سایر مطالب

مدرنيته

          دعواي سنت و مدرنيته را حتماً بسيار شنيده و دنبال كرده ايد.سنت گرايان ،مدرنيته را يك فرايند نظام مند براي حذف معنويت و دين مى دانند و با آن مخالفت مى ورزند و طرفداران مدرنيته،سنت گرايان را مرتجع و غير امروزي معرفى مى كنند كه قصد دارند جامعه را به …

مدرنيته ادامه »

آيات اميد

          در يك جمع قرآنى سخن مى گفتم،يكي از دانشجويان خطاب به من گفت: مگر نگفتيد ما به اميد زنده ايم،اينطور نيست؟! گفتم: بله ،اميد سرمايه زندگى است،بدون اميد مشعل زندگى خاموش است و افق ، تاريك و آينده مبهم و انتظار براي فردا،پوچ! گفت :مى شود چند آيه از آيات …

آيات اميد ادامه »

سقوط

          با تلاش به جايگاه خوبى در ايمان و ميان مومنان مى رسيد و مأموريتى به شما واگذار مى شود و مورد احترام هستيد؛اما با يك خطا يا تمرد، يكباره از آن جايگاه تنزل نموده و فرد ديگرى را جايگزين شما مى كنند.از اين تنازل و سقوط خطرناك با كلمه استبدال …

سقوط ادامه »

ثروت

          گفت:چه چيز عجيبي است اين مال دنيا؟! گفتم : چطور؟ گفت :اگر داشته باشي در خطرى و اگر هم نداشته باشى باز هم در خطرى ! و توضيح داد:ثروت و دارائى،موجب توانمندي و غناي انسان مى شود و به فرموده قرآن اين غنا ممكن است موجب طغيان او در برابر …

ثروت ادامه »

هنر

          اگر چه “زبان ” خود يك رسانه است،اما رسانه هاي ديگرى هم هستند كه  نقش مكمل اين رسانه را دارند.هنر نوشتن،هنرهاى نمايشى،هنرهاي تصويري،نگارگرى و هنرهاي تجسمى ،هنرشعر،هنر آوازى و موسيقيائى و… عنصر “زيبائى”،جوهره هنر است: بيانى جادوئى و مسحوركننده كه هم چشم نواز است و هم دل نواز.چنان مفاهيم را …

هنر ادامه »

شكايت

          شكايت ،به معانى گلايه ، شكوه، تظلم، دادخواهى، ناليدن و اظهار ناخشنودي و رنج و فغان است(غیر حق جمله عدو و دوست اوست / با عدو از دوست کی شکوه نکوست ؟مطلبی جز شکر غم های وفادار تو نیست/ خوانده باشی نامه های شکوه آشوب مرا.شكوه از كج خلقي دوران كنم/ناله از …

شكايت ادامه »

اتحاد قطره ها

          از زيبا ترين جلوه هاي دينى ما ،اهميت بخشيدن به حضور جمعى مومنان است:هم در عبادات مثل نماز جماعت، مراسم حج، مراسم دعاى جمعى و مجالس معرفتى و ذكر فضائل آل الله و حضور در مراسم تشييع و فاتحه و…نيز در امور اجتماعى و حركت هاي خيريه و تعاونى (تعاونوا …

اتحاد قطره ها ادامه »

مردم دوستى

           “بايد قلبت را سرشار از مهربانى به مردم كنى”…بله، اين سفارش على عليه السلام است به مالك اشتر كه قرار است به عنوان فرماندار مصر،به آن ديار برود(و أشعر قلبك الرحمة للرعيه).راستى،چرا بايد مردم را دوست داشت؟چون همنوع ما هستند؟ چون هم ميهن ما هستند؟ چون مخلوق خداي ما هستند؟چون …

مردم دوستى ادامه »

اصلاحات

           برايم سوال بود كه ميان اصلاح و انقلاب چه رابطه اي برقرار است و كدام راه را بايد رفت؟به او گفتم: بعضي جز به دگرگونى بنيادي در اركان اجتماع رضايت نمى دهند و بعضي ديگر پيرو اصلاحات در وضع موجودند.نظر شما چيست؟ گفت: تا تعريف شما از هركدام چه باشد؟ …

اصلاحات ادامه »

پيران

          بعضى گمان كنند چون پير شده اند و توان جوانى در آنها به كاستى گرائيده بايد ميدان خدمت را ترك نمايند و خود را باز نشسته كنند.شايد به حافظ تمثل مى كنند(چون پير شدى حافظ از ميكده بيرون آى/رندى و هوسناكى در عهد شباب اولى!) اما بيت ديگر را نمى …

پيران ادامه »

قليل

          گفت: وقتى در اقليت هستيم وظيفه مان چيست؟ آيا بايد تسليم خواست اكثريت شويم؟خيلى ها به مقتضاي”خواهى نشوى رسوا همرنگ جماعت شو”، تاب نياوردند و براي راحتى و آسايش و كم كردن مشكلات خود، همرنگ اكثريت شدند.گفتم:اگر حق با اقليت است،چرا بايد از حق عدول كرد و به اكثريت باطل …

قليل ادامه »

وصيت

           وصيت به معناى عهد نمودن، فرمان دادن، سفارش و موعظه كردن و اندرز گفتن به عنوان آخرين  توصيه ها به عزيزان پيش از سفر يا هنگام نزديك شدن مرگ است.قسمتى از آن مى تواند توصيه هائي در امور شخصى مثل اموال و فرزندان و خانواده باشد اما عمده اش در …

وصيت ادامه »

گذشت

          اُسوه و اُسطوره عفو و گذشت بود پيامبر خدا.نه تنها كسي را كه هر روز بر سر او خاكستر و زباله مى ريخت عفو فرمود بلكه وقتى شنيد هماو بيمار شده به عيادتش شتافت! در ماجراي فتح مكه،بزرگ ترين دشمن اسلام يعنى ابو سفيان را عفو فومود و خانه او …

گذشت ادامه »

همّت

          آهنگ صدايش را كه در نوجوانى شنيده بودم ، هنوز در گوشم طنين دارد كه مى گفت: همت بلند دار كه مردان روزگار/ از همت بلند به جائى رسيده اند…پيرمردي شاداب و سرزنده در سنين بالاي هفتاد سال كه عمري را آشپزي كرده و بهمين دليل كمى پشتش خميده بود.اغلب …

همّت ادامه »

فراغت

          از خانواده اش شنيدم آنقدر كار مي كند كه دارد از بين مي رود؛هيچ فراغتى براي خودش باقي نگذاشته است و دارد خيلي پر حجم كار مى كند.به رسم ايامى كه با هم صريح صحبت مى كرديم به او گفتم: چقدر كار ميكنى؟ خسته نشدي؟ خيلى گرفته اي؛ تراكتور كه …

فراغت ادامه »

وحدت

          “نظرت در مورد بحث جنجالي وحدت چيست؟ بعضي ها به  وحدتى معروف شده اند و مى گويند اصلاً نبايد به مسائل اختلافى مذاهب ورود كرد و بايد به وحدت انديشيد.بعضى ها هم ضد آنها موضع مى گيرند و مى گويند منظور از وحدت استحاله ماست و اسم رمزي است براي …

وحدت ادامه »

تأثير

          نمى دانست چه بايد بكند تا حرفش تأثيرگذار باشد؛ با روانشناس و جامعه شناس هم مشورت كرده بود اما جز كليات چيز ديگرى نصيبش نشده بود.داشت به اين نتيجه مى رسيد ژن تأثيرگذارى در وجود او نيست و موضوع وراثتى است مثل شاعري كه در خون بعضى است و به …

تأثير ادامه »

جبران

          چون متوجه شد كه خطا از او بوده است و سخنش موجب هتك حرمت آن فرد شده است،گفت :جبران مى كنم. گفتم: چگونه جبران خواهى كرد؟ گفت در همان مجلس و همان سايت و رسانه اي كه آن حرف را زدم،رسماً معذرت خواهى نموده و خواهم گفت:آن حرف اشتباه بوده …

جبران ادامه »

روضه خدا

          وقتى شنيد يكى از علماي بزرگ و خطباي متقى حدود پنجاه سال قبل در يك منبر،روضه خدا خوانده است،تعجب كرد زيرا عرف همه منابر خواندن روضه براي مصائب آل الله بوده است نه روضه براي الله!   چگونه مى توان براي خدا روضه خواند؟مگر خدا هم مصيبت دارد؟ براى كدام …

روضه خدا ادامه »

تقويم ها

          يك تقويم ،تقويم ملى است كه مى گويد من كى متولد شدم؛كى مدرسه رفتم؛ كى رأى دادم ؛كى در رانندگى قبول شدم، كى فارغ التحصيل شدم؛ كى پاسپورت گرفتم،كى ازدواج كردم ؛كى استخدام شدم ؛كى ترفيع گرفتم؛كى بچه دار شدم و…يك تقويم هم تقويم بين المللى است كه مى گويد …

تقويم ها ادامه »

عيادت

          با خبر مى شويد كه دوست شما،همسايه شما،خويشاوند شما ،همكار شما،همكيش يا غير همكيش شما كه تا ديروز با نشاط و سالم بوده است به بستر بيمارى افتاده و مريض شده است.وظيفه خود مى شمريد به ديدارش بشتابيد و از او عيادت كنيد.اين ديدار هم براي شما مفيد است كه …

عيادت ادامه »

شب قدر

          هميشه برايش شگفت بود راز “شب قدر” ، شبى كه از همه شب هاي سال برتر است بلكه شبى است كه بهتر از هزار ماه(يعنى سي هزار روز)است .چيست رمز و راز اين چند ساعت كه فضيلتش از هفتصد و بيست هزار ساعت در وقت هاي ديگر بيشتر است؟ به …

شب قدر ادامه »

برادرى

          خطاب به او گفتم:”آيا مى توانم برادر تو باشم”؟! گفت:آرى. گفتم :چگونه؟ گفت:روز عيد غدير به تو خواهم گفت.عيد غدير كه آمد به خانه اش رفتم.ديدم دوستان خوب ديگري هم هستند.بعد از شادباش هاي عيد، رو كرد به همه و گفت:دوستان! امروز مى خواهيم علاوه بر دوستى با هم برادر …

برادرى ادامه »

دروغ

          گفتم:چرا اينقدر “دروغ” مذموم و نكوهيده است؟ گفت:چون دروغگو ،به شخصيت انسان اهانت و واقعيت را از او دريغ مى كند.انسان ذاتاً و فطرتاً به راستى ميل دارد و هر سخنى را راست مى پندارد و باور مى كند زيرا انتظار ندارد به او دروغ بگويند.وقتى شيطان در بهشت به …

دروغ ادامه »

ترس

          اين روزها اگر كسى بگويد:من هيچ ترسي ندارم ،حتماً از او باور نخواهيد كرد! انواع ترس سراسر محيط فردي و اجتماعى همه انسان ها و جوامع را پر كرده است:ترس از ترور، انفجار و مرگ هاى ناگهانى،ترس از فقر و بيكارى و احتياج، ترس از بيمارى ، ورشكستگى ، بي …

ترس ادامه »

رمضان

          دخترش داشت از طريق اسكايپ  با او حرف مى زد: مادر، دلم تنگ شده است براي ماه خدا در كشور خودمان. اينجا روزهاى سال با هم هيچ تفاوتى ندارند جز روز هاي ملى كه احياناً كارناوالى است يا جشنى و مراسمي و بقيه سال كار است و كار و زندگى …

رمضان ادامه »

عشق

          به دنبال واژه عشق در روايات بود تا به اين حديث مشهور رسيده بود كه در خيلى از محافل آن را به عنوان يك حديث قدسى مى شنيد:”منْ طَلَبَنى وَجَدَنى، وَ مَنْ وَجَدَنى عَرَفَنى، وَ مَنْ عَرَفَنى أحَبَّنى، وَ مَنْ أحَبَّنى عَشِقَنى، وَ مَنْ عَشِقَنى عَشِقتُهُ، وَ مَن عَشِقْتُهُ قَتَلْتُهُ، …

عشق ادامه »

كتاب ناطق

        وقتى اصطلاح  “كتاب ناطق ” را شنيد با خود گفت مگر كتاب هم نطق مى كند و سخن مى گويد؟!  آمد و با من در ميان گزارد، گفتم :از وصيت پيامبر خدا خبر داري؟گفت :نه ، شما بيان بفرماييد. گفتم: وقتى پيامبر فرمود من دو موهبت  نفيس و گرانبها ميان شما …

كتاب ناطق ادامه »

سنگ مزار

          وقتى در آگهى هاي ترحيم ، نگاه مى كنى يا در آرامستان ها قدم مى زنى يا از آرامگاه ها عبور مى كنى ، آن متن ها يا سنگ نوشته هاي مزارها با تو سخن مي گويند: يكى از جوانى ناكام حكايت دارد ديگري از برادر يا همسر يا فرزند …

سنگ مزار ادامه »

عرفان

          گريه مى كرد و مى گفت:خدايا ،مى خواهم به رتبه بالائى از شناخت برسم ؛عارف شوم؛ مگر نفرمودي هدف از خلقت عبادت است و عبادت جز با شناخت خدا به ربوبيت و شناخت خود به بندگى و عبوديت حاصل نمى شود؟ مگر نفرمودي بخوانم:اللهم عرفني نفسك؟من تشنه عرفانم،آن را كجا …

عرفان ادامه »

تصوف

      سراغش را گرفتم گفتند مدتى است رفتارش عوض شده و كارهاي عجيبى مي كند .گفتم كجاست؟نشانى خانقاهى را دادند.به دنبالش رفتم و پيدايش كردم ديدم لباس مندرسي پوشيده و عزلت گزيده و به جاى نماز و عبادت به سماع و چله نشينى روي آورده و اهل خرقه و حلقه و ذكر شده …

تصوف ادامه »

تفلسف

          مى گفت : دوست دارم پاي صحبت كسانى بنشينم كه حرفشان را بفهمم.نمى توانم با اساتيد و سخنرانان و نويسندگانى كه بيانشان دشوار و مبهم و پيچيده است ،ارتباط برقرار كنم.از من پرسيد:به نظر شما، آيا درست است ادبيات دينى ما، در بحث هاي كاربردى چون خدا و نبوت و …

تفلسف ادامه »

رفاقت

          مى گفت:هرچه دارم مرهون رفاقت با رفقاي خوب است و بيشتر ضربه هائى هم كه خورده ام از رفيق نامناسب بوده است!گفتم :چه دو گانه جالبى ! رفيق صعودت مى دهد و رفيق به سقوطت مي كشد،،بنگر چگونه رفيقى مى گزينى: تو اول بگو با كيان دوستى/ پس آنگه بگويم …

رفاقت ادامه »

رقابت

          همه توان خود را براي شكست رقيب به كار گرفته بودند.شايعه و تهمت و افترا و بهتان و تخريب و دروغ را مجاز مي شمردند، چون طرف مقابل را از پيش در اذهان خود به غير ارزشي بودن و عامل بيگانه شدن، ممهور نموده بيرون راندن او از صحنه را …

رقابت ادامه »

شورا

          با شورا ميانه خوشي نداشت و مى گفت تعدد نظر،مدير را در تنگنا قرار مى دهد و كار تصميم گيرى را كُند مي كند و امور دچار وقفه مي شود،بايد يك نفر آنچه مصلحت مى بيند تصميم گيرد و كارها را به پيش برد.گفتم :عقل  و شرع ما را به …

شورا ادامه »

انتخابات

          نگاهى انداختم به بعضى كانال هاي دينى در تلگرام در روز پيش از انتخابات و نيز روز انتخابات كه جمعه بود. جز يكى دو مورد همگى آنها چنان سرگرم بحث و نظر و جدل و بيان آراي موافق و مخالف در مورد كانديداها بودند كه يادشان رفته بود امروز جمعه …

انتخابات ادامه »

رسانه

           روزگاري شعر يك رسانه بود، وقتى شاعري مفهوم جديدى را در شعرش مي سرود فوراً در افواه مردم جاري مي شد و نشر مي يافت.نوشته اند دعبل خزاعى شاعر معروف وقتى قصيده تائيه مشهورش را در مدح خاندان پيامبر سرود و براي حضرت ثامن الحجج عليه السلام خواند و مورد …

رسانه ادامه »

نگارش

          از نوجوانى دلش مي خواست اهل قلم شود ؛نويسنده باشد تا بتواند به راحتى و به روانى و به زيبائى بنويسد و از اين طريق با انبوهى از مخاطبان رابطه برقرار كند.نثرها و نوشته هاي دشوار و ابهام آلود و پر تكلف را نمى پسنديد.معمولاً هر روز كتاب ها و …

نگارش ادامه »

سخنورى

          سالن پر از جمعيت بود و او با تسلط كامل براي جمع چند صد نفره سخنرانى مي كرد و به راحتى مطالب خود را در شنوندگان انداخته و ايجاد باور مي كرد . يادش آمد روزي را كه از سخن گفتن در جمع چند نفره هم هراس داشت و نمى …

سخنورى ادامه »

عقلانيت

          چيست عقل ، اين گرامى موهبت الاهى كه رتبه اش ، رتبه پيامبرى است(پيامبرى در درون كه ما را به پيامبر بيرونى مي رساند)؟ چيست عقل كه همه پاداش ها و جزا ها بخاطر وجود اوست؟ چيست عقل كه ملاك تكليف است و نشانه بلوغ و رشد؟ چيست عقل كه …

عقلانيت ادامه »

مشاركت

            آيا مي توانيد نشان دهيد كسي را كه جز در كنار ديگران و با ديگران بتواند زندگى كند و موفق باشد؟! حتى اگر هم بتواند با سختى و مشقت گليم خويش از آب به در برد،عقل به او مي تازد كه دست مشاركت به ديگران ده تا راحت تر …

مشاركت ادامه »

تغيير

            سخن را به “تغيير” كشاند و نظرم را در مورد آن جويا شد كه  موافقم يا نه و اصولاً تغيير را چگونه مي بينم.گفتم: تغيير واژه اي بسيار پر كاربرد و شعاري جذاب است كه برخى با تأكيد بر آن در تبليغات انتخاباتى خويش، طرفداران بسيارى پيدا كرده و بعضاً …

تغيير ادامه »

وصال قبله

    گر رخ دوست همان قبله بود/ ما به دنبال وصال چه كَسيم؟!  وقتي سخن به حماسه مي رسد، قلم به خروش مي آيد و واژگان حماسي به صف مي شوند و به رسم ادب به احترام مي ايستند و همه چكامه هاي حماسي تعظيم مي كنند و شعر حماسي به قدوم تو بوسه …

وصال قبله ادامه »

آن سال ها

          تا نخوانى نام شاه دادرس/كى رسد دستت به آن فرياد رس؟ تا نكوبي خانه اهل كرم/كى شوي محرم بر آن اهل حرم؟ /كى خورد نامت در آن دفتر رقم؟…مى گفت تا تو نياز نياورى ، نوازشي نبينى : تا نگريد طفل كى نوشد لبن؟ گفتم:آري گاهى هم بي گريه و تقاضا بخشند: …

آن سال ها ادامه »

مهاجرت

          سفر را دوست مى داشت اما از مهاجرت بيم داشت.رفتن در ديار غربت و دور بودن از خويشان و دوستان و وطن مألوف و دست و پنجه نرم كردن با مشكلات جديد در محل هجرت،او را مي ترساند كه آيا مي تواند دوام آورد يا نه؟ آيا همسر و فرزند …

مهاجرت ادامه »

معلم

          در سوگ معلمش چنان مى گريست كه براي عزيزترين خويشانش آنقدر متأثر نشده بود.گذاشتم زمانى بگذرد تا آرام شود بعد از او واقعيت موضوع را جويا بشوم.حالش كه بهتر شد،سوالم را پرسيدم .گفت:او معلم روحى و مربى معنوي من بود، تا ابد مديون او هستم.گفتم:معلمان روحى كم نيستند اين معلم …

معلم ادامه »

شكاف

          زندگى فردي و اجتماعى ما پُر است از انواع شكاف ها ، رخنه ها ، خلاء ها، نيازها ، كمبودها و گرفتارى ها…دل بى غم ، جامعه بي مشكل ، زمانه بى تلخى، خاطر آسوده،بخت همراه ، دوست با وفا، نوش بي نيش ، كيمياست!   عقل به ياري مي …

شكاف ادامه »

روح نيايش

          يك لحظه خود را رها كن از بند زمين و قيد زمان و پرواز كن در ملكوت دعا و اقتدا كن به زينت عابدان و مولاي ساجدان و با گل واژه هاي او سبكبال بالا و بالا برو و با خدا در خلوت نيايش به نجوا و مناجات بنشين و …

روح نيايش ادامه »

داعى

          هر وقت از مجلسي باز مى گشت،با دقت مطالب شنيده را تجزيه و تحليل مى كرد و اگر سوالى برايش پيش مى آمد،سوال مى كرد.به طور تصادفى آن روز مرا ديد و بي مقدمه پرسيد،داعى يعنى چه و داعيان كيانند؟ گفتم: مناديان و دعوتگران و مبلغان و ارشادكنندگان را “داعى” …

داعى ادامه »

دولت

          مي خواست شهروند باشد اما شهروند “دولت كريمه”، اين اصطلاح را در دعاي افتتاح شب هاي رمضان خوانده بود.دعائي كه از ناحيه مقدسه حضرت بقية الله(ع) صادر شده است:”خدايا ما مشتاق آنيم و از تو خواهانيم كه در دولت كريمه اي باشيم كه بوسيله آن، اسلام و اهلش را عزيز …

دولت ادامه »