سقيفه

 

 

 

پيكر مطهر پيامبر خدا بر روي زمين قرار داشت و اميرمومنان اشك ريزان در تدارك مراسم غسل و تدفين آن رسول خاتم بود و آل الله گريان و محزون در غم آن رحمة للعالمين. در اين شرايط حساس كه همه مى بايست در انديشه وحدت امت و عمل به وصاياى آن عزيز باشند،عده اي معدود در محلى به نام سقیفه بنی‌ساعده، گرد آمده بودند تا براي جانشينى پيامبر،سهم خود را چانه زنى كنند. كدام سهم؟! مگر تكليف جانشينى پيامبر(ص) را خداوند هفتاد روز قبل در اجتماع عظيم حج گزاران در غدير خم مشخص نساخته بود؟ مگر همه مسلمانان در آن جمع عظيم با على(ع) به عنوان خليفه رسول الله،بيعت نكرده بودند؟ پس جمع شدن در سقيفه براي تعيين جانشين پيامبر چه صورت و ضرورتى داشت؟ مگر تكليف رهبرى الاهى را مردم بايد مشخص سازند؟ مگر مردم مى توانند با مشورت يكديگر، مقام نبوت و شخص انبياء را مشخص كنند تا اكنون مجاز باشند مقام وصايت و خلافت بعد از او را مشخص نمايند؟ پس اين جمع به چه انگيزه و نيّتى تشكيل شد و چه پيامدهائى بر آن مترتّب بود…
 
گروهى از انصار به رهبری سعد بن عباده، بزرگ قبیله خزرج، در محلی به نام سقیفه بنی‌ساعده جمع شدند تا برای انتخاب رهبر خود پس از پیامبر(ص) تصمیم بگیرند.به نظر برخی مورخین، این اجتماع انصار، فقط برای تعیین حاکمی برای شهر مدینه بود اما با ورود ابوبكر و عمر و ابو عبيده جراح از مهاجرین به جلسه، مجادلات به سمت تعیین جانشین پیامبر برای رهبری تمام مسلمانان تغییر مسیر داد.عمر با سعد بن عباده درگيرى لفظي پيدا كرد و گفت: بکشیدش که خدایش بکشد! سپس بالای سر سعد رفت و گفت :می‌خواستم چنان لگدمالت کنم که عضوی از اندامت سالم نماند. قیس، فرزند سعد، نیز برخاسته ریش عمر را به چنگ گرفت و گفت به خدا قسم اگر تار مویی از سر او کم کنی، با یک دندان سالم برنمی‌ گردی! سعد نیز كه بيمار بود،خطاب به عمر فریاد زد: به خدا سوگند،اگر بیمار نبودم و آنقدر توانایی داشتم که از جای برخیزم، در گذرگاه‌ ها و کوچه‌ های مدینه چنان غرّشی از من می‌ شنیدی که خود و یارانت،از ترس، در بیغوله‌ ها پنهان می‌ شدید؛ و در آن حال، به خدا سوگند تو را نزد کسانی می‌فرستادم که تا همین دیروز زیردست و فرمانبردارشان بودی نه آقا و بالاسرشان١…
 
 در نهایت، با خشونت عمر و تهديد سعدبن عباده،  عمربن خطاب ،ابوبکر ابن ابى قحافه را به عنوان خلیفه مسلمین تعيين نمود و حاضران با او بيعت كردند.این جریان موجب درگیری تندی بین عمر، سعد و قیس فرزند سعد می‎شود که این برخوردها با دخالت ابوبکر به پایان می‎رسد١.اهل سنت برای مشروعیت بخشیدن به حاکمیت و خلافت ابوبکر به اصل اجماع استناد کرده‌اند؛ این در حالی است که به نوشته تاریخ‌ نگاران هيچگونه اجماعى وجود نداشت و انتخاب ابوبکر مورد پذیرش عمومی نبود و افرادی مانند حضرت علی(ع)، فاطمه زهرا(س)،عباس بن عبدالمطلب، فضل و عبدالله پسران عباس، زبیر بن عوام، حذيفة بن يمان، خالد بن سعید، مقداد بن عمرو، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، عمار یاسر، براء بن عازب، ابی بن کعب و… به برگزاری سقیفه و نتیجه آن اعتراض کردند٢؛ اظهارات آنها در رد سقيفه و افضليت على(ع)براي خلافت در تواريخ ثبت است ٣ ؛ به ويژه كه واقعه سقیفه و نتایج آن خلاف تصریحات پیامبر اسلام(ص) مبنی بر جانشینی امام علی(ع) به‌ ویژه در غدیر خم بود…
 
اميرمومنان(ع) در موقعيت هاى گوناگون به واقعه سقیفه اعتراض کرده و حق خود را در جانشینی پیامبر یادآوری نموده كه خطبه شقشقیه از معروف‌ ترین آنهاست :”هان! به خدا قسم (ابوبکر) پسر ابوقحافه جامه خلافت را پوشید در حالی که می‌ دانست جایگاه من در خلافت چون محور سنگ آسیا به آسیاست، سیل دانش از وجودم همچون سیل سرازیر می‌شود، و مرغ اندیشه به قلّه منزلتم نمی‌رسد. اما از خلافت چشم پوشیدم، و روی از آن برتافتم، و عمیقاً اندیشه کردم که با دست بریده و بدون یاور بجنگم، یا آن عرصه گاه ظلمت کور را تحمل نمایم، فضایی که پیران در آن فرسوده، و کم سالان ، پیر و مؤمن تا دیدار حق دچار مشقت می‌شود!”٤؛ و در پاسخ كسانيكه مى گفتند اگر جلوتر اقدام مى كرديد با شما بيعت مى كرديم فرمود:” آیا‌ پیغمبر‌ را دفن نکرده درباره خلافت نزاع می‌ کردم؟!”٥. فاطمه زهرا(س)نيز پس از واقعه سقیفه مخالفت‌ های بسیاری با آن و نتایج برآمده از آن اظهار و آن را تخلف از سفارشات پیامبر اعلام نمود كه  بارزترین این مخالفت‌ ها سخنانش هنگام گرفتن بیعت از علی (ع) و محاصره خانه وی مى باشد٦ و نیز خطبه‎ معروف به فدکیه که در مسجد مدینه ایراد نمود٧. بار دیگر هنگامی‌ بود که در بستر بیماری آخرین روزهای زندگی خود را می‎گذراند در سخنانی با زنان مهاجران و انصار که به عیادتش آمده بودند، به سقیفه اشاره کرده و آن را خروج از دستورات پیامبر خدا دانست و درباره زیان ‎هایی که در آینده برای اسلام به بار خواهد آورد، هشداری جدی داد٨…
—————
١.ابن قتيبه، الإمامة و السياسة٢٧/١.    ٢.یعقوبی، تاریخ الیعقوبی١٢٤/٢.  ٣.همان١٢٤/٢و١٧١؛ جوهری بصری، السقیفة و فدک/٤٢و٦٢؛ عسكرى،سقيفه/٧٦.     ٤.نهج البلاغه،خ٢؛ شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد١٥١/١و١٣/٦؛٥. الامامة والسیاسة٢٩/١-٣٠.    ٦.همان/٣٠-٣١.     ٧.تیجانی، مؤتمر السقیفة٧٥/١.  ٨.ابن ابى الحديد٢٣٣/١٦ و كشف الغمه٤٩٢/١.

 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *