بيانيه حقوق اسلامى

 

 

 

چنانكه گفته شد كشورهاي عضو سازمان همكارى هاى اسلامى(OIC)(سازمان كنفرانس اسلامى سابق)، در موضوع اعلاميه حقوق بشر، ديدگاه خود را با تصويب متنى در سال ١٩٩٠ ارائه نمودند.روح كلى اين متن،ضمن تاييد بخش عمده مفاهيم اعلاميه،انطباق بعضي حقوق با روح قوانين الاهى بود كه در شريعت اسلامى تبلور يافته است. به نظر بنده اين موضع گيرى كمى شتابزده بود زيرا وقتى جهان به نقطه اي رسيده كه بيش از نود درصد از مفاهيم اسلامى را در بيانيه خود پذيرفته است، بايد از اين رويداد اظهار خرسندى و امتنان نمود و منتظر فرصتى بود تا در مورد چند ماده ديگر،هم افزايي و توافق حاصل شود نه اينكه طورى جلوه داده شود كه بيانيه فوق از نظر اسلامى مردود جلوه نمايد.چه بسا سكوت،مفيدتر بود.به هرحال متن كامل بيانيه با حذف مقدمه چنين است:
 
ماده ١:الف. بشر, به طور کلی, یک خانواده می باشند که بندگی نسبت به خداوند و فرزندی نسبت به آدم آنها را گرد آورده و همه مردم در اصل شرافت انسانی و تکلیف و مسؤولیت برابرند, بدون هرگونه تبعیضی از لحاظ نژاد, یا رنگ یا زبان یا جنس با اعتقاد دینی یا وابستگی سیاسی یا وضع اجتماعی و غیره.ضمناً عقیده صحیح, تنهاتضمین برای رشد این شرافت از راه تکامل انسان می باشد.ب. همه مخلوقات, به منزله عائله خداوندی هستند و محبوب ترین آنان نزد خدا, سودمندترین آنان به همنوع خود است. و هیچ احدی بر دیگری برتری ندارد مگر در تقوی و کار نیکو. ماده ٢:الف. زندگی موهبتی است الهی و حقی است که برای هر انسانی تضمین شده است, و بر همه افراد و جوامع و حکومتها واجب است که از این حق حمایت نموده و در مقابل هر تجاوزی علیه آن ایستادگی کنند و جایز نیست کشتن هیچ کس, بدون مجوز شرعی.ب. استفاده از وسیله ای که منجر به از بین بردن سرچشمه بشریت به طور کلی یا جزئی گردد, ممنوع است.ج. پاسداری از ادامه زندگی بشریت, تا هر جایی که خداوند مشیت نماید, وظیفه ای شرعی می باشد.د. حرمت جنازه انسان باید حفظ شود و بی احترامی به آن جایز نیست, کما این که جایز نیست لمس کردن آن مگر با مجوز شرعی. و بر دولت است حمایت از این امر.
 
ماده ٣:الف. در صورت به کارگیری زور یا کشمکش های مسلحانه, نباید آنانی را که در آن مشارکتی نداشته اند, همچون پیرمردان و زنان و کودکان, را کشت و هر مجروح و بیماری حق مداوا, و اسرا حق خوراک و پناهگاه و لباس دارند. و مثله کردن مقتولین ممنوع است و باید اسرا را مبادله و فیمابین خانواده هایی که اوضاع جنگ باعث جدایی آنان شده است, دیدارهایی به عمل آید.ب. قطع درختان, یا از بین بردن زراعت و دامها یا تخریب ساختمانها و مؤسسات کشوری دشمن، به وسیله بمباران یا موشک باران و غیره, جایز نمی باشد.ماده ٤:هر انسانی, حرمتی دارد و می تواند از آوازه خود در زندگی یا پس از مرگ پاسداری نماید و دولت و جامعه موظف است که از پیکر و مدفن او پاسداری کند.ماده ٥:الف. خانواده, پایه ساختار جامعه است و زناشویی اساس ایجاد آن می باشد, بنابراین مردان و زنان حق ازدواج دارند و هیچ قید و بندی که بر پایه نژاد یا رنگ یا قومیت باشد, نمی تواند از این حق آنان, جلوگیری کند.ب. جامعه و دولت موظف است موانع را از فراراه ازدواج برداشته و راه های آن را آسان و از خانواده حمایت به عمل آورد.ماده ٦:الف. در حیثیت انسانی, زن با مرد برابر است و به همان اندازه که زن وظایفی دارد, از حقوق نیز برخوردار است و دارای شخصیت مدنی و ذمه مالی مستقل و حق حفظ نام و نسبت خویش را دارد.ب. بار نفقه خانواده و مسؤولیت نگهداری آن, از وظایف مرد می باشد.
 
ماده ٧:الف. هر کودکی از زمان تولد, حقی بر گردن والدین خویش و جامعه و دولت در محافظت دوران طفولیت و تربیت نمودن و تأمین مادی و بهداشتی و ادبی دارد. در ضمن باید از جنین و مادر نگهداری شود و مراقبتهای ویژه نسبت به آنها مبذول شود.ب. پدران و کسانی که از نظر قانون شرع به منزله پدرانند, حق انتخاب نوع تربیتی را که برای فرزندان خود می خواهند, با مراعات منافع و آینده آنان در پرتو ارزشهای اخلاقی و احکام شرعی دارند.ج. بر طبق احکام شرع, فرزندان نسبت به والدین خود و اقوام نسبت به اقوام خود حقوقی بر گردن دارند.ماده ٨:هر انسانی از لحاظ الزام و التزام از یک شخصیت شرعی برخوردار است و اگر این شخصیت از بین رفت یا مخدوش گردید, قیّم جای او را می گیرد.ماده ٩:الف. طلب علم یک فریضه است و آموزش یک امر واجب است بر جامعه و دولت, و بر دولت لازم است که راه ها و وسایل آن را فراهم نموده و متنوع بودن آن را, به گونه ای که مصلحت جامعه را برآورد, تأمین نماید و به انسان فرصت دهد که نسبت به دین اسلام و حقایق هستی معرفت حاصل کند و آن را برای خیر بشریت به کار گیرد.ب. حق هر انسانی است که مؤسسات تربیتی و توجیهی مختلف از خانواده و مدرسه و دانشگاه گرفته تا دستگاه های تبلیغاتی و غیره که کوشش در جهت پرورش دینی و دنیوی انسان می نماید, برای تربیت کامل و متوازن او تلاش کنند و شخصیتش را پرورش دهند, به گونه ای که ایمانش به خدا و احترامش به حقوق و وظایف و حمایت از آن فراهم شود.
 
ماده ١٠:اسلام دین فطرت است, و به کار گرفتن هرگونه اکراه نسبت به انسان یا بهره برداری از فقر یا جهل انسان, جهت تغییر این دین به دینی دیگر یا به الحاد, جایز نمی باشد.ماده ١١:الف. انسان آزاده متولد می شود و هیچ احدی حق به بردگی کشیدن یا ذلیل کردن یا مقهور کردن یا بهره کشیدن, یا به بندگی کشیدن او را ندارد مگر خدای تعالی.ب. استعمار به انواع گوناگونش و به اعتبار این که بدترین نوع بردگی است, شدیداً تحریم می شود و ملتهایی که از آنها رنج می کشند حق دارند از آن رهایی یافته و سرنوشت خویش را تعیین کنند. همه دول و ملل نیز موظفند از این گروه در مبارزه علیه نابودی هر نوع استعمار و اشغال یاری نمایند. همه ملتها نیز حق حفظ شخصیت مستقل و سلطه خود بر منابع و ثروتهای طبیعی را دارند.ماده ١٢:هر انسانی بر طبق شریعت, حق انتقال و انتخاب مکان برای اقامت در داخل یا خارج کشورش را دارد و در صورت تحت ظلم قرار گرفتن, می تواند به کشور دیگری پناهنده شود, و بر آن کشور پناه دهنده واجب است که با او مدارا کند, تا این که پناهگاهی برایش فراهم شود, با این شرط که علت پناهندگی به خاطر ارتکاب جرم طبق نظر شرع نباشد.
 
ماده ١٣:کار, حقی است که باید دولت و جامعه برای هرکسی که قادر به انجام آن است, تضمین کند. و هر انسانی آزادی انتخاب کار شایسته را دارد, به گونه ای که هم مصلحت خود و هم مصلحت جامعه برآورده شود. هر کارگری حق دارد از امنیت و سلامت و دیگر تأمین های اجتماعی برخوردار باشد و نباید او را به کاری که توانش را ندارد واداشت یا او را به کاری اکراه نمود, یا از او بهره کشی کرد, یا به او زیان رساند و هر کارگری بدون فرق میان مرد و زن, حق دارد که مزد عادلانه در مقابل کاری که ارائه می کند, سریعاً دریافت نماید و نیز حق استفاده از مرخصی ها و پاداشها و ترفیعات استحقاقی را دارد و در عین حال, موظف است که در کار خود اخلاص و درست کاری داشته باشد و اگر کارگران با کارفرمایان اختلاف پیدا کردند دولت موظف است برای حل این اختلاف و از بین بردن ظلم و اعاده حق و پای بندی به عدل, بدون این که به نفع طرفی عدول کند, دخالت نماید.ماده ١٤:انسان حق دارد, کسب مشروع بکند, بدون احتکار و فریب یا زیان رساندن به خود یا دیگران, و ربا شدیداً ممنوع می باشد.
 
ماده ١٥:الف. هر انسانی حق مالک شدن از راه های شرعی را دارد و می تواند از حقوق مالکیت, به گونه ای که به خود و یا دیگران و یا جامعه ضرر نرساند, برخوردار باشد و نمی توان مالکیت را از کسی سلب کرد مگر بنابر ضرورت حفظ منافع عمومی و در مقابل پرداخت غرامت فوری و عادلانه.ب. مصادره اموال و ضبط آنها ممنوع است مگر بر طبق شرع.ماده ١٦:هر انسانی حق دارد از ثمره دست آوردهای علمی یا ادبی یا هنری یا تکنولوژیکی خود سود ببرد و حق دارد از منافع ادبی و مالی حاصله از آن حمایت نماید, مشروط بر این که آن دست آورد (اثر) مغایر با احکام شریعت نباشد.ماده ١٧:الف. هر انسانی حق دارد که در یک محیط پاک از مفاسد و بیماریهای اخلاقی به گونه ای که بتواند در آن خود را از لحاظ معنوی بسازد, زندگی کند, جامعه و دولت موظفند این حق را برای او فراهم کنند.ب. دولت و جامعه موظفند که برای هر انسانی تأمین بهداشتی و اجتماعی را از طریق ایجاد مراکز عمومی مورد نیاز, برحسب امکانات موجود, فراهم نمایند.ج. دولت مکلف است حق هر انسانی را در زندگی شرافت مندانه ای که بتواند از طریق آن مایحتاج خود و خانواده اش را برآورده سازد و شامل خوراک و پوشاک و مسکن و آموزش و درمان و سایر نیازهای اساسی می شود, تضمین نماید.
 
ماده ١٨:الف. هر انسانی حق دارد که نسبت به جان و دین و خانواده و ناموس و مال خویش, در آسودگی زندگی کند.ب. هر انسانی حق دارد که در امور زندگی خصوصی خود (در مسکن و خانواده و مال, ارتباطات) استقلال داشته باشد و جاسوسی یا نظارت بر او, با مخدوش کردن حیثیت او جایز نیست و باید از او در مقابل هرگونه دخالت زورگویانه در این شؤون حمایت شود.ج. مسکن در هر حالی حرمت دارد و نباید بدون اجازه ساکنین آن یا به صورت غیر مشروع وارد آن شد, و نباید آن را خراب یا مصادره کرد یا ساکنینش را آواره نمود.ماده ١٩: الف. مردم در برابر شرع مساوی هستند. در این امر حاکم و محکوم نیز باهم برابرند.ب. مراجعه و پناه بردن به دادگاه حقی است که برای همه تضمین شده است.ج. مسؤولیت در اصل شخصی است.د. هیچ جرمی یا مجازاتی نیست مگر به موجب احکام شریعت.هـ. متهم, بیگناه است تا این که محکومیت اش از راه محاکمه عادلانه ای که همه تضمینها برای دفاع از او فراهم باشد, ثابت گردد.ماده ٢٠:دستگیری یا محدود ساختن آزادی یا تبعید, یا مجازات هر انسانی جایز نیست, مگر به مقتضای شرع. و نباید او را شکنجه بدنی یا روحی کرد یا با او به گونه ای حقارت آمیز, یا سخت, یا منافی حیثیت انسانی, رفتار کرد. همچنین اجبار هر فردی برای آزمایشات پزشکی یا علمی جایز نیست, مگر با رضایت وی و مشروط بر این که سلامتی و زندگی او به مخاطره نیفتد. همچنین, تدوین قوانین استثنایی که به قوه اجرائیه چنین اجازه ای را بدهد, نیز جایز نمی باشد.
 
ماده ٢١:گروگان گیری به هر شکلی و به خاطر هر هدفی, ممنوع است.ماده ٢٢:الف. هر انسانی حق دارد نظر خود را به هر شکلی, که مغایر با اصول شرعی نباشد, آزادانه بیان دارد.ب. هر انسانی حق دارد برای خیر و نهی از منکر بر طبق ضوابط شریعت اسلامی, دعوت کند.ج. تبلیغات یک ضرورت حیاتی برای جامعه است و سوءاستفاده و سوءاستعمال آن و حمله به مقدسات و کرامت انبیاء یا به کارگیری هر چیزی که منجر به ایجاد اختلال در ارزشها, یا متشتت شدن جامعه یا زیان یا متلاشی شدن اعتقاد شود, ممنوع است.د. برانگیختن احساسات قومی یا مذهبی و یا هر چیزی که منجر به برانگیختن هر نوع حس تبعیض نژادی گردد, جایز نیست.ماده ٢٣:الف. ولایت امانتی است که استبداد یا سوءاستفاده از آن شدیداً ممنوع می باشد, زیرا که حقوق اساسی از این راه تضمین می شود.ب. هر انسانی حق دارد در اداره امور عمومی کشور خود به طور مستقیم یا غیر مستقیم شرکت نماید. همچنین او می تواند پستهای عمومی را بر طبق احکام شریعت متصدی شود.ماده ٢٤: کلیه حقوق و آزادیهای مذکور در این سند, مشروط به مطابقت با احکام شریعت اسلامی می باشد.ماده ٢٥:شریعت اسلامی تنها مرجع برای تفسیر یا توضیح هر ماده از مواد این اعلامیه می باشد.
 
 
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *