سرّ افعال

 

 

آيا افعال شما فقط در رفتارهاي ظاهري شما مثل خوردن و آشاميدن و ورزش كردن و كاركردن و نوشتن و تعليم دادن و …خلاصه مى شود يا افعال باطنى و نفسى هم داريد؟ طبيعتاً مى گوئيد من فعل باطنى هم دارم .مى گويم مثال بزنيد؛مى گوئيد: مثل نيّت، خشنودي ، عدم رضايت، سوء ظن يا حسن ظن، إكراه، خشم، پشيمانى، نفاق، ايمان قلبي، انكار قلبى، شرك، كفر و ده ها فعل نفسي ديگر. مى گويم:آيا ممكن است به خاطر افعال باطنى تان هم مثل افعال ظاهرى تان،مورد بازخواست يا ثواب و عقاب قرار گيريد؟ مى گوئيد:البته، مى گويم:مثال بزنيد! مى گوئيد اگر نماز و عبادت و احسان و عزاداريم را به نيت ريا انجام دهم يا سوء ظن به مومنى داشته باشم يا به عمل مجرمى رضايت داشته باشم يا از عمل صالحان ناخشنود باشم يا به نفاق قلبي يا شرك دچار شوم و امثال اين اعمال نفسى و باطنى،هم مورد بازخواست قرار مى گيرم و هم عقاب مي شوم.در قوانين حقوقي كشورها هم به بعضى از امور نفسي جزا مى دهند مثل اينكه كسي با قصد كشتن كسى، او را مورد حمله قرار دهد اما موفق به كشتن نشود به خاطر نيّتش مجرم شناخته مى شود…

 مى گويم تمام بازخواست ها و ثواب و عقاب ها دائر مدار اختيار شماست؛اگر در انجام افعال ظاهرى تان اختيار نداشته باشيد و مجبور به انجام آنها شده باشيد،بازخواست و تنبيه و پاداش، غلط و ظلم نخواهد بود؟ مى گوئيد بله؛ مى گويم آيا در افعال نفسى و باطنى تان هم اختيار و آزادى داريد؟ مى گوييد :البته ، فرقي نمى كند در هر دوتا اختيار داريم البته آن دسته از افعالي كه مستوجب ثواب و عقاب است زيرا ما افعالى هم داريم كه اختيارى نيست مثل محبت مادر به فرزند يا افكارى كه بى اختيار وارد ذهن ما مى شود،ولي آنجا كه خود، اراده يا “توجه” مى كنيم، فعل خودمان است و مثل افعال ظاهرى مان، مستوجب بازخواست و ثواب و عقاب هستيم. مى گويم: گفتى”توجه”، با اين كلمه به نكته بسيار لطيفى اشاره كردي كه بسيارى از افراد و حتى فلاسفه به آن متذكر نشده اند و آن اينكه افعال ما چه ظاهرى و چه باطنى، چه بيرونى و چه درونى، جز “توجه” ما چيز ديگرى نيست…

مى گويد بيشتر توضيح بده،مى گويم: تمام افعال اختيارى بيرونى شما به افعال درونى تان(نيت و تصميم و اراده) باز مى گردد و آن هم جز ” توجه” ،چيز ديگرى نيست.اين توجه شماست كه مثلاً شعرى را با صداي بلند بخوانيد و به دنبال آن شروع مى كنيد به خواندن.توجه شماست به برداشتن ليوان آب و نوشيدن، و بعد ليوان را برمى داريد و مى نوشيد و همينطور همه رفتارهاي اختياري ديگر كه با توجه درونى آغاز مى شود و به وسيله ابزار بدن،انجام مى گردد.بنا بر اين همه افعال انسان ،چه داخلي و چه خارجي توجه ‎هاي بالآلة (ابزارمند و بيرونى)و من دون الآلة (بدون ابزار و صرفاً باطنى)اوست ؛و اين يکي از رموز و اسرار بزرگ قرآن و روايات ائمه اهل البيت عليهم السلام است كه رمز آن در آيات و روايات ذكر شده است. توجه شماهم دائرمدار اختيار شماست؛يعنى مى يابيد كه اين خودم هستم كه توجه مى كنم و كسي مرا به توجه كردن مجبور نكرده است.کسی که خود را از اوهام پیراسته است، وقتی به نفس خود رجوع کند، می یابد که در جایگاه صدور افعال، هیچ کس نیست که با او در فعلش شريك باشد و او را مساعدت کرده باشد كه توجه به ماهیات افعال كند و گواهی می دهد که او خود به نفسش توجه کرده است…

این از بدیهیات اولیه است که هر عاقلی که به کیفیت صدور افعال اختیاری خود توجه کند، می یابد با توجه او افعالش موجود مى شوند. بدین روی، عاقلان کسی را که کاری زشت کرده یا سخنی ناروا گوید، ملامت می کنند و دوست ندارند به سخنان زشت با آن ها سخن گویند. اگر چنین نبود که فاعل، تنها مصدر برای فعلش باشد و فرد ديگرى او را مجبور به انجام فعل كرده باشد، وجهی برای سرزنش یا چنین اکراهی نبود. اگر به راستى فاعل فعل انسان خدا باشد و استناد فعل به خدای تعالی را بپذیریم، (گرچه به استناد مَجاز ادبی یا عرفانی ) التزام به عقیده ای لازم می آید که از کلام طبیعت پرستان بدتر است، زیرا آن ها فقط وجود خدای تعالی را انکار می کنند، ولی جبرگرایان و انتساب دهندگان فعل ما به خدا، خدایی را اثبات می کنند که تمام کارهای زشت ما را مرتكب می شود اما ، ما را مقصر مى شمرد و عذاب مى كند! چه عقيده اي رسواتر از اين عقيده و چه باورى شوم تر از اين باور!بزرگانى كه ما را متذكر اين نكته ارزشمند نموده اند كه افعال ما جز توجه ،چيز ديگرى نيست، گفته اند اين را احدي از فلاسفه (نه اشراق، نه مشاء، نه رواق) نفهميدهاند. کتاب هاي آنها موجود است از شفاء ابو علي سينا گرفته تا “منظومه” حاج ملا هادي، هيچ کدام متوجه نشدهاند و اين از افاضاتي است که خداوند توسط وليّش به بعضى مخلصان فرموده است و خدا ملزم نيست همه چيز وجداني را به همه بفهماند…

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *