باورهاي خرافى

 

هرسه معتقد بوديم باورهاي خرافي كه به دين نسبت داده مى شود يكى از عوامل دين گريزي بعضى افراد است اما  راه مقابله با اين چالش چيست؟ محمد گفت: باورها و رفتارهای خرافی در فرهنگ عامه، یا فولکلور سراسر جهان، پیشینه و قدمتی به درازای عمر بشر داشته و همپای جادو و اسطوره هاست و شامل هر نوع عقیده نامعقول و بی اساس و یا موهومات مثل اعتقاد به بخت و شانس و سعد و نحس و جبري بودن سرنوشت و بدشگونى برخى اشياء و رواج رمالي و فال گيرى و تطيّر و جادو و…مى شود.اين عقاید خرافی بعضى جنبه فردی و بخشی جنبه اجتماعی دارند، که جنبه شخصی دارد مستقیما با زندگی فرد یا خانواده او در تماس است و اگرچه خطرناک است اما باز هم به افراد خاصی محدود است و دامنه تاثیر آن کم است، اما خرافاتی که در جنبه های مختلف اجتماعی گسترش می یابد می تواند آینده یک جامعه را تهدید کند و باید بسيار هشيار بود.مشكل آنجاست كه افراد جاهل يا مغرض به این گونه خرافات، وجهه و رنگ دینی داده و موجب بدبينى به دين مى شوند بطورى كه بعضى افراد، برخی از مسلمات دینی و هرگونه اعتقاد به غیب، همچون وجود خدا و روح و فرشتگان و معاد را جزو خرافات قلمداد می کنند؛در حاليكه سرلوحه آموزه های ادیان الهی بویژه اسلام، مبارزه با خرافات است…

گفتم: آرى، ریشه خرافات در ضعف ایمان است،اگر میزان ایمان و اعتقاد به پروردگار در فرد کم شود به همان اندازه میزان میل به خرافات در او بیشتر می‌شود، و چه بسا افرادی که با باور خرافات غلط زیان‌ های شدید و غیرقابل جبرانی دیده‌اند.پیامبران برای مبارزه با خرافات، دلایلی منطقی برای مردم می آوردند و آنها را به اندیشه ورزی و تفکر دعوت می کردند و آنها را بجای پرستش بت ها و عقاید غلط به پرستش خداوند یکتا دعوت می نمودند. مثلاً قرآن کریم در داستان هاروت و ماروت نمونه ای از این سوء استفاده و ترویج خرافه را بازگو می کند که چگونه سحر را رواج داده و با جادو میان مرد و همسرش جدایی می افکندند(بقره/١٠٢)؛ نيز نشان مى دهد كه چگونه فراعنه مصر با بسیج ساحران و ساختن برجی بلند برای یافتن خدای موسی در آسمان، می خواهند مانع دعوت موسی شوند(قصص/٣٨) و نمرود در دعوت به بت پرستی چگونه به شیادی و خرافه دست مى يازد(بقره/٢٥٨) و به طوركلي با سحر و تطيّر(فال بد زدن و شوم دانستن)و نحوست ايام و ارتباط آنها با اوضاع كواكب مى ستيزد …

هادي گفت: بايد توضيح داد پیامبران تلاش بسیار کردند تا به انسان نشان دهند که چه چیزهایی را حقیقت بدانند و از چه چیزهایی بر حذر باشند. چگونه دعا کنند و چه چیزهایی بخواهند و از که بخواهند. راه را از چاه، عقیده صحیح را از غیر صحیح  و خرافه را از حقيقت بازشناسند؛ به چه کسی عقیده پیدا کنند و از كدام رهبران پيروى كنند و مبنای باورشان مستند به چه متونى باشد؛با چه كسانى نرد دوستى بازند و با كه دشمن باشند.مهم ترین بخش مبارزه با خرافات که در قلمرو دین قرار می گیرد، مسائل مربوط به معرفت شناسی نظام هستی و پیدایش جهان و آفریدگار و گونه صحيح عبادت و پرهيز از شرك و نغلطيدن به وادي اوهام و خرافات با اتكا به عقل و علم است.شایع ترین کانون خرافات دینی را منقولات تاریخی در باره اشخاص، حوادث، و حرکات مذهبی غیر مستند به دین در حل مشکلات شخصی، مانند بیماری ها و فشارها و آداب و رسوم به ظاهر مذهبی تشکیل می دهد.نمونه اي از اين خرافات، روایات اسرائیلی است كه از مظاهر عقاید سخیف شناخته شده و به همین دلیل اسرائیلیات از قرن هشتم به بعد مورد توجه محققان قرار گرفته و افرادی مانند کعب الاحبار و عبدالله بن سلام و وهب بن منبّه خبر سازان اصلی این جریان بوده كه با نقل داستانها و عقاید شگفت انگیز و خرافی و به دور از عقل پيرايه هايي بر دين افزوده ورواج داده اند كه البته محققانى با تلاش علمى به افشاي آنان همت كرده اند و ما بايد اطلاع رسانى كنيم…

محمد اضافه كرد:خرافات بلیّه ای عمومی است و کمتر جامعه ای یافت می شود که در خرافه پرستی درگیر نباشد. مهم این است که این عقیده و رفتار گسترش پیدا نکند و تبدیل به هنجار نشود.شکل گيري فرقه هاي انحرافي نيز در همين شرايط و نيز در بستر كمرنگ شدن عقلانيت دينى است كه می تواند برای جامعه و اعتقادات مردم بسیار خطرناک باشد.عبدالملك بن اعيَن، برادر زرارة بن اعين، روزى خدمت امام صادق(ع)رسید و عرض كرد: گرفتار نجوم شده ام و در من وسواس ايجاد كرده است؛ یعنی اوضاع ستارگان را رصد می کرده كه مثلاً اگر امروز از طرف جنوب برود، چنين مى شود و یا اگر از شمال برود، چنان؛ مسافرت، چنين است و ازدواج، چنان! و اين سبب شده كه زندگيم فلج شود؛ چون يك روز، مثلاً نحس است و يك روز قمر در عقرب و روز ديگر فلان ستاره در پيش روست. حضرت با كمال تعجب فرمود: به اين چيزها اعتنا و حکم می كنى؟ الآن مى روى تمام اين كتاب ها را يك جا آتش مى زنی! امر امام بود؛ رفتم و تمام كتاب ها را يك جا آتش زدم و از آن به بعد خیالم راحت شد. متون روائى ما از اين روايات بسيار دارد(از جمله وسائل الشيعه ج١١ در بحث تطير و…) كه بايد براي مردم تبيين كرد.تنها راه برون رفت از آسيب خرافات، رو آوردن به عقلانيت ديني، عمق بخشي به معرفت اسلامي، بازشناسي و بازسازي مفاهيم مهم آموزه هاي ديني و احياي انديشه و بينش اسلامي است. حضور فعال مرزبانان آگاه و زمان شناس در بین مردم و توليد متون دینی جذاب با ادبيات نوآمد و قالب هاي عصري و محتواي کاملاً علمي و معقول، مى تواند اثر تخريبي خرافات و انتساب آن به دين را از بين ببرد…

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *