یادمان های مهدوی

عيد غدير

در غدير،هيچ نمي گويم فقط اين شعر زيباي شهريار به نام انسان كامل را در عرض ارادت به ساحت قدسي امام الموحدين و قائد الغرّ المحجّلين حضرت علي اميرالمؤمنين، عليه صلوات المصلّين ، كه به نصب الاهي در غدير خم به عنوان خليفة الله و امام علي الناس اجمعين منصوب گرديد، زمزمه مي كنم: یا …

عيد غدير ادامه »

عيد قربان

ما همه  نه كه همه آفرينش به قربان آن كسي كه  امروز عيد قربان اوست  و صدايش به تكبير بلند است كه : “الله اكبر و لله الحمد الحمد لله علي ما هدانا و له الشكر علي ما اولانا”… در كدام زمين نماز مي گزاري تا به تو اقتدا كنيم؟ كجا به ديدار مي نشيني …

عيد قربان ادامه »

گزارش يك جمعه

صبح جمعه امروز وقتي اولين شعاع هاي خورشيد بر آن گنبد طلايي رضوي بوسه زد ، مشاهده كرد هزاران نفر ندبه خوان در صحن بزرگ همراه  يك مداح نام آشنا دارند مي خوانند: أين صاحب يوم الفتح و ناشر راية الهدي… حكايت اين اشتياق را قرن هاست خورشيد و ابر و باد و آسمان روايت …

گزارش يك جمعه ادامه »

مهمان خليفه خدا

  درست است كه در ماه رمضان ميهمان خدائيم و به ضيافت او دعوت شده ايم اما چون خداوند را در تكوين و نيز در ميان انسانها خليفه اي است كه كارهاي او را انجام مي دهد و امور تكوين و تشريع به دست با كفايت او به انجام مي رسد،به اين ترتيب مي توان …

مهمان خليفه خدا ادامه »

دعاي فزوني ياران

  ياران وليّ خود فزون كن /    فارغ ز شمار و چند و چون كن خدمت كن و بي نشان و مخلص/ ناپاك ز جمعشان برون كن اعوان ورا به كثرت آور                / انصار ورا ز حد فزون كن  هرمدعي ياوريش را/           …

دعاي فزوني ياران ادامه »

برنامه فردا

  “ياد من باشد فردا دم صبح”١  “عهد”را تازه كنم با خورشيد آبياري بكنم بذر اميد مهربان باشم با خلق خدا دست در دست تلاش ، بشتابم تا عشق بروم تا عمق حيات فرصتي سازم از روز دگر،  وقت دگر تا قطار اقدام ، برسد سوت زنان باز به شهري ديگر هديه من به همه …

برنامه فردا ادامه »

پيام تحويل سال

  “شیشه های خانه بی غبار شد/ آسمان نفس کشید/ دشت بی قرار شد/بهار شد!”،  “عید نوروز می رسد از راه/ شادی از روی خانه می بارد”،  “نرم نرمک ميرسد اينک بهار/ خوش بحال روزگار”… شور و شعف نهفته در نوروز، از آمدن بهار است كه  زيبايي و طراوت و پاكي و شكوفايي را به …

پيام تحويل سال ادامه »

تو بيائي ،عيد است!

  “تو بیایی همه ی ثانیه‌ها، ساعت‌ها، از همین روز، همین لحظه، همین دَم عیدند..”! ور نيايي،همه اهل جهان زنداني ، همگي در قيدند! شاعر قصه ما دلتنگ است، تير او بر سنگ است؛ نقش ها نقش برآب ، ارزوهاست حباب؛ عقده ها مانده به دل ، پا فرو رفته به گل ؛ كينه هايند …

تو بيائي ،عيد است! ادامه »