پايان جهان

 

 

 نظریه «پایان جهان» با گسترش رسانه‌ ها به یکی از اهرم‌ های موثر کنترل ذهن در دهه های اخیر تبدیل شده است. این نظریه، گاه با رنگ دینی و تعیین وقت برای ظهور منجی یا ضدمنجی(دجّال) گره می‌خورد و گاه رنگ و بوی زیست محیطی و حادثه‌ای طبیعی و يا مرتبط با فعل بشر و مکافات عمل در دوره تمدنی خاص پیوند می‌یابد.اما در تمام الگوهای فرجام نگاری در شبكه هاى اجتماعى-رسانه اى، همواره عنصر پيشگويي و تغيير وجود داشته است: تغییری که از پیش طراحی شده و باور به آن توسط کانون های معین در قالب پیشگویی،ارائه مى گردد و توسط همان کانون های پشت پرده این سیاست ها، مدیريت شده است. این پروژه از زمان جنگ های صلیبی تاکنون از سوی کانون هایی خاص مورد استفاده بوده است.برای عمومیت بخشی به چنین پروژه‌ هایی که باور توده‌ها را طلب می‌ کند، همواره به نوعی میراث و عرفان رازآمیز سیاسی نیاز است. این عرفان که رنگ و بوی متافیزیکی خود را به صورت اغراق آمیز به رخ می‌کشد، چیزی نیست جز کابالا؛ آیینی که در قرون وسطی با دمیدن در میراث مسیحایی و پیشگویی ظهور عیسی بن مریم، بارها جامعه مسیحی را به منظور مشارکت در جنگ های خانمان سوز یا کوچ های غیرضروری بازی داد و از آن زمان تا کنون به دفعات این سناریو را تکرار کرده است كه نمونه آن را در اسلام هراسى و حضور متجاوزانه در خاورميانه و جنگ افغانستان و عراق مى توان رديابى نمود…

موضوع پایان جهان از آغاز دنيا مورد توجه تمام جوامـع، دولت هـا و افراد بوده است . طبق اسناد تاریخی اولین قومی که در صدد پیشگوئی و پیش بینی پایان حیات دنیـا بر آمدند قوم مایاي باستان بودند که اعتقاد داشتند بر اساس تقویم نجومی و ارقام و اعداد مشـهور خـود، دنیا در سال ٢٠١٢به پایان خواهد رسید. سرخپوستان قپی هم معتقد بودند که تاکنون جهان سه بـار پایان پذیرفته که اکنون در عصر پایان دوره سوم و شروع فصل چهارم حیات انسان هستیم. در سه دوره گذشته دنیا همزمان با آتشفشان- عصر یخبندان و سیل به پایان رسید . اسـاطیر هنـدي نیـز همچنـیناعتقاد به چرخه حیات و افول و احیاء دوران دارند اما ملموس ترین پیش بینی پایـان دوران مربـوط بـه نوسترآداموس نقاش و هنرمند قرن ١٦ می باشد که اونيز پايان دنيا را درهمان سال بر اثر برخورد ستاره هاى دنباله دار با زمين پيشگوئى مى كند. اندیشمندان و متفکران دیگـري چون هگل، داروین، نیوتن، مارکس و… نیز به مبحث پایان تاریخ پرداخته اند.اسحاق نیوتن بـا اعـداد و ارقـام پایـان تـاریخ را در سـال ٢٠٦٠ میلادي جستجو می کرد. مارکس معتقد به تقسیم دوران به برهه هاي مختلفی از کمـون هـا تـا پایـان دوران که به کمونیسم ختم می شود، پیش بینی نمود. فرانسـیس فوکویاما نظريه پرداز امریکائی ژاپنی الاصل و طراح نظریه” پایان تاریخ” در سال ١٩٨٩گفت: لیبرال دموکراسی شـکل نهـائی حکومـت در جوامع بشري است كه در آن عمیق ترین و اساسی ترین نیازهاي بشري برآورده مى شود و پايان تاريخ با تفوق تمدن غربي خواهد بود. هانتینگتون نيز با عنوان” برخورد تمدنها”، اولویت را به تمدن اسلام و غرب و کنفوسیوس می دهد.

از ديرباز ديگرانى نيز پايان جهان را پيش بينى كردند.چارلز وزلی، یکی از بنیانگذاران کلیسای متدیست معتقد بود که جهان در سال ۱۷۹۴ به پایان خواهد رسید. جان برادر او نيز پیش بینی کرد که سال ۱۸۳۶ سالی خواهد بود که یک هیولای بزرگ به روی زمین می آید كه پایان جهان خواهد بود. ویلیام میلر (کشیش باپتیست)، بازگشت عیسی و پایان جهان را براساس پیشگویی های موجود در کتاب دانیل (دانیل ۸:۱۴) پیش بینی کرد که عیسی مسیح در تاریخی بین ۲۱ مارس ۱۸۴۳ و ۲۱ مارس ۱۸۴۴ دوباره به این زمین بیاید، همه چیز را تطهیر، پاکسازی و تصرف کند.آن روز فرا رسید و گذشت و طرفداران او ایمان خود را حفظ کردند. پس از بحث و گفتگو تاریخ پایان جهان به ۱۸ آوریل و سپس ٢٢ اكتبر تغییر یافت. میلر همچنان تا زمان مرگش در سال ۱۸۴۹ منتظر پایان جهان بود.بعضى ديگر عبور ستاره دنباله دار هالی در ۱۸ مه ۱۹۱۰ به دلیل انتشار گاز سمی از دم آن، زمان نابودى زمين پيش بينى كردند كه موجب ترس شدید در مورد پایان جهان شد.هواشناس سرشناس آلبرت پورتا پیش بینی کرد که در ۱۷ دسامبر سال ۱۹۱۹ اتصال شش سیاره باعث ایجاد یک جریان مغناطیسی می شود که خورشید را سوراخ می کند و باعث انفجارهای عظیم و گازهای شعله ور و در نهایت فرو بردن کره زمین می شود.

صنعت سينما به ويژه هاليوود نيز با ساخت چندين فيلم از جمله يك فیلم سینمایی به نام ٢٠١٢ با بودجه ٢٠٠ مليون دلارى با اهداف خاص به پروژه پايان جهان پرداخت.در تابلویی که فیلم از فرجام جهان ارائه می­کند، نکاتی وجود دارد که اجازه نمی­دهد آن را صرفاً یک فیلم علمی- تخیلی پرهزینه و سرگرم­کننده بدانیم. بلایای طبیعی در آستانه نابودی جهان، هرج و مرج اجتماعی، پیشگویی­های باستان، دیوانگان و دانشمندان پیشگو، سیاه­پوست بودن رئیس جمهور امریکا، فرو ریختن جایگاه ادیان الهی، ورود تنها یک دین به جهان آینده، حذف بسیاری از فرهنگ­ها و تمدنها از جهان آینده، رهبری جهان آینده توسط امریکا، فقدان امداد و منجی الهی و رها بودن انسان در برابر حوادث ناگوار پایانی، حضور ملکه و خاندان سلطنتی انگلیس در جهان آینده، تجدید مبدأ تاریخ از تولد عیسی مسیح به یک حادثه طبیعی، تشابه کشتی نجات بخش با ماجرای کشتی نوح و اشاره به میراث مرموز داوینچی کمترین اجزای تابلوی ترسیم شده از آینده جهان در این فیلم هستند که به سادگی نمی­ توان از کنار آنها عبور کرد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *