قيام ها

 

 

 

فساد و بیدادگری بنى اميه و بنی عباس،گروه هائى از مردم را به قيام ها و نهضت‌ هائی وا مى داشت.در قرن‌ های اول و دوم هجری، قیام‌ های توابین، مختار، زید بن علی فرزند امام سجاد، ابراهیم بن عبدالله بن حسن، عیسی فرزند زید بن علی و محمد بن ابراهیم حسنی، قیام سرور آزادگان، حسین بن علی علیه‌السّلام،  قیام اهل مدینه پس از شهادت آن حضرت، قیام محمد بن عبدالله بن حسن و قیام حسین بن علی «صاحب فخ» در حجاز ، قیام یحیی، فرزند زید بن علی در گرگان و قیام محمد بن قاسم در خراسان از اين جمله است. اين قيام ها اگرچه به ظاهر با شكست روبرو مى شدند ولى نشان اعتراض به فساد و ظلم و انحراف حاكمان و غصب خلافت توسط آنان بوده  و گوياي اين نكته كه كسانى كه مدعى جانشينى پيامبر(ص)هستند و در جاي ايشان نشسته اند، بوئي از اسلام و سيره نبوى نبرده و تنها با نام اسلام ، نظام سلطنت و پادشاهى برقرار ساخته از هرگونه جنايتى نسبت به مردم و بويژه در حق آل الله و امامان معصوم فروگذار نكرده اند…
 
اما اين قيام ها عليرغم شكست در قرون اوليه عليه اكثريت حاكم در قرون بعدى هم ادامه يافت و به شکل گیری یک سلسله دولت‌ ها انجاميد از جمله دولت«آل بویه» كه فرهنگ اسلام و تعالیم ائمه اهل بیت علیهم‌السّلام را زیر بنای حکومت خویش قرار دادند، و با وجود این که شیعی مذهب بودند درباره پیروان مذاهب دیگر و علمای آنان، رفتاری نیکو و بردبارانه داشتند و از تکریم و إنعام آنان فرو گذار نمى كردند. غير از آل بويه ،مى توان از ادریسیان در مغرب، علویان در طبرستان، فاطمیان در مصر و شمال آفریقا، حمدانیان و بنی مرادس و بنی عمار در شامات،نام برد كه سرانجام به سقوط دولت عباسيان در قرن ششم و هفتم و تجزيه قدرت سياسى و شكل گيرى دولت هاى كوچك انجاميد.براي نمونه،اسماعلیان در اواخر قرن پنجم در ایران حكومت مستقل داشتند؛سادات مرعشی در مازندران و قزوین از نیمه قرن هشتم تا پس از قرن نهم سلطنت کردند؛همچنين سربداران در خراسان و جنبش ضد منکرات در هرات و نهضت حروفیه در برابر تیموریان .علامه حلی و فرزندش در دربار سلطان محمد خدابنده، مقرب شده  باعث تشیع او و ترویج و رشد مذهب حق، شدند؛آق قویونلوها در تبریز حکومت کرده و قلمرو آنان تا فارس و کرمان،بسط يافت و بعد در آغاز قرن دهم ،شاه اسماعیل صفوی قیام خود را از اردبیل آغاز و ایران را به شکل یک کشور واحد در آورد و تشيع را در قلمرو حکومت خود رسمیت بخشید١…
 
اين قيام ها در قالب حركت هاى فرهنگى نيز انجام مى شد چنانكه ادریس بن حسن مثنی، کشور مغرب را با تبلیغ فتح نمود، همچنین مردم اندونزی و مالزي و بخشي از تايلند و شرق دور جهان اسلام با تبلیغ و توسط مهاجران و بازرگانان مسلمان گشوده شد. در قرن پنجم هجری انبوهی از مردم هند توسط دو نفر شیعی، مسلمان شدند، در حالی که عباسیان ۳۰۰ سال بود که به زور شمشیر، زیر شعار دروغین دعوت به اسلام، کشور گشائی می‌ کردند اما در جهت نشر فرهنگ حقيقى اسلام،توفيقى نيافتند. اما عالمانى چون خواجه نصيرالدين طوسي توانستند با تدبير و قدرت بيان ،بر مغولان خونريز، امثال هلاكو -كه ٩٠٠هزارنفر از مردم بى گناه بغداد را قتل عام كرد-تاثير گذاشته و آنها را مسلمان كنند و در جهت ترويج دين آنها را به كار گيرند و دین مردمی‌ را که زیر پای مغولان شکسته و نابود شده بود، بر دل و جان همان مغول‌ها حاکم گردانند و آن‌ها را به صورت ابزاری برای پیشرفت دین در آورند…
 
ديدگاه ائمه عليهم السلام در مورد قيام ها،يك ديدگاه اصولى بوده و آن بازى نخوردن و جوگير نشدن و نسنجيده حركت نكردن بوده است.اگر قيام كنندگان براي رساندن حكومت به امامان قيام مى كرده اند نمى بايست بدون اذن و مشورت با خود امام،قيام را آغاز نمايند.امام صادق(ع) به شيعيان فرمود:” به نداى هر كس كه به رضاى آل محمد(ع) شعار مى‏دهد و مردم را به قيام فرا مى‏خواند، پاسخ ندهيد، بلكه بنگريد كه براى چه قيام مى‏كند و در اين راه چشم بسته نگوييد كه زيد قيام كرد، ما نيز بايد قيام كنيم؛ زيرا زيد عالمى وارسته و راست گو بود. او هرگز به خويشتن دعوت نكرد، بلكه به رضاى آل محمد(ع) دعوت كرد و هرگاه در اين راه موفق مى‏شد، به وعده خويش وفا مى‏كرد؛ ولى ديگران كه اكنون با اين شعار خارج مى‏شوند، ما شهادت مى‏دهيم كه به كار آنان راضى نيستيم و آنان اكنون كه تنها هستند(و به قدرت نرسيده اند)فرمان بردار مانيستند، چه برسد به زمانى كه پيروانى نيز پيدا كنند”!٢
——————–
١.ر.ك:آدام متز ،تمدن اسلامی‌در قرن چهارم هجری، جلد۱- ۲؛عمید زنجانی،انقلاب اسلامی‌ و ریشه‌ های آن؛ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة٣٠٢/١٣؛حسن، ابراهيم حسن ،تاریخ الاسلام السیاسی١٦١/٤.   ٢.روضه كافى٢٦٤/٨،حديث٣٨١.
 
 
 
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *