بنى آدم

 

 

زندگانى حضرت آدم(ع) به پايان آمد، اما زندگى “بنى آدم” آغاز شد! بَنی آدَم به معنای فرزندان حضرت آدم و نوع انسان است. بنى آدم، بارها مورد خطاب خداوند در قرآن بوده اند١. اين واژه در ادبيات غنى ما نيز به معناي نوع بشر، كاربرد پيدا كرده است چنانكه سعدي هم سروده است: بنى آدم،اعضاي يكديگرند/كه در آفرينش ز يك گوهرند/چو عضوى به درد آورد روزگار/دگر عضوها را نماند قرار٢. همه ما انسان ها از گوهر وجودى يك پدر و مادر هستيم و راضى به محنت و رنج يكديگر نمى باشيم. همه ما به عنوان بنى آدم،مورد خطاب اين آيه شريفه هستيم:”و (به خاطر بیاور) زمانى را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذریه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خویشتن ساخت (و فرمود:) “آیا من پروردگار شما نیستم؟”، همه گفتند: آرى، گواهى مى‏دهیم(كه تو پروردگار ما هستى)! (حال، مبادا) روز رستاخیز بگویید: “ما از این موضوع، غافل بودیم ( و از پیمان فطرى توحید بى‏ خبر ماندیم)”٣…
 
بسيار نشيب و فراز داشته است داستان ما بنى آدم بعد از درگذشت پدرمان آدم! روزگارى موحد بوديم و روزگارى بعضى از ما از توحيد به شرك گرائيديم؛روزگارى در دست فرعون ها به اسارت درآمديم و روزگارى هم به يارى پيامبران و امدادهاي الاهى از زير يوغ آنها رها شديم؛ اما در همه حال ،اختيار داشتيم و انتخابگر بوديم؛ به راه خدا برويم يا به راه شيطان؛ به خدا دل بدهيم يا به شيطان،گوش بسپاريم ؟ كسي از مجبور،انتظارى ندارد؛مجبور، معذور است؛اين مختار است كه بايد پاسخگوى انتخاب خويش باشد؛او به خاطر انتخاب خوبش ،شايسته پاداش است و به خاطر انتخاب بدش،لايق عقوبت.نبايد گناه انتخابِ بد خود را به گردن خدا يا شيطان بياندازد كه نه عقلانى است و نه پذيرفتنى. داشتم مى گفتم كه ما بنى آدم چه حوادثى را از سر گذرانديم و چه ماجراها داشتيم.در تمام اين دوران ها،خداوند هيچ زمانى ما را بدون راهنما رها نكرد؛هماره پيامبران و پيشوايانى را فرستاد تا در چرخه زندگى، راه را از چاه ، بنمايد و بنى آدم را راهبرى كند…
 
مدح و ستايش بنى آدم و كرامتى كه خدا به آنها كرده اين گونه در سخن الاهى بازخورد داشته است:”ما آدمی زادگان(بنى آدم) را گرامى داشتیم و آنها را در خشکى و دریا، (بر مرکب هاى راهوار) حمل کردیم و از انواع روزی هاى پاکیزه به آنان روزى دادیم و آنها را بر بسیارى از موجوداتى که خلق کرده‏ایم، برترى بخشیدیم”٤. هماره هم فرزندان آدم را از دنباله روى و شنوائى از شيطان برحذر داشتيم:”اى بنى آدم! آیا با شما عهد نکردم که شیطان را نپرستید( و پيروى نكنيد) که او براى شما دشمن آشکارى است؟٥. و براى بنى آدم از دو لباس سخن گفتيم:لباس بدن كه زشتى هاى اندام انسان را مى پوشاند و موجب آراستگى ظاهرى است و لباس تقوىٰ كه پلشتى هاى اخلاقى را مى پوشاند و موجب آراستگى معنوى و اخلاقى است:” اى فرزندان آدم! همانا بر شما لباسى فرو فرستاديم تا هم زشتى (برهنگى) شما را بپوشاند و هم برايتان زيورى باشد، و لباس تقوا همانا بهتر است. آن، از نشانه‌هاى خداست، باشد كه آنان پند گيرند (و متذكّر شوند)٦.
 
بنى آدم همچنين توصيه شده اند كه با آراستگى و زينت، وارد مساجد و عبادتگاه شوند و در زندگى و خوردن و آشاميدن،از اسراف دورى كنند:” اى بنى آدم!، هنگام ورود به مسجد،با آراستگى و زينت باشيد و بخوريد و بياشاميد اما اسراف و زياده روى، روا مداريد”٧. همچنين توصيه شده اند در مقابل فرستادگان الاهى كه آيات خدا را براي آنها مى خوانند، تقوى و درستى پيشه كنند تا هيچ هراس و غمى نداشته باشند:” اى بنى آدم،هنگامى كه فرستادگانى از جنس خود شما برايتان مى آيد كه آيات مرا براي شما بيان مى نمايند؛ پس هركس تقوى و اصلاح پيش گيرد، نه ترس و هراسى در پيش روى آنهاست و نه اندوهناك خواهند شد”٨. و نيز:”اى بنى آدم ! مبادا شيطان فريبتان دهد، آنگونه كه پدر و مادرِ شما را از بهشت بيرون كرد، لباس را از تن آن دو بركند تا عورت‌هايشان را بر آنان آشكار سازد. همانا شيطان و گروهش شما را از آنجا كه شما آنها را نمى‌بينيد مى‌بينند. ما شياطين را دوستان و سرپرستان كسانى كه ايمان نمى‌آورند، قرار داديم”٩. بنى آدم اگر همين چند توصيه راهبردى را به گوش بگيرند،سعادت را در آغوش خواهند گرفت…
 
—————-
١. اعراف/٢٦،٢٧،٣١،١٧٢،٣٥؛ إسراء/٧٠؛ يس٦٠.     ٢.گلستان/٣٣.   ٣.اعراف/١٧٢.  ٤.أسراء/٧٠.   ٥.يس/٦٠.
٦.اعراف/٢٦.    ٧. اعراف/٣١.   ٨. اعراف/٣٥.    ٩.اعراف/٢٧.

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *