نسبيّت سرّ

 

 

 

در بررسي مفهوم سرّ، اين نكته آشكار مى شود كه سرّ مراتب دارد و به اصطلاح  سرّ مفهومی نسبی است و چه بسا بیان مطلبی برای کسی یا در دوره‌ای ـ به حسب سطح معرفتی شخص ـ نافع و نیکو بوده و بیان همان مطلب برای دیگری یا در دوره‌ای دیگر مضر و ناپسند باشد.از دیرباز انديشمندان بر این اعتقاد بوده‌اند که بعضى مسائل علمى و معارفى سرّ است و ارائه آن برای نااهلان جائز نیست. در روایات نیز به این امر اشاره شده است؛ چنانکه از حضرت عیسی (ع)روایت است که فرمود:”با جاهلان از حکمت سخن نگوئید که در حق حکمت ظلمت نموده‌اید و حکمت را از اهلش منع ننمائید که به ایشان ظلم کرده‌اید”(لاتُحَدِّثُوا الجُهّالَ بِالحِكمةِ فَتَظلِموها و لاتَمنَعوها أهلَها فَتَظلِموهُمْ)١.حكمت در اينجا به معناي عام شامل علوم مبدئي و معادي،الاهيات و هستى شناسي است كه در خورند همه افراد نيست و ممكن است اگر براي كسانى كه ظرفيت ندارند،ارائه شود،اثر معكوس دهد و آنها را گمراه نمايد.
 
 گفته شد كه منظور از سرّ هر چیزی است که آشکارشدن آن برای گوینده یا شنونده مضر باشد، و افشاء سرّ به حسب مراتب ضرری که برای مخاطب یا متکلم دارد گاه مکروه و گاه حرام می‌باشد. نسبي بودن سرّ و مراتب مختلف افراد نسبت به آن را از اين روايت مى توان دريافت:”به خدا قسم اگر ابوذر آن چه در قلب سلمان بود می دانست، هر آینه او را می کشت”٢.سلمان و ابوذر جزء ارکان اربعه بودند و هیچ کس از صحابه به مقاماتى که آنان رسیده اند، نرسیده است اما در عین حال با هم تفاوت هایى دارند و ظرفيت ها متفاوت است.از امام صادق(ع) نقل شده است که: روزى در نزد امام زین العابدین(ع) صحبت از تقیه شد، حضرت فرمود: به خدا قسم اگر ابوذر مى دانست آنچه را در قلب سلمان است، هر آینه او را مى کشت،در حالى که پیامبر(ص) عقد برادرى بین آن دو بست،پس گمان شما به سایر مردم چیست. علم علما (ائمه طاهرین) سخت و سنگین است و نمى تواند آن را تحمل کند مگر نبی مرسل یا ملک مقرب یا بنده مؤمنى که خداوند قلب او را براى ایمان امتحان کرده باشد. آن گاه فرمود سلمان از علما گردید چون شخصى از ما اهل بیت بود٣.
 
آنچه سلمان از معارف توحیدى از پیامبر و ائمه(ع) دريافت نموده بالاتر از معارفى بوده که ابوذر مى دانسته و سلمان آنها را از او کتمان مى کرده است. ایمان داراى مراتب و درجاتى است. هر چه درجات ایمان بالاتر باشد، درک شخص از معارف الهى گسترده تر خواهد بود و این معارف براى کسانى که به آن نرسیده اند قابل تحمل نخواهد بود؛ چنان که اگر سلمان هم آنچه در قلب ائمه(ع) بود مى دانست، نمى توانست آن را تحمل کند. پيامبراكرم(ص) این معنا را مورد توجه قرار داده، و با توجه به مراتب ایمانی  و ظرفیت و استعدادهای مختلف افراد، فرموده است:”ای سلمان! اگر علم و دانش تو به مقداد عرضه گردد، او راه کفر را پیش می گیرد، و ای مقداد اگر صبر تو بر سلمان عرضه شود، سلمان کافر می شود”!٤ با اينكه مقداد كسي بود كه پيامبر در مورد او فرموده بود: “در قلب هر یک از یاران سستی ای واقع می شود، مگر در قلب «مقداد» ، زیراقلب او چون قطعه آهن محکم و استوار خواهد بود”٥.
 

درک مقام علم و معرفت دانشمندان، کاری بس سخت و سنگین می باشد، به طوری که جز نبی مرسل و ملک مقرب، یا بنده مؤمنی که خداوند قلب او را با ایمان ،آزمون کرده باشد، نمی توانند آن را درک و فهم کنند و سلمان از اين عالمان با عرفان و معرفت بود چون از خاندان ما محسوب می شد، و بدین مناسبت باید او را عالم ربانی دانست٦. درعین حالی که ابوذر در مقام صداقت و جهاد و مقداد در مقام صبر و مقاومت مقام بسیار درخشانی را داشته اند، با عنایت به مراتب ایمان و معرفت ، بدون اینکه ازمقام ابوذر و مقداد کاسته شود، آنان از درک مقام علمی سلمان  ناتوان بوده اند.علامه مجلسی و محدث نوری می نویسند: در قلب سلمان، مرتبه بلندی ازمعرفت خداوند، معرفت پیامبر (ص) و معرفت نسبت به امامان (ع) وجود داشت که اگر چیزی از آن را آشکار می کرد، دیگران نمی توانستند آن را تحمل کنند، آنگاه به او نسبت دروغگویی، سحر و جادو، و ارتداد و کفر می دادند، و بدین خاطر به قتل او اقدام می کردند٧…

—————
١. الکافی٤٢/١.   ٢. همان٤٠١/١؛ بصائر الدرجات/٤٥.     ٣.بحارالانوار٣٤٣/٢٢.  ٤و٥. نفس الرحمن/٢٢٢-٢٢٣؛اختصاص/٩.    ٦.الغدير٣٥/٧؛اصول كافى٤٠١/١.   ٧.بحارالانوار٣٤٤/٢٢؛نفس الرحمن/٢٢٥.

 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *