مناجات گمراهان

 

 

 
هر زمان بر حال زار خود تماشا مى كنم/دیده هایم را فقط از اشک دریا می کنم/علت بیچاره گی ام را خودم فهمیده ام/ کم، سحرها با خدای خویش نجوا می کنم!/ آن قدر بیچاره هستم می نشینم روز و شب/در گناه افتادن خود را تماشا می کنم/جای این که مایۀ آرامش آقا شوم/با معاصی خون به قلب زار آقا می کنم/هی گناه و توبه و هی پشت هم شرمندگی/با خودم دارم چرا این قدر بد تا می کنم؟!/این چنین باشد برایم مرگ خیلی بهتر است/من که می دانم خودم را خوار و رسوا می کنم…گمراهان نيز مناجات و دعا دارند اما غير خدا را مى خوانند! قرآن اين خواندن را جايز نمى داند و آن را مذمّت مى كند:”بگو این شريكانى كه به جاى خدا مى ‏خوانید به من نشان دهيد ببینم چه چیزى از زمین را آفریده‏ اند؟!”(قُلْ أَ رَأَیْتُمْ شُرَكاءَكُمُ الَّذینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونی‏ ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ)١؛ زيرا کسانی که ” من دون الله” را سرپرست خود بگیرند، مانند عنکبوتی هستند که سست ترین خانه ها را دارد:”مَثَلُ الَّذینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیاءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ و إنّ أَوهنَ البيوتِ لبيت العنكبوتِ”٢:مثَل كسانى كه غیر از خدا را اولیاى خود برگزیدند، مثَل عنكبوت است كه خانه ‏اى براى خود انتخاب كرده و سست ترين خانه ها،خانه عنكبوت است!
 
عبادت و مناجات با غير خدا و نيز استغاثه به مخلوق مانند طاغوت‏ ها و بت‏ها، ضلالت و گمراهى است و هيچ موحّدى به آن عقيده ندارد و قرآن آنها را پست، ضعيف و ناتوان مى‏شمارد و مى فرمايد:”خداوند پروردگار شماست كه همه هستى از اوست و آنچه غير او مى‏خوانيد ـ در جهان، حتى ـ مالك پوست هسته خرمايى نيستند!اگر آنها را بخوانيد، نشنوند و اگر بشنوند به شما پاسخ ندهند(ذٰلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ ؛ إِنْ تَدْعُوهُمْ لاَ يَسْمَعُوا دُعَاءَکُمْ وَ لَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَکُمْ)٣.در آيه ديگر مى‏فرمايد:”و كسانى را كه (مشركان) جز او مى‌ خوانند، هيچ پاسخ شان نمى‌گويند، مگر مانند كسى كه دو دستش را به سوى آب گشوده تا آن را بدهانش رساند و حال آنكه نخواهد رسيد و دعا و خواست كافران (از غير خدا) جز در گمراهى و انحراف نيست( وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَسْتَجِيبُونَ لَهُمْ بِشَيْ‌ءٍ إِلَّا كَباسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْماءِ لِيَبْلُغَ فاهُ وَ ما هُوَ بِبالِغِهِ وَ ما دُعاءُ الْكافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلالٍ)٤؛ و نيز مى فرمايد:”همانا كسانى را كه به جاى خداى يكتا مى‌ خوانيد، هرگز نمى‌توانند مگسى بيافرينند، هر چند براى اين كار اجتماع كنند، و اگر آن مگس چيزى از آنان بربايد، نمى‌توانند از او بازستانند، طالب و مطلوب هر دو ناتوانند!(إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَيْئاً لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ)٥. 
 
يكى از مصاديق اين خواندن ها و مناجات ها، بهائيان هستند كه به جاى خدا،رهبر خود يعنى بهاءالله را مى خوانند.  ميرزا حسينعلى نورى(بهاءالله)الله در كتاب اقدس، خود را خداى زندانى معرفي مى نمايد و مى گويد:بشنويد صداي مالك اسماء را كه از درون زندان بزرگ،شما را ندا مى دهد كه معبودى جز منِ مقتدر و بزرگ مرتبه و مسلط و متعالي و عليم، نيست!٦؛ او پيشتر نيز اين عبارت را گفته بود كه “خدائى جز منِ خدايِ زندانىِ تنها نيست”٧(لا اله الا انا المسجون الفريد)؛سپس از اين مرتبه نيز فراتر رفته و شأن خود را آفريننده خدايان شمرده  و مى خواند:همه خدايان از رشحه خدائي من ،خدا شدند و همه پروردگاران از اثر حكم من به ربوبيت رسيدند!(كل الالوه من رشح امرى تألّهت/و كل الربوب من طفح حكمى تربّت)٨.او به خاطر همين مقام خدائى دستور داده است تا وقتى زنده است به سوي او نماز خوانده شود و پس از وفاتش نيز به سوى قبرش نماز گزارده شود٨؛يعنى خود و قبرش را قبله قرار داده است٩.بهائيان بر اساس اين باور، اكنون به سوى او نماز مى خوانند و در نماز و نياز و مناجات او را در نظر مى آورند و او را شنونده دعاهاي خود مى شمرند و نيز او را اجابت كننده دعاهاي خود مى دانند…
 
بهائيان مناجات مى خوانند اما در مناجات خود، نه با خدا بلكه با بهاء الله سخن مى گويند و او را شنونده دعاها و اجابت كننده حاجت هاى خود مى دانند و خود را ملزم مى دانند قلباً در تمام لحظات به او متوجه باشند و او را عبادت كنند.در يكى از كتاب هاي آنها آمده است:”قبله ما اهل بهاء، روضه مبارکه است در مدينه عکا، که در وقت نماز خواندن، قلباً باید متوجه به جمال قدم و اسم اعظم (بهاءالله) باشیم؛ زیرا مناجات و راز و نیاز ما با اوست و شنونده ای جز او نیست و اجابت کننده غیر او نه[نيست]”!١٠. بهاء الله همچنين خانه مسكونى خود در بغداد و خانه جناب باب در شيراز را عبادتگاه و محل حج پيروانش قرار داده تا هر بهائي به عنوان حج به سوى آنها روي كند و به طواف آنها بپردازد به خاطر آنكه روزي محل سكونت او و باب بوده است؛ و در كتاب اقدس دستور داده است كه اين دو خانه و همه محل هائي كه روزي اين خداى رحمان (يعنى بهاء الله)در آنها مستقر بوده ، زيارتگاه هاى رفيع ساخته شود١١.اين، همان مصداق خواندن غير خداست كه آيات الاهى به آن اشاره فرموده است و مناجات گمراهان است…
———————-
١.فاطر/٤٠.    ٢.عنكبوت/٤١.  ٣. فاطر/١٣-١٤.  ٤. رعد/١٤.   ٥.حج/٧٣.   ٦.اقدس، فراز١٣٢.     ٧.آثار قلم اعلى،ج١،لوح٣٩ و ٥٧ و ص٢٣٠.   ٨.مكاتيب٢٥٥/٢.   ٩.اقدس، فراز٦.  ١٠.محمدعلى قائينى،دروس الديانه،درس نوزدهم.     ١١.اقدس،فراز١٣٣.
 
 
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *