بهائیت در قرن سيزدهم توسط ميرزا حسينعلى نورى معروف به بهاء الله از درون بابيه منشعب شد.باب در كتاب بيان وعده داده بود كه موعود بيان به نام “من يظهره الله” در حدود دوهزارسال بعد ظهور كرده و آيين او را در همه جهان مى گسترد اما بهاء الله ، حدود شانزده سال بعد از مرگ باب،ادعا كرد همان موعود بيان است و دين جديدي آورده است؛ در حاليكه هيچكدام از نشانه هائي كه باب در كتاب بيان براي من يظهره الله گفته بود بر بهاء الله راست نمى آمد.حسينعلي نوري از پيروان علي محمد شيرازي، مؤسس بابيه بود كه در سال١٢٣٣ق متولد و پدرش ميرزا عباس نوري، ملقب به ميرزا بزرگ از منشيان و مستوفيان خوشنويس عصر محمد شاه قاجار بود. او و برادر كوچكترش يحيي به باب گرويده و مبلغ افكار او شدند.پس از اعدام باب،بابيان و از جمله خود ميرزا حسينعلى،به اشاره خود باب،يحيي معروف به صبح ازل را به رهبرى پذيرفتند و در ايام تبعيد در عراق ميرزا حسينعلي به عنوان پيشكار يحيي، امور بابيان را رتق و فتق مى نمود تا اينكه نقشه او براي رياست بر بابيان و كنار زدن يحيي،فاش شد و مجبور گرديد با نام مستعار درويش محمد دوسالي در ميان دراويش سليمانيه (كردستان عراق) به سر برد…
بعد از بازگشت به بغداد،به دليل تنش هاي بسيار داخلي بين طرفداران ميرزاحسينعلي و يحيي، و كشته شدن عده اى از آنان، حكومت عثمانى تصميم به اخراج آنها از عراق و تبعيد به دو نقطه مجزا(قبرس و عكا) گرفت.بهاء الله در اين هنگام يعنى سال ١٢٨٨ق در باغ نجيب پاشا(رضوان) در جمع پيروان محدودش ادعاي من يظهره اللهى نمود و خود را پيامبر جديد خواند. غير از او بابيان ديگرى نيز مدعى اين مقام شدند.بهاء الله تا زمان مرگش سال ١٣٠٩ در عكا،چندين كتاب در رد مخالفانش (ازليان) و اثبات مدعايش نوشت.در كارنامه بهاء الله و طرفدارانش،ترور شاه، ضرب و شتم و ترور طرفداران ازل در بغداد و كشتن هفت نفر از آنها در هنگام اقامت در عكا ثبت شده است. مهم ترین برهان او بر حقانیت ادعایش، مانند باب، همين نوشته ها و كتابهايش بوده كه به نظر كارشناسان داراي اغلاط بيشمار ادبي و محتوائي است. مهمترین کتاب هاي بهاءالله، ایقان است که در اثبات قائمیت علی محمد باب در آخرین سال‌های اقامت در بغداد نگاشته و نيز كتاب اقدس است كه احكام و تعاليم اصلى آئين او را تبيين مى نمايد.
بابيت و بهائيت از همان آغاز در میان جوامع اسلامى به عنوان یک انحراف اعتقادی (فرقة ضالّه) شناخته شد؛ ادعای قائمیت توسط علی محمد باب با توجه به احادیث قطعی در مورد ويژگى هاى مهدي موعود، پذیرفته نبود. ادعاي دين جديد با توجه به خاتميت پيامبراكرم(ص) بكلى منتفى بود و ادعاي شريعت مستقل ،بعد از شريعت خاتم، هيچ وجهى نداشت .ادعاي رسالت و نبوت بدون هيچ بيّنه صرفاً با نوشتن چند كتاب كه اغلاط فراوان داشته و ارائه آنها به عنوان معجزه ، جا نيفتاد و اگرچه عده اى به آن گرويدند اما هيچ مقبوليتى در جوامع اسلامى نيافت و پس از حدود دويست سال با استفاده از همه امكانات مالي و تشكيلاتى و نزديكى به سلطه گران جهانى و نفوذ در دولت ها و سازمان هاي بين المللي به توفيق مهمى دست نيافت به طورى كه آمار واقعى پيروان آنها از دومليون نفر از نزديك هشت ميليارد نفوس جهان فراتر نرفت و به گفته كارشناسان،هيچ دانشمند برجسته اى از ميان آنان برنخاست و حتى بعضي از روشنفكران كه ابتدا به خاطر شعارهاي جذاب آنها به اين آيين گرويده بودند پس از تحقيق و ديدن جوّ سانسور،از آنها جدا شدند و عليه آنها كتاب و مقاله نوشتند…
بهاء الله، دو پسرش عباس و محمدعلى را به عنوان جانشينان خود معين نمود و بعد از آنها فرزندان ذكور از نسل خويش را معين كرد.اما اولين اقدام عباس عبدالبها،پس از مرگ بهاء الله،كنار زدن محمدعلى بود و اين آغاز انشقاق در بهائيت بود و از آنجا كه عبدالبهاء فرزند ذكور نداشت،لاجرم نوه دخترى او شوقى افندى جانشين او شد و شوقي هم چون اصلا فرزندي نداشت،موضوع رهبرى در بهائيت با چالش بسيار روبرو شد و انشعابات جديدى صورت گرفت.هم اكنون رهبرى بهائيان در اختيار تشكيلاتى به نام بيت العدل در حيفاي اسرائيل است كه متشكل از نه نفر مى باشد كه ظاهرا با انتخابات جوامع بهائى منتخب مى شوند اما در واقع جريانى در انتخاب آنها دست دارد كه افراد خاصي را برمى كشند كه افراد بهائي هيچگونه شناختى از آنها ندارند و آنها نيز هيچگونه گزارشى از عملكرد خود به بهائيان نداده و نمى دهند.مورخان اسنادي از وابستگى اين جامعه به جوامع استعمارى ثبت كرده اند كه نمونه اي از آنها كمك عبدالبهاء به سپاهيان متجاوز انگليس در تهاجم به فلسطين كه منجر به شكست مسلمين و پيروزي قواي انگليس شد،لذا دولت انگلستان هم با اعطاي نشان پهلوانى و لقب سر از عبدالبهاء قدردانى نمود١…
——————–
نك:فصلنامه “بهائى شناسي”و پايگاه خبرى “بهائى پژوهى و منابع تحقيقى و كتب منتشر شده توسط اين پايگاه.