سرّ اطوار

 

 

راز آطوار و تحولات و تغييرات ما چيست؟ چرا خداوند از ابتدا ما را يك وجود ثابت و بدون تغيير،قرار نداد و از ابتداي خلقت تا به حال ، دائماً از حالتى به حالت ديگر تغيير داده و مى دهد؟ يك حكمتش را خود خداوند در اين آيه بيان مى دارد: عظمت الاهى را هماره به ياد داشته باشيد وبزرگى اش را پاس بداريد:“شما را چه شده كه از عظمت خداوند نمى‌ هراسيد؟ در حالى كه خداوند شما را در حالت هاى گوناگون آفريده است”(ماٰ لَكُمْ لا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقاراً وَ قَدْ خَلَقَكُمْ أَطْواراً ).أطوار به معناي حالت ها يا مرحله هاى وجودى است و وقار ،عظمت و بزرگى است ؛ يعنى “چرا پاس عظمت خداوندگارى را كه در خلقت و تكوين وجودي شما و تبدّل حالات و اطوارتان، هماره در كار است را، نمى داريد؟ آيا  نمى‌بينيد كه خداوند چگونه هفت آسمان را بر فراز يكديگر آفريده و ميان آنها ماه را نور و خورشيد را سراجى قرار داده است و شما را همچون گياهى از زمين رويانيده و سپس دوباره شما را به آن باز مى گرداند و دگربار از آن خارجتان مى سازد؟ و اين خداست كه زمين را براى شما بسترى گسترده قرار داد تا در راههاى وسيع آن رفت و آمد كنيد”١.

اين خداست كه ما را به تفكر و انديشه در مورد خودمان دعوت نموده و فرموده :”چرا در وجود خودتان نگاه  روشنگرانه نمى اندازيد”؟! (و فى انفسکم افلا تبصرون)٢؛ اگر با بصيرت به تحولات وجودى خود بنگريم،چه مطلب مهمى را درخواهيم يافت؟: اينكه  ما هم در كنار ساير آيات و نشانه هاي خدا در آفاق و تكوين، يك آيه خدائيم؛ هركس به آيه بنگرد، متذكر صاحب آيه خواهد شد؛ يعنى ما اگر به آيه ى نفس خود بنگريم ، متذكر صاحب آيه خواهيم شد و در برابر عظمتش،خاضع و خاشع و عابد خواهيم گشت. در جاي ديگر مى فرمايد:”ما آیات آفاقى و انفسى (عجائب آفرینش خداوند در جهان بزرگ و در درون وجود انسان) را به آنها نشان مى دهیم تا آشکار گردد که او حق است.» (سنریهم آیاتنا فى الآفاق و فى انفسهم حتى یتبین لهم انه الحق)٣. خداوند آياتش را در مقابل ديده سر و ديده عقل ما قرار داده و كافى است چشم خود را نبنديم و آنها را ببينيم و در آنها بينديشيم كه اگر چنين كنيم متوجه صاحب آيه يعنى خدا مى شويم و از اينكه با قدرت خود چنين آياتى را پديد آورده به عظمتش معترف مى گرديم.


اطوار و تطورات وجودي انسان چندين نوع است:بعضى از مفسران اين اطوار را به مراحل خلقت انسان از نطفه و علقه و مضغه و مراحل بعدي تا دميده شدن روح در او و بعد تولدش و مراحل كودكى و نوجوانى و جوانى و پيرى، تفسير كرده اند كه البته اين اطوار در خلقت انسان وجود دارد و با انديشه در همين تطورات و تحولات انسان درمى يابد اين خودش نبوده كه خودش را از هريك از اين مراحل به مرحله بعد،ببرد و تحولات را در خودش ايجاد نمايد و تغيير دهنده خودش را، خدا مى يابد.بعضى ديگر تغييرات وجودى را در همين مرحله اي كه اكنون در آن است گفته اند: تحولاتى از قبيل انتقال از بيدارى به خواب يا از خواب به بيدارى،از سلامتى به بيمارى و برعكس،از شادي به غم و برعكس ،از جهل به علم و برعكس ، از فراموشي به ياد آوردن و از ياد به فراموشى، از افسردگى به نشاط و از نشاط به دلمردگى و بيحالى و بسياري از حالاتى كه هر لحظه در ما ايجاد مى شود و مى يابيم خود ما در آن نقشى نداشته و ديگرى است كه اين اطوار را در ما ايجاد مى نمايد و آن خداست و در برابرش خاضع مى شويم و با دعا از او مى خواهيم كه “يا مقلب القلوب و الابصار، يا محوّل الحول والاحوال،حوّل حالنا إلى أحسن الحال”٤ …

 

اينكه دائماً در چرخه تغييريم و از طوري به طور ديگر و از حالتى به ديگر حالت برده مى شويم ، يك مدرسه توحيد است براي آنان كه اهل انديشه اند و وجدان شان در حجاب غفلت نيست.اصلاً حكمت اعطاي  گوش و چشم و دل همين انديشه و تعقل است كه اگر به كار گرفته شود، هم وقار خدا كه ايجاد كننده اين تغييرات است را نگاه خواهد داشت و هم شكر اين نعمت ها و تحولات را به جا خواهد آورد؛ اگرچه اين شكرگزاران و اهل بصيرت ،تعدادشان كم است و بقيه در غفلت اند:”بگو: اوست كسى كه شما را پديد آورد و براى شما گوش و چشم‌ ها و دل‌ ها قرار داد امّا شما اندكى سپاس مى‌گذاريد”(قُلْ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا ما تَشْكُرُونَ)٥. اين مدرسه هرلحظه در هر تحول و تطورى كه در ما ايجاد مى شود،فراروى ماست،آن را مغتنم شماريم و قدر بدانيم و وقار خداي با عظمت را نگهداريم و اهل شكر و سپاس باشيم كه او مهربانانه تذكر به خود را در آينه عقل ما از طريق اين اطوار مى گذارد تا او را ببينيم و وجدان كنيم…

————

١.نوح/١٣-٢٠.     ٢. ذاريات/٢١.    ٣.فصلت/٥٣.  ٤.دعاي تحويل سال.  ٥. ملك/٢٣.

 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *