مناجات اسحار

 

 

 

يا رب به ساز بلبل عاشق كه هر سحر/ بر بوى گل ز روى چمن بركشد نوا/يا رب به دعوتى كه اجابت قرين اوست/ يا رب به حاجتى كه كند لطف تو روا…/چون جان وداع قالب خاكىّ ما كند/ آه ار عنايت تو نباشد در آن عَنا…  زيباترين، پر معناترين و بلندترين مناجات اسحار، دعا و مناجات معروف به ابوحمزه ثُمالى است.او از یاران امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع)است و اين مناجات را از امام چهارم روايت نموده و به نام خود او شهرت يافته است.به گفته او امام زین‌العابدین(ع) در شب‌های ماه رمضان، بیشتر شب را به نماز می‌پرداختند و هنگام سحر این دعا را می‌خواندند١.عالى ترين و بلندترين معانى معارفى در توحيد و معاد و تاكيد بر مقام نبوت و امامت در اين دعا موج مى زند و بهترين شیوه راز و نیاز انسان با پروردگارش را نشان مى دهد.همچنين راه توبه و انابه و تضرع و پرهیزگاری را ترسیم کرده و نعمت‌های بزرگ الهی را برشمرده، و دشواری‌هاى قبر و قیامت و تاریکی و تنهایی و سنگینی بار گناهان را متذکر شده و لزوم اطاعت و پیروی از پیامبر اکرم(ص) و خاندان معصومش را تأکید نموده و وسعت روزی و حج خانه خدا و محفوظ ماندن از شر شیطان و زمامداران و پاک شدن از صفات ناپسند و تنبلی و سرخوردگی و غم و اندوه را درخواست مى نمايد. گزينش چند فراز از اين مناجات طولانى، بدليل زيبائى همه عبارات آن دشوار است اما براي چشيدن شيرينى آن چند فراز تقديم مى شود و بر شما باد خواندن همه آن:
 
“ای آقای من! تو را به زبانی می خوانم که گناهش او را ناگویا نموده؛ و با دلی با تو مناجات می کنم که جرمش او را هلاک ساخته است؛ ای پروردگارم! در حال هراس و اشتیاق و امید و بیم تو را مى خوانم؛ اى مولای من، هرگاه گناهانم را می بینم بی تاب می شوم، و هرگاه کرامتت را مشاهده می کنم به طمع می افتم؛ پس اگر از من درگذری بهترین رحم کننده ای و اگر عذاب کنی ستم نکرده ای؛ خدایا حجّت من در گستاخی بر درخواست از تو، با ارتکاب آنچه از آن کراهت داری، جود و کرم توست؛ و ذخیره ام در سختی ها با کمی حیا، همانا رأفت و رحمت توست؛ و امیدم بر آن است که بین حجّت و ذخیره ام، آرزویم را نومید نکنی؛ پس امیدم را تحقق بخش و دعایم را بشنو، ای بهترین کسی که خواننده ای او را خوانده، و برترین کسی که امیدواری به او امید بسته است؛ ای آقای من! آرزویم بزرگ شده، و کردارم زشت گشته، پس به اندازه آرزویم از عفوت به من ببخش؛ و به زشت ترین کردارم مرا سرزنش مکن، زیرا کرمت برتر از کیفر گنهکاران، و بردباریت بزرگ تر از مکافات تبهکاران است(أَدْعُوكَ يَا سَيِّدِي بِلِسَانٍ قَدْ أَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ…)
 
تو نیکوکاری، و ما بدکارانیم! به زیبایی آنچه نزد توست از زشتی آنچه پیش ماست درگذر؛ پروردگارا !کدام جهلی است که بخشش تو گنجایش آن را نداشته باشد؟ و کدام زمان طولانی تر از مهلت دادن توست؟ در کنار نعمتهایت ارزش اعمال ما چیست؟ چگونه اعمال خود را بسیار انگاریم تا با آنها با کَرَمت برابری کنیم؟ بلکه چگونه بر گنهکاران تنگ شود آنچه از رحمتت شامل شان شده ايت؟ ای گسترده آمرزش، ای گشاده دست به رحمت، ای آقای من به عزّتت سوگند، اگر مرا برانی از درگاهت دور نخواهم شد؛ و از چاپلوسی و تملق نسبت به تو دست نخواهم کشید؛ به خاطر شناختی که به جود و کرمت پیدا کرده ام، تو انجام مى دهی آنچه را که خواهی؛ هرکه را بخواهی عذاب می کنی ؛ به هرچه که بخواهی و به هر صورتی که بخواهی، و رحم می کنی هرکه را بخواهی؛ به هرچه که بخواهی و به هر کیفیت که بخواهی، از آنچه کنی بازخواست نشوی؛ و در فرمانروایی ات نزاع در نگیرد؛ و کسی در کارت شریکت نگردد(أَنْتَ الْمُحْسِنُ، وَ نَحْنُ الْمُسِيئُونَ، فَتَجَاوَزْ يَا رَبِّ عَنْ قَبِيحِ مَا عِنْدَنَا بِجَمِيلِ مَا عِنْدَكَ…)
 
منم آن اندکی که تو بسیارش نمودی! و آن  ناتوان شمرده ای که یاری اش دادی؛ و رانده شده ای که مأوایش بخشیدی؛ پروردگارا، من کسی هستم که در خلوت از تو حیا نکردم و در آشکار از تو ملاحظه ننمودم؛ منم صاحب مصیبت های بزرگ؛ منم آن که بر آقایش گستاخی کرد؛ منم آن که جبّار آسمان را نافرمانی کرد؛ منم آن که بر معاصی بزرگ رشوه دادم! منم آن که هرگاه به گناهی مژده داده می شدم، شتابان به سویش می رفتم؛ منم آن که مهلتم دادی اما باز نایستادم؛ و بر من پرده پوشاندی اما حیا نکردم؛ و مرتکب گناهان شدم و از اندازه گذراندم و مرا از چشمت انداختی و اهمیت ندادم،؛پس با بردباری ات مهلتم دادی؛و با پرده پوشی ات مرا پوشاندی تا آنجا که گویی مرا از یاد برده ای؛ و از مجازات گناهان برکنارم داشته ای گویا تو از من حیا کرده ای! خدایا، آنگاه که نافرمانی کردم، نافرمانی ات نکردم چنان که منکر پروردگاری ات باشم؛ و نه چنان که سبک شمارنده فرمانت باشم، و نه با گستاخی در معرض کیفرت قرار گیرم؛ و نه تهدیدت را ناچیز شمارم؛ ولی خطایی بود که بر من عارض شد و نفسم آن را برایم آراست، و بدبختی ام مرا بر آن یاری نمود، و پرده افتاده ات بر من، مغرورم نمود، در نتیجه با کوششم نافرمانی ات نمودم و به مخالفتت برخاستم، اکنون چه کسی مرا از عذابت نجات می دهد، و فردا از چنگ ستیزه جویان و دشمنی کنندگان چه کسی رهایم می کند؟!(وَ أَنَا الْقَلِيلُ الَّذِي كَثَّرْتَهُ، وَ الْمُسْتَضْعَفُ الَّذِي نَصَرْتَهُ…)

————–

١.سید ابن طاووس،اقبال الاعمال/۳۴۵-۳۳۴؛ طوسی، مصباح المتهجد/۴۱۶-۴۰۵؛ کفعمی، البلد الامین/۲۹۹-۲۸۸

 

 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *