سوزاندن خطاكار

 
 
 
 
 
در نظام تشريعى اقدس، جزاى مجرمى كه خانه اي را عمداً آتش بزند، سوزاندن خود اوست(ومن احرق بيتا متعمدا فاحرقوه).تصور آدم سوزي در قرن بيست و يكم به عنوان يك حكم قضائى در پوشش يك كتاب دينى،بسيار بحث انگيز است.به خصوص از سوى آئيني كه مدعي است من پيام آور محبت هستم و با عداوت ميانه اي ندارم و حتي مى گويد گرگان خونخوار را هم ملجا و پناه شويد و محبت كنيد و مشك ختن به مشامشان برسانيد و همه احكام قصاص را مي گويد منسوخ داشتيم و دستور به محبت و رافت داديم يكباره خشن ترين حكم را درباره خطا كاران صادر نمايد آن هم سوزاندن. بعد خود شارع گوئى متوجه ابعاد خشونت آميز اين حكم شده و يك درجه خفيف داده است و بيان داشته كه اگر اورا حبس ابد كنيد نيز مانعى ندارد!(و ان تحكموا لهما حبسا ابديا لا باس عليكم)…
 
وقتي مردم صحنه هاي فيلم آتش زدن يك خلبان اردنى را در يك قفس توسط داعش مشاهده كردند، آن فيلم آنقدر دهشت انگيز بود كه نمى توانستند تمام صحنه ها را دنبال كنند و ناله ها و فرياد هاي آن فرد را در حال سوختن و زجر كشيدن ببينند و بشنوند.اما در مورد داعش ،همه دانستند داعش نه ربطي به دين دارد و نه دستوراتش را از دين مى گيرد بلكه ساخته و پرداخته ابرقدرت ها و حكومت هاي فاسد براي سلطه بر كشورهاي اسلامى و غارت ذخائر مادي و نفتى آنهاست ؛ اما اكنون اين حكم سوزاندن نه از سوي داعش بلكه از سوى يك آئين و از سوى يك مدعى پيامبرى، آن هم آئينى با ادعاي وحدت عالم انسانى و صلح جهانى،ارائه مى گردد و به عنوان يك حكم الاهى براى مجازات يك مجرمى كه مرتكب جرم آتش زدن يك خانه شده است، ارائه مى گردد.آيا مى توان باور كرد كه اين دستور،يك دستور الاهى است و خداوند چنين مجازات سنگينى را براي اين عصر و زمان،تعيين نموده است؟
 
ممكن است گفته شود در طول اين حدود يكصد و پنجاه سال كه از نگارش اقدس گذشته ، حتى يك نفر هم به اين شكل مجازات نشده است تا به آن اعتراض شود؛ در جواب آنها گفته شده بله علتش اين بوده كه بهائيان هنوز موفق به تشكيل يك حكومت نشده اند،اما اگر حكومتى تشكيل دهند يا بايد اين حكم اقدس را اجرا كنند  كه در اين صورت همانند داعش جلوه خواهند كرد و يا اينكه از عمل كردن به اين حكم ،چشم پوشى نمايند كه در اين صورت اقدس را متهم كرده اند كه احكامش قابل اجرا براي اين زمان نيست كه نتيجتًا ادعاي دينى مطابق زمان براي آن، نقض مى شود.اگر اين آموزه اقدس دستاويز فيلم سازان قرار گيرد، صحنه قرون وسطائي را تجديد خواهند كرد كه مردم بهائي همه در يك استاديوم جمع شده اند و مشغول تماشا هستند كه ناگاه خطا كار را مي آورند و مامور اجراي حكم با نام خدا روي متهم نفت مى ريزد و او را شعله ور مى كند و همه به پاس شكرانه حكم الاهى هورا خواهند كشيد…
 
ممكن است گفته شود كه طبق عبارت دوم اين حكم، به مجريان اجازه داده شده حق گزينش يكى از دو مجازات  
را داشته باشند:آتش زدن مجرم يا محكوميت به حبس ابد. در پاسخ اينان هم گفته شده اگر ميل شارع به حبس ابد بوده اصولاً چرا سوزاندن را مطرح كرده است؟ حتماً حكمت سوزاندن قوى تر بوده كه به عنوان جزاي اصلي تشريع شده است و نمى توان سوزاندن را از گزينه ها حذف نمود؛ثانياً عبارت “لا بأس”(خوفى نيست) نشان مى دهد كه مربوط به شرايط استثنائى است كه اگر مجريان به خاطر موانعى موفق به انجام جزاي اصلي نشدند، حبس ابد را اجرا كنند آن وقت حرج و بأسي بر آنان نخواهد بود. نيز اگر گفته شود حق تشريع بعد از بهاء الله به عهده بيت العدل گذاشته شده و ممكن است بيت العدل،اين حكم را نسخ نمايد و حكم نرم ترى را تشريع كند پاسخ داده اند چنين اجازه اي به بيت العدل داده نشده و بيت العدل حق تشريع هيچ حكمى كه مخالف نص كتاب اقدس باشد را ندارد و بايد عيناً احكام اقدس را مو به مو اجرا نمايد.اختيارات بيت العدل فقط در مواردي است كه حكم منصوصي وجود نداشته باشد…
 
 
 
 
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *