تواريخ جعلى

 

 

بعضى فرقه ها يا جنبش هاى سياسى يا قومى، براي پيشبرد اهداف و موجه جلوه دادن خويش نياز به پيشينه تاريخى دلبخواه براي خود دارند و براي اين كار دست به جعل تاريخ مى زنند.نظير آنچه قوم يهود انجام داده و مى دهند. شلومو زند، استاد بازنشسته تاريخ دانشگاه تل آويو در كتاب جنجالي خويش به نام “اختراع قوم یهود”که نسخه‌ اصلی‌اش در سال ۲۰۰۸ و ترجمه فارسی‌اش هم اخيراً توسط نشر نو چاپ شد،نشان مى دهد كه چگونه جريان فكرى صهيونيسم با اختراع واژگانى مثل قوم یهود، تبعيد،مهاجرت و بازگشت به سرزمین اجدادی، ارض اسرائیل و سرزمین توبه، برای ساخت تاریخ قوم یهود و اسرائیل اقدام نمود و لذا تمامى مآخذ و مدارك موجود در بررسی صهیونیسم و اسرائیل، در واقع منابعی هستند که مورخان و مولفان خودِ این جریان تولید کرده‌اند و تاريخى جعل نموده اند كه در راستاي اهداف فرقه اى شان باشد؛ با مطالبى در ناسیونالیسم یهودی، جا انداختن واژه‌هایی چون ملت یا قوم یهود، ارتباط علم ژنتیک و رسیدن به مفهوم خون و نژاد یهودی، دست‌ بردن در تاریخ و تغییر کتاب مقدس برای جعل مساله تبعید تاریخی یهودیان و در نتیجه مشروع‌ جلوه‌ دادن اعمال امروزِ اسرائیل و….

از ديگر جاعلان تاريخ در دوره معاصر مى توان از بهائيت نام برد.بعد از انشعاب بابيان به دوشاخه ازلى و بهايي ، در حاليكه طبق نصوص بابى، حق با ازليان بود و ادوارد براون در مقدمه تاريخ نقطة الكاف ميرزا جانى كاشانى  بر اين امر صحه گذاشته و شاخه بهايي را از اين نظر بى ريشه قلمداد نمود، رهبران شاخه بهايي به فكر جعل تاريخ به نفع خويش افتادند و چند تاريخ جعلى را پديد آوردند تا مسير آنان را حق جلوه دهد.نخست عبدالبهاء رهبر دوم بهاييان كتابى نوشت بدون ذكر نام خودش به نام “مقاله شخصی سیاح که در تفصیل قضیه باب نوشته شده است” و در آن تاريخ را نوعى جعل نمود كه شاخه بهايي را مُحق جلوه دهد و در صفحه دوم آن نوشت:«یک سیاح بی غرض در اوقات سیاحتش در جمیع ممالک ایران از دور و نزدیک به منتهای تدقیق ازخارج و داخل و آشنا و بیگانه جستجو کرده و این شخص سیاح متفق علیه بی غرضان بوده وتاریخش در نهایت صحت ودرستی می باشد!»

اما بعداً آشکار گردید که این شخص سياح خيالى بى طرف كه همه شهرهاى ايران را گشته خود او بوده که نه تنها بی طرف نبوده بلکه پس از هشت سالگی که از ایران خارج گردیده و هیچ کدام از شهرهای ایران را هم ندیده است! بعد از انتشار کتاب موسوم به نقطة الکاف توسط ادوارد براون ، بهائیان برآشفتند و این کار را اقدامی به سود رقیبان ازلی خویش تلقی کردند . از این رو به دستور عبدالبهاء ، میرزا ابوالفضل گلپایگانی در پاسخ به آن ، به تألیف تاریخ مستقلی به نام کشف الغطاء دست زد که به علت مرگ او نا تمام ماند و مهدی گلپایگانی آن را تمام کرد و آن را در عشق آباد منتشر کردند و البته به دلیل تغییر جو سیاسی خاورمیانه پس از فروپاشی امپراطور تزاری( حامی پیشین بهائیت )و حاکمیت بریتانیا بر فلسطین ، و هراس از تقابل با انگلیس كه مباد با سياست آنها همساز نباشد ، نسخه های کشف الغطاء را به سرعت جمع نمودند و سوزاندند! در خلأ حاصل از سوختن کشف الغطاء ، “آواره” تاريخ ديگرى نوشت به نام  کواکب الدریه ؛اما بازگشت او از بهائیت ، آن کتاب را نيز از اعتبار ساقط کرد . پس از آن آواره خود را آیتی نام نهاد و كتابى در بى اعتبارى مرام و تاريخ بهائيان نوشت. بعد از مدتی با تلاش شوقی افندی رهبر سوم بهائيت ، کتابی به انگلیسی با عنوان امواج نور یا داون بریکرز به عنوان تاریخ نبیل زرندی منتشر شد كه بعد به عربي به نام مطالع الانوار ترجمه گرديد و بعد از عربي به فارسى ترجمه و به نام تلخيص تاريخ نبيل انتشار يافت كه آن هم جعلى ديگر قلمداد گرديد…
 
ملا محمد درويش زرندى معروف به نبيل زرندى ابتدا به رقابت با بهاء الله و عده اى ديگر كه ادعا مى كردند جانشين باب و موعود بيان هستند دعوى من يظهره اللهى كرد اما چون كشته شدن و يا غرق شدن در دجله اين مدعيان توسط ايادي بهاء الله را ديد از ادعاي خود برگشت و در سلك مريدان و خواص ياران بهاء الله و مداح او قرارگرفت و بعدهم همراه او به عكا رفت تا اينكه ناگهان جسد او را در خليج عكا پيدا كردند و چهل سال بعد از غرق شدن مدعيان در دجله او هم به همان سرنوشت اما در خليج عكا گرديد! حال چطور و چگونه شد كه نام او بر كتابي انگليسي توسط شوقي قرار مى گيرد و بعد به عربى ترجمه مى شود و سپس از عربي توسط اشراق خاورى به فارسي ترجمه مى شود؟! او مگر كتابش را به فارسى ننوشته بود چرا اصل آن چاپ نشد؟اگر او چنين كتابي نوشته بود چرا عبدالبها از ان خبر نداشت و به ابوالفضل گلپايگانى ماموريت داد تاريخ بنويسد؟اصل اين كتاب اكنون كجاست و چرا از آن اصل هيچ خبرى نيست؟آري شوقي رهبر سوم بهائيان چون خلأ تاريخى را ديد خودش دست به كار شد و تاريخى مطابق ميل فرقه خود به انگليسى نوشت و براي ردگم كردن به ملا محمد نبيل زرندى غرق شده نسبت داد و بعد دستور داد به عربي و بعد فارسى ترجمه شود تا اين گونه با جعل، تاريخى براي فرقه پديد آيد… 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *