طوفان نوح

 

 

 

داستان طوفان نوح از مشهورترين وقايع تاريخى است كه در ميان ملل و اقوام مختلف جهان نقل شده و در منابع كهن نيز آمده است.قوم نوح از توحيد به بت پرستى سقوط نموده و عليرغم تبليغ ها و تبيين ها و انذارهاي اين پيامبر اولوالعزم در طول ٩٥٠ سال، دست از عقيده سخيف خود بر نداشته بت‌ هایی با نام‌ های «وُدّ»، «سواع»، «یغوث»، «یعوق» و «نسر» را می‌ پرستیدند.سرانجام صبر اين پيامبر صبور، پس از اين مدت طولانى به سرآمد و تقاضاي مجازات آنها را نمود با اين استدلال كه اين ها نه تنها دست از عناد خود با توحيد بر نمى دارند و هدايت نمى شوند بلكه نسل هاى بعدى را هم فاسد مى كنند و فرزندان خود را نيز مثل خويش فاجر و كافر مى سازند١؛ خداوند نيز تقاضاى او را اجابت نمود و با طوفانى عظيم صفحه زندگى كافران را بست تا اقليت مومنان از زير فشار اكثريت كافران رها شوند و باقى بمانند و نسل بعدى بتواند با آزادى كامل به راه ايمان در آيد.از آسمان،باران هاى سيلابى آمد و از زمين نيز چاه ها جوشيدند و طوفانى شد مهيب و كشتى را كه نوح ساخته بود و مومنان و بعضى حيوانات را در خود جا داده بود،به حركت درآورد.پس از آنكه كافران هلاك شدند،كشتى در كوه جودى فرود آمد و مومنان از يوغ كافران رَستند…
 

نام نوح(ع)در بيش از چهل آيه قرآن کریم و در شش سوره اعراف، هود، مومنون،شعراء،قمر و نوح آمده و به داستان آن جناب به اجمال و نه به تفصيل و نه به سبك داستان هاي پيوسته و بلند اشاره شده است ؛ زيرا هدف قرآن داستان سرائى نبوده و نيست بلكه ذكر وقايع تاريخى به قصد بيان عبرت ها و تجربه ها از رويدادهاي گذشته است. قرآن،كتاب هدايت است و هدايت،مبرم ترين هدف پيامبران الاهى است.در روزگار نوح، مترفين و قلدران، از توحيد و عدالت اجتماعى منحرف شده و فاصله طبقاتی روز به روز بیشتر مى شد، و آنهایی که از نظر مال واولاد، قوی تر بودند حقوق ضعفاء را پایمال مى کردند و جباران، زیر دستان را به ضعف بیشتر کشانیده و طبق دلخواه خود برآنان حکومت کردند و اقليت مومنان را پست و حقير و ارذل شمرده ،آزار و شكنجه مى دادند و انذارها و هدايت هاي نوح،اين پيامبر الاهى در طول صدها سال بر آنها اثر نمى كرد و مانع جدى رشد و هدايت جامعه و نسل هاي آتى بودند.

بعد از عذاب سيل و طوفان كه منجر به مرگ كافران حتى فرزند و همسر متمرد نوح شد، خدای تعالی به زمین فرمان داد تا آب خود را ببلعد، و به آسمان نیز فرمان داد تا از باریدن باز ایستد. آب از ظاهر زمین کاسته شد و کشتی بر بالای کوه جودی قرار گرفت. آنگاه خدای تعالی به نوح وحی کرد که: ای نوح!از کشتی پایین آی و با سلامی از ناحیه ما و برکاتی بر تو و امت هایی که با تو هستند پیاده شو. پس نوح و همراهان او از کشتی خارج شده و در زمین قرارگرفتند و خدا را به توحید و اسلام پرستیدند، و زمین را به ارث دست به دست به ذریه های خود سپردند، و خدای سبحان تنها ذریه نوح را باقی گذاشت.بر اساس روایات، در جریان طوفان نوح،  زمین کعبه تنها جایی بود که زیر آب نرفت و از سیل در امان ماند و گفته شده که نام بیت العتیق برای کعبه به دلیل در امان ماندن آن از طوفان نوح است. یکی از نكات درس آموز داستان نوح،موضوع يكى از پسران نوح  است.وقتى آب داشت همه جا را فرا مى گرفت ،نوح متوجه شد كه يكى از پسرانش سوار نشده و علتش این بوده که به وعده پدرش مبنی بر اینکه هر کس ازسوار شدن تخلف کند غرق خواهد شد، ایمان نداشته است؛ وقتی چشم نوح به او افتاد که در کناری ایستاده، صدا زد که ای پسرم بیا با ما سوار شو و با کافران مباش.پسر دعوت پدر را این گونه  رد کرد که من به زودی به یکی از کوه ها پناه می برم تا مرا از خطر آب حفظ کند. نوح(ع)گفت: امروز هیچ چیزی نمی تواند احدی را از عذاب الهی حفظ کند مگر کسی را که خدا به او رحم کرده باشد، که منظورش همان کسانی است که سوار کشتی بودند…

 

پسرنوح به این پاسخ پدر توجهی نکرد، و چیزی نگذشت که موج، بین پدر و پسر حائل شده و پسرجزء غرق شدگان گردید.نوح(ع)هیچ احتمال نمی داد که پسر در باطن دلش کفر پنهان کرده باشد وتاکنون اگر اظهار اسلام می کرده از باب نفاق بوده باشد، بر خلاف همسرش که نوح از کفر او خبر داشت و به طور قطع اگر پسرش را نیز مانند همسرش کافر می دانست هرگز تقاضای نجات اورا نمی کرد، با غرق شدن فرزند نوح دچار اندوه شد و گفت:پروردگارا ، این پسر من از اهل من است و وعده تو، به اینکه اهل مرا نجات دهی حق است و تو احکم الحاکمینی.خداوند باسخ داد:او از اهل تو نيست٣؛اهليت به خويشاوندى نيست بلكه اهل تو كسانى هستند كه به راه تو ايمان آورده اند؛او به روشي ناصالح دست يازيد و كفر خود را پوشاند و جزايش همان بود كه اتفاق افتاد.حضرت نوح(ع)،اولین پیامبر اولوا العزم و از بزرگان انبیاء و پدر دوم نسل حاضر بشر است، چون تمامی افرادبشر امروز از طرف پدر و مادربه آن جناب منتهی می شوند و همه ذریه آن حضرت اند٤، که قرآن کریم در باره اش فرمود(و جعلناذریته هم الباقین)؛ لذا آن جناب پدر بزرگ همه انبیاء (غیر آدم و ادریس) است و اولین پیغمبری بوده که باب تشریع احکام و کتاب و شریعت را گشوده و با منطق عقل و طریق احتجاج با مردم صحبت کرده و ریشه و منشا دین توحید در عالم است و بر تمامی افراد موحد عالم که تاکنون آمده و مى آيند،حق بزرگى دارد.خداي عزوجل بر او درود فرستاده( سلام علی نوح فی العالمین) و او را برگزيده همه جهانيان دانسته و از نیکوکارانش شمرده و عبدی شکور و صالح و از بندگان مؤمن خود خوانده است… 

—————-
١.نوح/٢٦.     ٢.نوح/١-٢٥و هود/٢٥-٤٩.   ٣.هود/٤٦.   ٤.صافات/٧٧.
 
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *