خلود

 

 

 

خلود به معناي جاودانه ماندن است از ريشه “خلد” كه مشتقاتش ٨٨ بار در قرآن كريم آمده و حدود چهل مورد آن در مورد جاودانگى بعضى مجرمان در جهنم است كه در مواردي هم با كلمه”ابد” به شكل “خالدين فيها أبدا” آمده يعنى براي ابد در دوزخ جاودانه خواهند بود همچون آیه ۲۳ سوره جنّ که فرمود: “هركس نافرمانى خدا و پيامبرش را نمود براي اوست آتش جهنم كه براي ابد در آن جاودانه خواهند بود(وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدینَ فیها أَبَدا). اين جاودانگى در عذاب كه از باورهاى قطعى قرآنى و روائى است از نظر صوفيان مورد ترديد واقع شده بلكه به انكار آن برخاسته اند.ابن عربي در فصوص گويد:”هیچ گنهکاری عذاب مؤبّد[جاودانه و ابدى] نشود؛ چه بعد از مدّتی اهل دوزخ در آتش منعّم خواهند بود چنان که آتش بر ابراهیم خلیل(ع) نعمت و گلستان شد! گرچه آتش از نظر محجوبان به ظاهر عذاب می‌ نماید لیکن در‌واقع امر نعمت باشد،امّا سرانجام اهل آتش ، نعمت است چنانكه آتش براي ابراهيم ،گلستان بود(فص يونسى،ص١٦٩)…

باید از جناب ابن عربی پرسید که کجای قرآن چنین فرمانی از جانب خداوند متعال بر آتش جهنّم صادر شده تا مثل آتش ابراهيم بر دوزخیان خنک شده و تبديل به نعمت و سلامت بشود؟ مسلّم چنین آیه‌ای در قرآن مجید وجود ندارد، ضمن آنكه ايشان در جاى ديگر اصلاً وقوع گناه براي انسان را منكر مى شود:”همه آدمیان از خطا مصونند چون همگان همراه خدایند و ناصیه شان به دست خدا باشد. بنابراین هر کس هر عملی که انجام دهد، عین صواب باشد و شایسته پاداش شود، پس همه مأجور و سعادتمند و مرضیّ خدایند!(فصّ سلیمانی/۱۵۷)و نيز:نفس ناطقه چون از عالم سعادت است به‌هیچ‌ روی مرتکب گناه نشود. نفس حیوانی نیز با توجه به این که از عقل بهره ندارد مکلّف به هیچ تکلیف شرعی نشود و اینکه به سوی گناه میل کند طبق حرکت غریزیش باشد. در نتیجه نه نفس ناطقه گناه کرده و نه نفس حیوانی با احکام الهی مخالفت نموده پس گناهی صورت نگرفته تا عذابی در کار باشد(فتوحات٣٦٤/١)! 

هر آگاه به معارف قرآنی اگر با دقّت و تأمّل، به گفته‌ های ابن‌ عربی بنگرد ، آن را با ظهورات بل نصوص قرآنی متناقض مى يابد زيرا اگر مجازات براي اين مجرمان خطرناك، تبديل به نعمت و خوشى شود،ديگر مجازات نخواهد بود بلكه پاداش به آنهاست! صريح آيات عذاب ،نشان از درد و رنج و فرياد مجرمان براي تخفيف عذاب شان است نه فريادها و آوازهاى خوشي و شادى.اما نگاه ابن عربي و شارحان سخن او به گونه اى ديگر است:مؤیّدالدین جندی نخستین شارح فصوص‌الحکم گويد: مقصود ابن‌عربی از بهره‌ مندی دوزخیان از نعمت آن باشد که آنان بدان به عذاب عادت کنند و احساس درد و رنج ننمایند(شرح جندی بر فصوص، ص۳۹۰)؛ کمال‌الدین عبدالرزاق کاشانی هم گويد: مقصود شیخ آن باشد که اهل دوزخ بعد از آن که سال‌ ها در دوزخ رنج و عذاب تحمّل نمودند بدان عادت کنند به سان سوسک‌ های سرگین خوار که از آن خوراک و رایحه لذّت برند و از بوی خوش گُل متأذّی شوند!(شرح فصوص کاشانی، ص۱۲۳).قیصری هم گويد: مقصود شیخ آن باشد که نفوس طیّبه از نعمت‌ های بهشت بهره‌ مند شوند لیکن نعمت‌های نفوس خبیثه جز چیزهای ناپاک نباشد به‌ سان سوسک یا جُعَل که از خوراک سرگین و بوی آن متلذّذ شود(شرح قیصری بر فصوص، ص۲۱۲)؛تاج‌الدین حسین خوارزمی” نیز گويد:عذاب با آنکه به معنی عَذب و گوارایی است، به باور شیخ به خاطر صیانت از محجوبان، عذاب نامیده شده‌است. دوزخیان بعد از سالها تحمل و رنج و عذاب، بدان عادت کنند و از آتش لذّت برند به‌ سان جُعَل که از بوی سرگین متلذّذ شود(شرح خوارزمی بر فصوص، ص۳۱۰).

جالب است كه ملاصدرا نیز در دو کتاب الشواهد الربوبیه و الاسفار الاربعه، به راه ابن عربى رفته و بحث مبسوطی در چگونگی خلود دوزخیان در آتش را مطرح نموده و عبارات فراوانی از فتوحات المکیه و فصوص الحکم ابن عربی نقل کرده است.وی تمایل شدید خود را به این قول ابن عربی نشان می دهد که خلود در نار به معنی عذاب جاودانه برای جهنمیان نیست، بلکه دوزخیان به موازات معاصی ای که در دنیا مرتکب شده اند در دوزخ درد و رنج و عذاب دریافت می کنند، اما بالاخره مدت معذّب بودنشان پایان می پذیرد و به جهنّم خو می گیرند و چون دوزخ مطابق مزاج و طبع آنهاست، دیگر در آن احساس عذاب نمی کنند و عذاب برای آنها عذب و شیرین می شود، به طوری که اگر به بهشت روند، به دلیل عدم موافقت طبعشان با آن سرا، دردمند و معذّب می شوند. التذاذ دوزخیان در دوزخ با مظاهر رنج و ستم، نظیر آتش، زمهریر، گزیدن افعی و عقرب و … می باشد، همچون بهشتیان که از نعمتهای بهشتی نظیر سایه، نور، شراب و انواع خوردنیها و آشامیدنی ها لذت می برند!(الاسفار الاربعه،ج۹ص۴۹۰-۴۹۱)

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *