بابيان

 

 

 

در نيمه دوم قرن سيزدهم كه كشورما در بحران هاي سختى قرار داشت، جوان ٢٥ ساله اى به نام على محمد شيرازى در سال١٢٦٠ق، ادعا كرد كه من باب امام دوازدهم هستم و البته مدتى بعد مدعى شد خود امام هستم و سپس ادعاهاي خود را پس از ادعاى نبوت و پايان يافتن زمان دين اسلام تا مقام الوهيت و خدائى هم بالا برد! عده اي از مردم كه بر اساس اعتقاد به مهدويت در انتظار منجى عالم بودند و شرايط سخت كشور را  شرايط قبل از ظهور مى شمردند، فريب ادعاي او را خورده و به انگيزه يارى امامى كه او مدعى بابيّتش بود، به او گرويدند و با ماجراجوئى هائى به قصد آماده سازى ظهور،با قواي دولتى درگير شدند و سه جنگ در سه نقطه كشور راه انداختند كه موجب برادركشى و قتل هزاران نفر و وارد آمدن خسارات و هزينه هاى بسيارى به كشور شد.اين فتنه را به جهت مسبب آن على محمد كه با ادعاي بابيت شروع كرد، بابيه ناميدند كه البته بعدها اين فتنه، به فتنه بزرگ ترى به نام بهائيت انجاميد كه از آن سخن خواهيم گفت.
 
ادعاهاي متعدد على محمد و بعد توبه كردنش پس از هركدام از آنها،ابتداعلما و اولياي امور را مطمئن ساخت كه او اختلالات ذهنى (خبط دماغ) دارد لذا حكم به قتل او نداده و به تنبيه و زندانش رضايت دادند؛او را نخست به ماكو تبعید کردند اما به درخواست وزیر مختار روس، کینیاز دالگورکی – که از بروز آشوب در قفقاز بیم داشت – به قلعه چهریق در حدود ارومیه بردند١؛ اما شرايط دشوار كشور و جنگ هاى پياپي كه بين طرفداران او با قواي دولتى در قلعه طبرسى و نيريز و زنجان روى داد و ايجاد آشوب در بعضى شهرهاي ديگر، مى رفت كه به نقاط ديگر كشور سرايت كند، صدراعظم اميركبير- اين مرد آزاده كه در پي اصلاحات بزرگى براي ارتقاي كشور بود -را مجبور نمود  براي خواباندن اين جنگ ها و آشوب ها،رأس فتنه را از ميان بردارد تا آرامش را دوباره به كشور بازگرداند؛لذا چنين كرد و در سال ١٢٦٦ق حكم به اعدام او صادر و بدين ترتيب آتش جنگ ها را خاموش نمود.گروندگان اوليه به او را شیخیان متعصبی تشکیل می‌دادند٢(حروف حىّ) که بنابر آموزه‌ های شیخ احمد اَحسایی و سیدکاظم رشتی منتظر ظهور امام بودند و گمان مى بردند او باب امام است…
 
موقعى كه باب زندانى بود گروهی از پیروان حلقه اولیه او به سرکردگی افرادی مانند حسین علی نوری، محمدعلی بارفروش و فاطمه برغانی در محلی به نام بدشت اجتماع كردند و در آنجا القابى براي خویش انتخاب کردند؛ بارفروش ملقب به قُدّوس، نوری ملقب به بهاءالله و برغانی به طاهره و قُرّةُ العین ملقب شدند.برغانى كه متهم به قتل عمويش محمدتقى برغانى معروف به شهيد ثالث (بخاطر مخالفت با شيخيه و مرام آنها)بود،در آن اجتماع در ميان حيرت حاضران،بى حجاب در جمع مردان مريد باب،ظاهر شد و سخن از نسخ شريعت اسلام گفت كه عده اي از مريدان اين رفتار را برنتافتند و او را مرتد خواندند و مجلس را ترك كردند. اما حسينعلى نورى و فاطمه برغانى به راه خود رفتند.پس از کشته شدن باب و ماجراى سوء قصد به شاه توسط بابى ها،شرايط براي بابيان سخت تر شد. بسیاری از سران آنان به قتل رسیدند و برخی زندانی شدند و گروهی نیز به بغداد گریختند؛از جمله میرزا یحیی نوری که باب به او لقب صبح ازل داده و به عنوان جانشين از او نام برده بود و دیگری برادر او میرزا حسینعلی نوری که چون در زندان بود، چند ماه دیرتر به بغداد رسید و معاون و کارگزار صبح ازل شد.
 
على محمد باب،كتابى به عربي به نام “بيان” نوشت  وبعد هم آن را به فارسي درآورد كه البته با مرگ او هردو كتاب ناقص باقى ماند و آن را ناسخ كتب آسمانى قبل شمرد.در اين كتاب او احكامى خشن صادر نموده كه خود بهائى ها كه در دنباله او ظهور كردند اين احكام مثل تخريب همه بقعه هاي روي زمين و كشتن همه غيربابي ها و سوزاندن همه كتاب هاي غير بيان،غيرقابل اجرا اعلام نمودند٤.همچنين عدم جواز تدريس و تحصيل كتاب هاى غير بيان ٥و عدم جواز زدن تخم مرغ به چيز ديگر به دليل فاسد شدن محتواي آن ٦و وجوب باقي گذاشتن هر نفسي،نوزده ورق كاغذ سفيد براي وارثان خود٧،ازدياد نفوس از هر طريق فقط به شرط بابي بودن٨، حلال بودن ربا٩،حرام بودن نماز جماعت١٠، تشريع روزه نوزده روزه١١، تعيين يك سوم دارائى هاى هركس براي باب با عنوان ماليات غنيمت ١٢و پاك شدن همه اشياء و چيزهاى نجس١٣ و…برخی از کتاب‌های او غير از بيان،عبارتند از: پنج شأن، دلائل السّبعة، صحیفه عدلیه، تفسیر سوره کوثر، تفسیر سوره بقره، قیوم الأسماء، کتاب الرّوح. آثار وی، غالباً به زبان عربی و مملو از اغلاط صرفی و نحوی است.اكثر پيروانش پس از او با ادعاي ميرزا حسينعلي كه خود را تجلى خدا ناميد،بهائى شدند…
————
١.ايوانف،تاريخ نوين ايران/٢١٢-٢١٣.    ٢.ميرزا جانى كاشانى،نقطة الكاف/١٠٦.   ٣.اشراق خاوری، ترجمه و تلخیص تاریخ نبیل زرندی و مطالع الانوار/٢٥٥-٢٧٥.  ٤.ابوالفضل گلپايگانى،كشف الغطاء/٢٥٢-٢٥٣.    ٥. بيان عربى/٢٤-٢٥.   ٦.همان/٤٢.   ٧.بيان فارسى/٢٧٤.  ٨.همان/١٩٨.  ٩.بيان،باب١٨.   ١٠.بيان فارسى/٣٢٤.    ١١.بيان،باب١٨.   ١٢.بيان عربي/١٢٢.   ١٣.همان/٤٧.
 
 
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *