شيطان

 

 

او با اختيار خود،از فرمان خداي متعال سرپيچى كرد و تكبر نمود و بر خلقت نارى خويش غرّه شد و بر خلقت خاكى خدا، تعظيم و سجود ننمود،لذا رانده درگاه و رجيم شد و از سوي پروردگار به او خطاب آمد:”از درگاه ،بيرون شو كه تو رانده شده اى و تا روز رستاخيز لعنت من بر تو خواهد بود(سوره ص/آيات٧٥-٧٨). اين موجود رجيم و ملعون كه بزرگ ترين دشمن موحدان و مومنان است وقسم ياد كرده كه همه انسان ها را از راه توحيد منحرف سازد، توسط بعضى از سران تصوف،نه تنها مورد سرزنش قرار نگرفته بلكه مدح و ستايش مى شود! بایزید بسطامی بر حال شیطان دلسوزی و برای او طلب بخشایش می نماید(تذکره الاولیاء١٥٨/١عطار از شیطان دفاع می کند(الهى نامه /١٠٤و١٠٥)؛عین القضاة نیز از شیطان دفاع مى نمايد(تمهيدات/٢٢٦)؛حلاج در کتاب خود بخش طاسین الازل و الالتباس،سرتاسر از شیطان دفاع می کند(الطواسين/٤١)؛مولوی نیز برای شیطان دلسوزی نموده و سجده نکردن او را بر مبنای عشق دانسته و گفته:ترک سجده از حسد گیرم که بود/ این حسد از عشق خیزد نه جحود!/هر حسد از دوستی خیزد چنین/که شود با دوست، غیری همنشین/بی گنه لعنت کنی ابلیس را (مثنوى،دفتردوم/٣٢٤)… 

كسانى كه خود را عارف مى دانند چطور به خود اجازه مى دهند،چنين موجود متكبر و رجيم و ملعون درگاه الاهى را موحد واقعى نام نهند و او را معلم توحيد بنامند:غزالی گوید:کسی که ابلیس را موحّد نداند کافر است(تلبیس ابلیس، ابن جوزی/٦٨) و نيز:کسی که علم توحید را از شیطان نیاموزد، زندقه و کافر است.(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید١٠٧/١ولسان المیزان ابن حجر عسقلانی٢٩٤/١)؛حلاج گويد:صاحب من و استاد من، ابلیس و فرعون است. به آتش بترسانیدند ابلیس را ، از دعوی خود بازنگشت. فرعون را به دریا غرق کردند و از دعوی بازنگشت. فرعون از روی کشفی که از خدا پیدا کرده بود، ادعای ربوبیت کرد(الطوامیس/٥١)؛ابوبکر واسطی گوید:راه رفتن از ابلیس باید آموخت که در راه خود مرد آمد(تذکره الاولیاء٢٥٨/١)؛ابوالعباس قصاب از مشایخ صوفیه گويد :سنگ انداختن بر شیطان دور از جوانمردی است زیرا شیطان مقامی بزرگ در قیامت دارد (تذکره الاولیاء١٨٦/٢) و حسن بصری گوید: اگر شیطان نورش را برای خلق خدا روشن کند،او راپرستش می کنند!(تمهیدات عين القضاة/٢١١)…

 
بر خلاف اين اظهارات، خداوند در قرآن كريم انسان ها را هشدار مى دهد كه هرگز از شيطان و برنامه هاي او پيروى نكنند كه او به فحشاء و منكرات امر مى كند(نور/٢١) و مى فرمايد: آيا با شما عهد نكردم كه شيطان را عبادت نكنيد كه او دشمنى آشكار است؟(يس/٦٠) و شيطان شما را به فقر مى خواند و به فحشاء امر مى كند(بقره/٢٦٧)و او مى خواهد كه با خمر و قمار،بين شما دشمنى اندازد و از ياد خدا و نماز باز دارد(مائده/٩١)؛ و”اى بنى آدم،شيطان شما را نفريبد چنانكه والدين شما را از بهشت اخراج نمود(اعراف/٢٧)و نيز در آيات نحل/٦٣ و نمل/٢٤ و فرقان/٢٩ و كهف/٥٩ و مريم/٤٤ و فصلت/٣٦ و بسیاری دیگر كه نشانگر چهره خبیث و لعين شیطان است و بايد با تمام توان از او و وساوس و القائات او بركنار بود.امير مومنان نيز در خطبه قاصعه فرمود:”آيا نمي بينيد که خداوند به جهت تکبري که شيطان کرد چگونه کوچکش نمود و چگونه به جهت بلندگرايي، ساقطش کرد و او را در دنيا از مقام بندگيش راند و در سراي آخرت آتش دوزخ را براي او آماده کرد؟!” ؛اگر به گفته احمد غزالى و جامى، شيطان رئیس الموحدین و عاشق پاکباخته خداوند متعال است، نه تنها نباید چنين هشدارهائى در قرآن بيايد بلكه باید توصيه شود كه به خود او پناه برد و در سِلک او وارد شد و او را شفیع درگاه خداوند شمرد! راستى را كه چگونه مى توان انحراف را عرفان و توحيد نام نهاد!
 
 از شگفتى ها اينكه گاهى خود آنان نيز مجبور به اعتراف شده و سخنان خود را نقض كرده اند به اينكه شيطان با تمرد خويش راه دشمنى خدا را رفته است نه راه دوستى و محبت و بندگى و انقياد او را:جنید بغدادی که صوفیه او را شیخ الطائفه و تاج العارفین می خوانند و تقریبا تمام فرق صوفیه ، خرقه ی خود را به او می رسانند در رابطه با علت سجده نکردن ابلیس به آدم چنین می گوید: خواستم تا ابلیس را ببینم. در مسجد ایستاده بودم. پیرى را دیدم که از دور مى‏ آمد. چون او را بدیدم، وحشتى در من پیدا شد. گفتم: تو کیستى؟ گفت: من، آرزوى تو. گفتم: اى ملعون! چه چیز تو را از سجده آدم بازداشت؟گفت: یا جنید! تو را چه صورت بندد که من غیر او را سجده کنم؟جنید گفت: من متحیّر ماندم در سخن او. به سرّ من ندا آمد که بگوى که: دروغ مى‏ گویى، که اگر تو بنده بودى، امر او را منقاد بودى و از امر او بیرون نیامدى و به نهى او تقرّب نکردى! ابلیس چون این بشنید، بانگى کرد و گفت: «باللّه که مرا سوختى» و ناپدید شد!(تذکره الأولیاء،بخش دوم/٢٤)…

 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *