انتظار من

 

 

من يك منتظرم؛منتظر آينده اى درخشان كه خدايم وعده داده است! اميد به فرداي روشن، جانم را طراوت مى دهد. عنصر اميد را از پهنه زندگى انسان حذف كنيد، چه چيزى براي او باقى مى ماند؟ انسان با اميد زنده است؛با اميد نَفَس مى كشد و به تكاپو و تلاش مى پردازد و به اميد فرداهاي روشن، سختى شب هاى سياه را تحمل مى كند و مغلوب تاريكى نمى شود.يأس و نا اميدى، بزرگ ترين خوره روح و حيات آدمى است.زنده اى كه خالى از اميد شود، بهتر است مُرده نام گيرد تا زنده! خداى خالق انسان هم فرموده “هرگز از رحمت حق نوميد و مأيوس نباشيد كه جز كافران كسى از رحمت حق، مأيوس نمى گردد”١.پيامبر خدا(ص) هم فرمود:”امید و آرزو، رحمت است براى امت من و اگر آرزو نبود مادر بچه‌ ‏اش را شیر نمى ‏‌داد و باغبان نهالى نمى‏‌کاشت!”٢.در مقابل، نا امیدی ناشی از وسوسه‌ های شیطانی است که در دل رسوخ می‌کند به گونه‌ای که انسان را از تلاش باز می‌دارد و او را تبدیل به موجودی منزوی و خانه‌ نشین و بی‌خاصیت می‌ نمايد؛ يأس و نوميدى به قدرى قبیح است که از گناهان کبیره محسوب می‌ شود.امام صادق(ع) فرمود:”بزرگ‌ ترین گناهان کبیره نزد خدا، یأس از گشايش الاهى و ناامیدی از رحمت خداست”٣.

كسي كه به گشايش الاهى، اميدوار است و باور دارد كه خدا مى تواند همه امور او را اصلاح كند،اين اميد فقط به گشايش هاى عادي در زندگى محدود نمى شود بلكه گشايش در وضع كلى جهان را هم در بر مى گيرد.فرجام جهان، فرجامى نيك است كه خداوند وعده اش را به مومنان داده است.در دل سياهى هاي ظلم حاكمان جور،منتظران ، مأيوس نمى شوند و اميد گشايش و رهائى از اين وضع را دارند و دلخوش و مطمئن به وعده الاهى هستند كه فرمود:”ما اراده كرديم كه بر مستضعفان زمين منت نهيم و ايشان را پيشوايان و وارثان زمين گردانيم”٤. اين انتظار مبارك، انتظار فرج و گشايش الاهى است كه به دست موعود عدالت گسترى تحقق مى يابد كه از نسل پيامبر است و حتى اگر يك روز به پايان جهان نمانده باشد،او ظهور مى نمايد و جهان را از داد آكنده مى سازد همچنانكه از ستم آكنده شده باشد٥.بر اين انتظار و نويد در اديان ابراهيمى نيز به شكل براي آمدن مسيح نجات بخش، تاكيد شده است.ديگر باورها نيز آمدن موعود را با عبارات و اسامى ديگرى چشم به راهند به نوعى كه به يك باور فراگير تبديل شده و آن انتظار موعودى عدالت گستر و برپاكننده دولتى پاك و نويدبخش ايمان و رفاه و آبادانى در فرجام جهان است.

اين انتظار، سازنده است و تحرك آفرين، بر خلاف انتظارى كه خمودگى آرد و بى تحركى و انتظار من از جنس انتظار سازنده است. زيباست اين جمله كه گفته اند: “خلقى كه در انتظار مصلح به سر مى برد، خود بايد صالح باشد”! نمى شود كسي چشم انتظار پاكي باشد اما خود را به پليدى ها تزيين كرده باشد! چنين نيست كسى منتظر سفيرالاهى كه ظهورش براي استقرار صلاح و ايمان است باشد اما به فساد گرايد و با مظاهر گناه و تباهى نستيزد.اين انتظار سبز، دلاورانى مى سازد كه در دوران غيبت آن موعود گرامى- كه براى آزمون خلق است تا جوهر و وزن افراد در نبود او آشكار شود-هم خود را از مهلكه نوميدى و تباهى حفظ مى كنند و هم به دستگيرى و هدايت ديگران اهتمام مى نمايند.كسى كه چشم انتظار انفاس مسيحائى موعود است، هر بامداد با او تجديد عهد مى كند كه آماده ام در ركاب شما باشم تا در آن برنامه الاهى كه داريد، يارى تان كنم و از ياوران تان باشم.جز اين نيست در ذهن و نيت منتظران راستين امامى كه يارانش برتر از همه مجاهدان تاريخ شمرده شده اند…

 جوهره انتظار ما با دعا پيوندى وثيق دارد؛ يعنى گشايش الاهى را با خواستن، نيايش و دعا مرتبط مى دانيم كه خداوند فرموده كه دعا كنيد تا اجابت كنم! پس دعا مى كنيم و دست نيايش به بارگاه الاهى بلند مى كنيم تا هم ظهور نزديكش را طلب كنيم و هم براى خود توفيق همراهى و يارى او را مسئلت نمائيم.جهان در تب و تاب است و خسته از نظم هاى دست ساخت بشرى كه از گوهر اختيارش سوء استفاده نموده و زمين را از ستم آكنده ساخته است، آرزومند تغيير كلى در اين وضعيت و نجات از شرايط موجود است و اين جز با اراده الاهى و ظهور منجى موعود، تحقق يافتنى نيست.من به سهم خود تلاش مى كنم تا در قامت يك منتظر، نماد پويائي و تحرك سازنده و صلاح و پاكى باشم تا مورد خشنودى مولاى خود قرار گيرم و لبخند رضايت بر چهره او بنشانم. نزديك باد ظهورش و سلام به او و ياوران و منتظرانش!

——— 

١.يوسف/٨٧.   ٢.بحارالانوار١٧٣/٧٤.   ٣.الكافى٤٧٢/٤.  ٤.قصص/٥.   ٥.طوسى، الغيبة/٤٢٥.

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *