شراكت در عقول بزرگان

 
 
 
 
در آستانه زندان بود، شكست در كسب و كار و بدهى سنگين به افراد و چك هائى كه دادگاهى شده بود. نسبت فاميلى با ما داشت  و توصيه كرده بودند او را ملاقات كنم.وقتى او را ديدم ،چهره اش مغموم  و حالش پريشان بود و مجبور شده بود به زندگى مخفى روي آورد تا از چشم طلبكاران دور باشد. پيش از آنكه بيايد،از چند نفر در باره او پرسيدم كه چرا به اين روز افتاده است؟ گفتند:خود رأيي و غرور؛او خود را برتر از همه مى دانست و در كارهايش با هيچكس مشورت نمى كرد.قبلاً هم يك شكست اقتصادي ديگر داشت كه پدرش جور او را كشيده و با زحمت زياد بدهى هاي او را گردن گرفته و طلب طلبكاران را پرداخته و او را از زندان رهانيده بود.اين بار اما در تجارت ديگرى كه تازگى با يكى از رفقايش راه انداخته بود،شريكش تمام سرمايه را برداشته و به خارج گريخته بود. گفتند در زندگى خانوادگى هم طعم شكست را چشيده و از همسرش جدا شده و يك بچه روى دستش مانده بود.همسري كه عليرغم مخالفت پدر و مادر و همه فاميل، انتخاب كرده و فكر مى كرد بهترين است و حالا او را تنها گذاشته بود… 
 
وقتى او را ديدم ، بسيار مغموم و پريشان بود.ابتدا كمى او را دلدارى دادم و بعد گفتم :اهل سرزنش و در موضع نصيحت نيستم به خصوص كه الان شرايط روحى مناسبي ندارى؛ ولي در قامت يك مشاور، دوست دارم به تو كمك كنم.پزشكان مى گويند مهم ترين بخش درمان، شناخت درد است.گفته اند تو آن چنان،خود را بالاتر از همگان مى دانستى كه هرگز در مورد كارها و انتخاب هايت با كسي مشورت نمى كردى و مى پنداشتى كه كسي همقد و همطراز تو نيست؛اين غرور و استبداد رأي و محروم كردن خود از مشاوره ديگران عامل شكست هايت بوده است؛اين را من نمى گويم ،اين سخن مولاي ما اميرمومنان(ع) است كه فرمود: “كسي كه استبداد رأي داشته باشد هلاك مى شود و كسي كه با مردان بزرگ،مشورت كند ،خود را در عقول آنها شريك كرده است”١…
 
گفت:وقتى دستت را رو كنى و نقشه ات را براى برخى بگوئى ،از روي حسادت ، راهنمايي معكوس مى كنند تا موفقيت تو را نبينند. گفتم: درست گفتى، اتفاقاً  امام ، همين را هم پيش بينى كرده و به مالك اشتر در هنگام اعزام او براي حكومت مصر، فرمودند:” با بخيل و ترسو و حريص مشورت نكن زيرا در هريك از آنها نقطه ضعفى وجود دارد كه مانع از نيل تو به حقيقت مى شوند”٢. نبايد به صرف اينكه برخى حسود يا حريص يا كم جرأت اند،خود را از بركات مشورت محروم كنيم. امام عليه السلام، با بيان هاى مختلف بر مشورت تاكيد نموده و مى فرمايند:”هيچ پشتوانه اى مطمئن تر از مشورت وجود ندارد”٣؛ و فرمودند:”مشورت خواهى و استشاره، عين دستيابى به هدايت(به عاقبت خوش فرجام)است و هركس به رأي و نظر خودش اكتفا كند،خود را در معرض خطر قرار داده است”٤.
 
گفت:آيا چنين كسانى پيدا مى شوند تا با آنها مشورت كنم؟ من آنها را نيافتم! گفتم: تو به خاطر غرور و خود بزرگ بينى همه را حقير فرض كردى و افراد را زود قضاوت نمودى؛اگر صادقانه و بى غرور ،جستجو مى نمودى،افرادي را پيدا مى كردى كه مشاور تو در امر ازدواج يا كسب و كار باشند و راهنمائيت كنند. اگر هم در اطرافت نبودند زحمت مى كشيدى و آنها را هركجا بودند مى يافتى و مشاوره مى گرفتى و برايش هزينه مى كردى.الان همه افراد بزرگ و شركت هاى مهم اقتصادي،متناسب با نوع فعاليت خود،از مشاوران حقوقى و كارشناسان متعدد،بهره مى برند و توفيق خويش را مديون همين مشاوره ها مى شمرند. كسي كه براي مشاوره هزينه نكند مجبور به هزينه هاي سنگين ترى براي شكست هايش مى شود! ضمن آنكه كسانى هستند كه حاضرند بدون هزينه و منّت، به تو مشاوره دهند و همه تجربه خود را به رايگان در اختيار تو گزارند مثل والدين و بعضى دوستان صميمى  يا مربيان دلسوز…
 
گفت: اعتراف مى كنم،بادى كه در سر داشتم مرا از نعمت شراكت در عقول رجال محروم ساخت و به اين روز انداخت.گفتم :همه به تو مشاوره مى دهيم از بحران فعلى،رها شوى ؛اما در شروع بعدي،راهنمائى مولا را در مورد مشورت خواهى و استشاره ،آويزه تصميم ها و انتخاب هاي خود كن…
——————–
١.”من استبد برأيه هلك و من شاور الرجال ،شاركها فى عقولها”، نهج البلاغه،حكمت١٦١.
٢.نهج البلاغه،نامه ٥٣.
٣.لا مظاهرة اوثق من المشاورة،نهج البلاغه، حكمت ١١٣.
٤. والاستشارة عين الهداية و قد خاطر من استغنى برأيه،نهج البلاغه،حكمت٢١١.
 
 
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *