ويليام دورانت (۱۸۸۵ –۱۹۸۱)، فيلسوف و تاريخ نگار آمریکایی ابتدا كتاب تاريخ فلسفه را نوشت اما به تاريخ علاقمند شد و تمام عمر خود را با همسرش آريل دورانت وقف نوشتن تاريخ تمدن نمود.در این کتاب او توانسته است با استفاده از آثار مورخان دیگر (از هرودت تا آرنولد توين بى)مکتب نوینی از تاریخنگاری را به وجود آورَد.او معتقد بود اصل جريان تاريخ و سیر تمدن بشری معمولاً پرآشوب و پرهیاهوست و اجازهٔ برداشتها و تفاسیر صحیح را نمیدهد اماحواشی تاریخ و تمدن میتوانند به اندازهٔ خودِ متن تاریخ مهم باشند. بهنظر او، همهٔ مردمانی که در طول تاریخ خانه و مجسمه ساختند و شعر سرودند هم در شکل گیری تمدن نقش داشتند. ویل دورانت در کتاب درسهایی از تاریخ، که در سالهای آخر زندگی خود نوشت، میگوید که تاریخ ملتها را باید با توجه به پدیده های علمی جدید نوشت.او برای نوشتن هر فصل از کتاب به گوشهای از دنیا سفر میکرد؛ از مصر و ايران تا سيبرى و ژاپن. مقصد او برای نوشتن جلد اول کتاب تاریخ تمدن با عنوان «مشرقزمین، گهوارهٔ تمدن» بود. بعد چاپ جلد اول، سفرهای دور دنیایش شروع شد که ۵۰ سال ادامه یافت. در نهایت، در ۱۹۷۵، نوشتن تمامی ١١جلد کتابش(در ايران٢٧جلد) و همچنین سفرهایش به اتمام رسید.
اين مجموعه دربارهٔ تاریخ زندگی انسان از دوران پیش از تاریخ تا پایان سدهٔ هجدهم است و نويسندگان قصد داشتند نگارش آن را تا تاريخ معاصر غرب ادامه دهند، اما با مرگ تقریباً همزمان آنان، مجموعهٔ تاریخ تمدن تا جلد ۱۱(دوران ناپلئون)پیش رفت.در مورد سبك تاريخنگارى در مقدمه آمده است:تاریخ در عین حال که بهصورت طولی نوشته میشود(مثل تاریخ اقتصادی، تاریخ سیاسی، تاریخ مذهبی، تاریخ فلسفه، تاریخ ادبیات، تاریخ علوم، تاریخ موسیقی، و تاریخ هنر) باید متفرعاتی هم داشته باشد، و جنبهٔ ترکیبی و تحلیلی هر دو باید مراعات شود؛ تاریخ وقتی به صورت کمال مطلوب نزدیک خواهد شد که مورخ، برای هر دورهٔ تاریخی، صورت کاملی از سازمانها و حوادث و طرق زندگی را که از مجموع آنها فرهنگ یک ملت ساخته میشود را رسم نمايد.عناوين مجلدات تاريخ تمدن عبارتنداز:جلد اول:مشرق زمين ، گاهواره تمدن{١.شکلگیری تمدن:(عوامل كلى تمدن، عوامل سياسى، اخلاقى، عقلى و روحى تمدن،ماقبل تاريخ و آغاز مدنيت). ٢.خاور نزديك(سومر، مصر،بابل،آشور، اختلاط نژادها،قوم يهود، پارس).٣.خاور دور:(عصر فيلسوفان،عصر شاعران،عصر هنرمندان،مردم و دولت،انقلاب و تجدید حیات).٤ژاپن:(بنيان گذاران ژاپن،مبانی سیاسی و اخلاقی، اندیشه و هنر در ژاپن باستان،ژاپن نو)}.
جلد دوم:يونان باستان{ا.مقدمه اژه اى(٣٥٠٠تا ١٠٠٠قبل از ميلاد مسيح): استان كرت، قبل از آگاممنون، عصر قهرمانانه)٢.شكل گيرى يونان(١٠٠٠تل ٤٨٠ قبل از ميلاد مسيح):اسپارتا، آتن، مهاجرت بزرگ، يونان در غرب، خدايان يونان، فرهنگ مشترك يونان در اوايل، مبارزه براي آزادي).٣.عصر طلايي(٤٨٠تل٣٩٩قبل از ميلاد مسيح):پريكلس و آزمايش دموكراتيك، كار و ثروت در آتن، اخلاق و رفتار آتنى ها، هنر يونان پريكلسي، پيشرفت آموزش،تعارض فلسفه و دین،ادبیات عصر طلایی،خودفروپاشی یونان}.جلد سوم: سزار و مسيح. جلد چهارم:عصر ايمان. جلد پنجم:رنسانس. جلد ششم:اصلاح دين. جلد هفتم:آغاز عصر خرد( از آغاز سلطنت اليزابت يكن تا آغاز انقلاب كبير فرانسه).جلد هشتم:عصر لويي چهاردهم. جلد نهم:عصر ولتر. جلد دهم: روسو و انقلاب. جلد يازدهم: ناپلئون.بسیاری از داوریهای ویل دورانت دربارهی نیات درونی شاهان و حاکمان و نیز دلایل شکلگیری تمدنها و اضمحلال آنها به حیطهی نظریهپردازی نزدیک میشود و همچون همهی نظریات، قابلیت صدق و کذب را در خود همراه میسازد.
در نقد تاریخ تمدن ویل دورانت گفته اند:کتابی است که به منظور تبیین ریشههای تاریخی فرهنگ و تمدن غرب نگارش یافته و به همین خاطر به اندیشه ها و نظریات غربی متکی است، حتی زمانی که از شرق و تمدنها و فرهنگهای گسترده و پیچیده آن سخن میگوید. مشکل ویل دورانت آن است که میپندارد تمام پیچیدگیهای تمدن شرق را میتواند بر بال اندیشههای مدرن غرب توجیه و تفسیر کند. تاریخ تمدن حتی زمانی که از شرق سخن میگوید به دنبال نمایش ریشههای تاریخی غرب و به خصوص غرب مدرن است، به همین دلیل حتی خود ویل دورانت نیز در ادامهی کار و در جلدهای بعدی متوجه پارادکسها، تضادها و ذهنی بودن بسیاری از نوشتههای خود میشود و میکوشد بر ذهنیات خود پافشاری کمتری کند.ويل دورانت وقتى در برابر اين سوال قرار مى گيرد كه چه چيز او را مطمئن مى كند اين اشخاص و رويدادها در زمان و مكان خاصى در گذشته وجود داشته است، نمى تواند ترديد خود را مخفى كند، لذا وقتى به جلد مربوط به مسيح(ع) مى رسد در ابتداي آن اين سوال را مطرح مى كند كه “آيا فردى به نام عيسى مسيح وجود داشته است؟!”