدس المقام الذّی جعله اللّه‏ مطاف الملأ الأعلی و مقبل اهل مدائن البهاء و مصدر الأمر لمن فی الأرضین و السّماوات و عند غروب شمس الحقيقة و التبيان، المقرّ الذي قدرناه لكم).بهائيان بر اساس اين باور، به سوى او نماز مى خوانند و در نماز و نياز او را در نظر مى آورند و او را شنونده دعاهاي خود مى شمرند و نيز او را اجابت كننده دعاهاي خود مى دانند…
 
به خاطر اين اظهارات،پيروان آن جناب، باور نموده اند كه همه چيز در وجود بهاء الله خلاصه شده و اوست خداي شنونده دعاها و اجابت كننده حاجت ها و قلباً در تمام لحظات بايد به او متوجه باشند و او را عبادت كنند.در كتاب دروس الديانه ،درس نوزدهم ،محمد على قائينى آمده است:”قبله ما اهل بهاء، روضه مبارکه است در مدينه عکا، که در وقت نماز خواندن، قلباً باید متوجه به جمال قدم و اسم اعظم (بهاءالله) باشیم؛ زیرا مناجات و راز و نیاز ما با اوست و شنونده ای جز او نیست و اجابت کننده غیر او نه”! بهاء الله همچنين خانه مسكونى خود در بغداد و خانه جناب باب در شيراز را عبادتگاه و محل حج پيروانش قرار داده تا هر بهائي به عنوان حج به سوى آنها روي كند و به طواف آنها بپردازد به خاطر آنكه روزي محل سكونت او و باب بوده است؛ و در كتاب اقدس دستور داده است كه اين دو خانه و همه محل هائي كه روزي اين خداى رحمان (يعنى بهاء الله)در آنها مستقر بوده ، زيارتگاه هاى رفيع ساخته شود(و ارفعن البيتين فی المقامين و المقامات التى فيها استقر عرش ربکم الرحمن کذلک يأمرکم مولی العارفين)؛ يعنى آن دو بيت در دو مقام و نيز مقاماتى كه عرش خداي رحمان شما(يعنى بدن و جسد بهاء الله)در آن مكان ها مستقر بوده، را بناهاي رفيع بسازيد؛اين گونه مولاي عارفان به شما دستور مى دهد…كه آن دو بيت را كعبه و طواف آنها را حج واجب پيروان نموده است… 
 
بعضى پيروان اين آئين در برابر اين اطهارات صريح و انتقاداتى كه به آنها وارد مى شود،تلاش كرده اند پاسخى بدهند مبنى بر اينكه برخى صوفيان مسلمان نيز پس از قرارگرفتن در جذبه هاى عارفانه چنين ادعاهائى را نموده و اناالحق يا اناالله گفته اند،پس اگر بهاءالله نيز چنين كلماتى گفته از آن سنخ است؛اما توجه ننموده اند كه اولاً خود آن جذبه هائى كه به چنين ادعاهائى انجاميده از نظر قرأن و روايات و سيره پيشوايان دين و علماى بزرگ،مردود اعلام شده و هرگز چنين سخنانى از زبان پيامبر و امامان و نيز در منابع اصلي دين شنيده نشده و در ثانى،رفتار جناب بهاءالله هرگز با آنان نيز قابل مقايسه نبوده و نيست؛زيرا آن صوفيان،پس از آنكه از جذبه خارج مى شدند، سخنان و ادعاهاى خود را منكر مى شدند و چنان حرف هائي را شطحيات مى خواندند؛ اما جناب بهاء الله به طور جدي و در همه احوال و همه آثار خود را خدا خوانده و به آن هم اكتفا ننموده و خود را قبله قرار داده و دستور داده به سوي او نمازگزارند و حاجت از او خواهند و گرد خانه او طواف كنند و حج گزارند و خود را مالك مخلوقات و قلم اعلى و فياض على الاطلاق و رواكننده حاجات و…شمرده اند كه نمونه آن را در همه صفحات اقدس،مى توان ديد…
 
 
 
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *