تفسير به رأى

 

 

 

به تقاضاى امير،اين بحث را پى گرفتم: تفسیر به رأى و تطبیق آیات و روایات بر خواسته هاى خویش به شدت تمام در اسلام ، نهى شده است.پيامبرخدا فرمود:” کسى که قرآن را با آراء شخصى خود تفسیر کند بر خدا افترا بسته است”(بحارالانوار٢٢٧/٣٦)؛ و امام ششم نيز فرمود:” کسى که حتى یک آیه از قرآن را مطابق میل شخصى خود تفسیر کند کافر شده است
“( تفسير عياشي١٨/١).پژوهشگران در آثار صوفيانه،موارد متعددى از تفسير به رأي را نشان داده اند كه نشان مى دهد اين كار براي صوفيان نه تنها قباحتى ندارد بلكه به يك روال تبديل شده است.اسم این تفسيرها و تطبيق ها را نيز تفسیر باطنی گذاشته و معانی مستخرجه را رموز و اشارات بطون و دقایق و مغز و لب قرآن و حدیث ، نام نهاده اند؛ چنانچه مولوى گفته است:ما ز قرآن مغز را برداشتیم/ پوست را بهر خران بگذاشتیم! صوفیه به منظور تطبیق عقاید و آداب و مبانی خود بر مبانی اسلام، هر جا ظواهر و نصوص شریعت را با عقاید خویش معارض و مباین دیده اند ، دست به تفسير و تأ ویل آن نصوص زده اند تا تضاد آن دو را از بین ببرند.گفته شده آنها ٤٠٧ آیه قرآن را در تأیید مبانی و اصول خود،تفسير كرده اند(نیکلسون، كتاب ملاصدرا ، کربن /٢٦٠)…
 
اما نمونه هائى از اين نوع تفسيرها: ابن عربي در تفسير آيه ٦و٧سوره بقره، تعريف كافر(منكر و ناباور)را برخلاف همه كاربردهاي قرآنى، درست برعكس معنا كرده و مى گويد كافر تمام قلبش از خدا پُر است!(فتوحات١٧٨/١).به نقل شهيد مطهرى،صوفيان در زمينه تحريف آيات و روايات يد طولائى داشته و مثلاً در داستان ذبح اسماعيل، مى گويند: مقصود از ابراهیم ، ابراهیم عقل است و مقصود از اسماعیل ، اسماعیل نفس و عقل در این زمينه قصد آن داشت تا نفس را ذبح کند! این چنین بازی با آیات، خیانت به قرآن محسوب می شود آنهم خیانتی بسیار بزرگ.(مطهری، آشنایی با قرآن /٢٧و٢٨).ابن عربي،در فص اسماعيليه مى گويد: با این که خدا گنهکاران را تهدید به عذاب کرده اما عذاب به معنى شيرين بودن است و براي گنهكاران خوشايند است!(شرح فصوص الحکم/۱۹۴) كه اين خلاف صريح بسيارى از آيات قرآن است از جمله:(دوزخيان گويند):” آیا ممکن است مرگ ما فرا رسد و از این عذاب خلاصى یابیم؟ و او(خازن دوزخ) مى گويد: شما باید در این جا همچنان معذّب بمانید(زخرف/٧٧) و نيز: “آن ها کسانى هستند که مى گویند : خداوندا! عذاب دوزخ را از ما دور کن که عذابى سخت و پردوام است! مسلّماً آن (جهنم)، بد جایگاه و بد محلّ اقامتى است(فرقان/٦٥و٦٦)… 
 
نمونه ديگر از تفسير به راى صوفيان كه بسيار موجب شگفتى است مربوط به گوساله پرست شدن قوم موسى در غيبت اوست.به گزارش قرآن، موسى چون از كوه طور بازگشت و مشاهده كرد كه بنى اسرائيل از توحيد منحرف شده گوساله پرست شده اند، برادرش هارون را مورد عتاب قرار داد كه چرا گذاشتى آنها منحرف شوند و از توحيد به گوساله پرستى سقوط كنند.او هم گفت:اي برادر،من تلاش خود را كردم اما آنها نصائح مرا نپذيرفتند و مرا در استضعاف قرار دادند و نزديك بود كه به خاطر اعتراض مرا به قتل برسانند(اعراف/١٥٠)…اما با كمال شگفتى ابن عربي در فصوص الحکم در فص هارونيه(ص١٩٤) مى گوید: عدم توانایى هارون براى جلوگیرى از گوساله پرستان آن گونه که موسى بر آن ها مسلط شد حکمت آشکارى از سوى خداوند داشته و آن این که خدا در هر صورتى(حتى گوساله) پرستیده شود و اعتراض موسي هم به هارون این بوده که چرا  نگذاشتی آنها گوساله را بپرستند و چرا مانع شدی (زيرا گوساله پرستى هم خدا پرستى است)؟! 
 
بدیهی است این گونه تفسير به رأى ها و گفتارها خلاف صریح آیات شریفه قرآنى است و چنين تفسیرهاى نادرستى از اعتقاد به وحدت وجود و موجود سرچشمه گرفته و آن ها معتقدند که به توحید حقیقى راه یافته اند در حالى که در پرتگاه شرکى افتاده اند که از اعتقاد همه مشرکان بدتر است. مشرکان بت هاى خاصى را پرستش مى کردند اما این گونه وحدت وجودى ها تمام موجودات عالم را بتى براى خود مى دانند و آن را شایسته پرستش مى شمرند مشروط به اینکه خود را محدود به بت خاصى ننمايند؛ البته نظایر این تأویلات عجیب در کتب صوفیان فراوان است،از قدمای صوفیه ، شاه شجاع کرمانی ، ابو بکر وسطی ، شبلی ، جنید بغدادی وبرخی دیگر تأ ویلاتی درباره آیات قرآن نقل شده است . چنانکه ابو سعید ابوالخير نیز مکرر دست به تأ ویل آیات زده است ( اسرارالتوحید/۲۴، ۲۰۱ ، ۲۳۶ ) همچنین در تفسیر سهل بن عبد الله تستری و نيز حقایق التفسیر سلمی و لطایف الا شارات قشیري و عرایس البیان بقلی و صدر الدین قونوی را در تأویل سوره فاتحه و تأویلات عبد الرزاق را می توان در اینجا یاد کرد… 
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *