دين و دنيا

 

 

ديگر كلاس نمى آمد و از او خبري نداشتيم؛احوالش را از يكي از دوستانش جويا شدم،گفت جذب چند پروژه پول زا شده و تمام وقت، درگير آنهاست و تا نصفه شب گوشي هايش زنگ مى خورد؛در پروژه هاي اوست:فروشگاه ها و رستوران هاى زنجيره اى،ساخت و ساز؛صادرات و واردات،استارتاپ،شهربازى ، بيزنس هاي اينترنتي و…ديگر با پولدارها مى چرخد و در باشگاه متمولان ديده مى شود و برنامه هاي مذهبى را كنارگذاشته و دين را به مرخصى فرستاده است و مى گويد دين هميشه هست بايد دنيا را آباد كنى تا حرفت را بخرند و براي خودت كسى شوى و احترامت كنند. هادي با بيان اين مقدمه گفت:دنياگرائى از آفات مهم ديندارى است؛ لازم ديدم براي دانشجويان توضيح دهم كه به قول لقمان حكيم،دنيا درياي عميقي است كه بيشتر مردم در آن غرق مى شوند.زرق و برق دنيا و آرزوهاي دور و دراز،انسان را از ياد آخرت غافل و نهايتاً به حسرت و خسران ابدي مى افكند:”ای مومنان! مباد اموال و فرزندان، شما را از یاد خدا غافل نمايد؛ کسانی که چنین کنند، زیانکارانند”(منافقون/٩)…

محمد گفت:بايد توضيح داد كه دنيا،ذاتاً مذموم نيست بلكه مزرعه آخرت است و محل تجارت بندگان خدا كه با آن رضوان الاهى را به دست مى آورند.بدون دنيا،هيچ ارتقائى براي بشر متصور نيست و بايد از هر امكان آن، براي اين ارتقاء بهره برد. ثروت،ذاتاً بد نيست بلكه وابستگى و دلبستگى به ثروت،مذموم است.تلاش براي معاش و كارآفرينى و كسب ثروت حلال ، بسيار توصيه شده اما بايد يادگرفت كه اين ثروت،ترمز و مانع انسان نباشد و دل كندن از آن و خرج  در راه خدا براي او آسان باشد. دنيا دو وجهه دارد: دنياي ممدوح و دنياي مذموم. اگر انسان از امكانات دنيا براي نيل به هدف دين كه همان كمال است استفاده كند، اين دنيا ممدوح است واگر درحد دنيا متوقف و به آن به ديده هدف ، نگريسته شود،دنيايي مذموم خواهد بود.در حقيقت ذمت براي دنيا گرائى و وابستگى و دلبستگى به دنياست نه ماهيت خود دنيا كه ابزار ارتقاء انسان براي كسب رضا و رضوان الاهى است.قران مى فرمايد: بهره و نصيب خود را از دنيا،فراموش مكن:وَ لا تَنْسَ نَصيبَكَ مَن اَلْدُّنْيا(قصص/٧٧)؛اميرمومنان هم فرمود: مردم در دنيا دو گونه اند،يكي در دنيا براي دنيا كار مي‏كند -كه او را دنيا گرفتار ساخته و از آخرتش باز داشته…و ديگري براي آخرت كار مي‏كند…كه هر دو سرا را به دست آورده و در نزد خدا با آبرو گشته است(نهج البلاغه،ح ٢٦١)…

هادى گفت: بايد خود و عزيزان خود -همچون اين دوست گريخته به سوي دنيا- را بايد هشدار دهيم در موضوع دنيا دو خطر افراط و تفريط وجود دارد كه هر دو خطرناك است:غرق شدن در دنيا و ترك كامل دنيا كه يك سوي آن دنياگرائى و سوى ديگر دنيا داري براي آخرت گرائى است.مصاديق دنياگرائى غرق شدن در  شهوت های جنسی، فرزندان، طلا و نقره، اسب، دام و کشتزار(آل عمران/١٤)لعب و لهو، مد پرستی و زينت، تجمل گرایی، فخر فروشی، ثروت اندوزی و قدرت طلبی(حديد/٢٠)است.اگر بخواهيم بدانيم كه دنياگرائى به چه مى انجامد؟ به گزارش قرآن بايد توجه كنيم كه مى فرمايد دنيا گرائى در اين موضوعات ، چنين عواقبى دارد و به اين نتايج مى انجامد:

در موضوع خداشناسى به انكار خدا، شرك، غفلت از خدا و احساس بي نيازى نسبت به خدا؛ در موضوع نبوت به انکار و یا تحریف دین و وحی، استفاده ابزاری از دین، مبارزه و مجادله و استهزای دین و وحی، دین فروشی،انکار و یا دشمنی با پیامبر؛ در موضوع معاد به انکار آخرت و معاد، تردید در آخرت و معاد، غفلت از آخرت و ترجیح دنیا بر آخرت ؛ در موضوع اقتصاد به حرص و رقابت در انباشت ثروت، تحصیل ثروت نامشروع،کاخ سازی، بخل، عدم انفاق و احسان، تجمل گرایی، فریفته شدن به مال دنیا، تحریک مردم به دنیاگرایی؛ مى انجامد ؛همچنين در اجتماع به بی توجهی به بینوایان و یتیمان،اصطکاک و ستیز با جامعه، فخر فروشی، دون همتی و خواری، پیمان شکنی، تمسخر و تحقیر مؤمنان ؛در موضوع سياست به  ترک و یا سستی و فرار از جهاد، تمایل به سازش با دشمنان، خود کامگی و استبداد،ستمگری، به حزب شیطان درآمدن؛در موضوع فرهنگ و دانش به دانش تک بعدی و تک ساحتی، خرافه گرایی، تقلید گرایی،کوتاه نگری و عدم دور اندیشی، ظاهرگرایی، پند ناپذیری. احساس کاذب جاودانگی در دنیا، اصیل دانستن دنیا، غفلت از مرگ، محرومیت از یقین، محرومیت از هدایت، آرزو طلبی،خوش گذرانی،عشرت جوئى، و در شخصیت، زن باره ،فرزند گرا، هوا پرست، فساد انگیز، تجاوزگر، طغیان گر، خود خواه، لجوج و ناسپاس مى گردد و طبيعتاً هيچ نسبتي با دين خدا پيدا نمى كند…  

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *