جنگ نرم

 

 

 جنگ نرم از قدرت نرم ، برمى خيزد كه آن توانایی تأثیرگذاری بر دیگران برای کسب نتایج مطلوب از طریق ايجاد جذابیت به جای اجبار یا كاربرد سلاح است که موجب دگرگونی در هویت فرهنگی و الگوی رفتاری مورد قبول یک نظام سیاسی يا فرهنگى می‌شود.در فضای جنگ نرم صحبت از موشک و اسلحه و تانک، ناو و هواپيماي جنگى و زيردريائي و تيربار نیست بلکه صحبت از ماهواره، اینترنت، روزنامه، خبرگزارى، کتاب، فیلم و سینماىست؛ بنابراین سربازانی هم که در این جنگ نرم دخیل هستند و به سمت هم شلیک می‌کنند دیگر ژنرال‌ها، افسرها و نظامی‌ها نیستند بلکه روزنامه نگاران، سینما گرها، هنرمندان و فعلان امور رسانه‌ها هستند که در بسیاری از کشورهای استبدادی به صورت هدفدار و به دستور یا تحت کنترل مقامات سیاسی فعالیت می‌کنند.سینمای آمریکا شاید یکی از قوی‌ترین نمونه‌های عملی قدرت نرم باشد كه با ساختن فيلم هاى خاص، در جهت اهداف راهبردي سياسى و نظامى خود، حركت كرده و مى كند؛امروز قدرت هاى اينترنتى چون گوگل و فيس بوك و شبكه هاى اجتماعى مرتبط با آنها بهترين ابزار امريكا در جنگ نرم به شمارند… 

با فروپاشی شوروی در سال ١٩٩١ میلادی و پایان جنگ سرد، کارشناسان بخش جنگ در امريكا با استفاده از تجارب دو جنگ جهانی و دوران جنگ سرد دریافتند که می شود با هزینه کمتر و بدون دخالت مستقیم در سایر کشورها به اهداف سیاسی، اقتصادی و… دست یافت که در ادبیات سیاسی جهان به جنگ نرم شهرت یافت كه متکی بر تهدیدات نرم و قدرت نرم فرهنگی و اجتماعی است. آمریکایی ها با استفاده از این نوع جنگ تاکنون موفق به تغییر چندین رژیم سیاسی در کشورهای مورد نظر شده اند. انقلاب های مخملى يا رنگی که در چندین کشور بلوک شرق و شوروی سابق رخ داد،در واقع نمونه ای از جنگ نرم است. آمریکایی ها با استفاده از قدرت نرم موفق به تغییر رژیم های سیاسی در کشورهایی چون لهستان، گرجستان، چک اسلواکی، قرقیزستان،تاجيكستان و اکراین گردیدند كه در تمامی این دگرگونی های سیاسی، بدون استفاده از ابزار خشونت و صرفا با تکیه بر قدرت نرم و ابزار رسانه، با تغییر در ارزش ها و الگوهای رفتاری از رژیم های سیاسی حاکم مشروعیت ‏زدایی گردید و از طریق جنبش‏ های مردمی و ایجاد بی ثباتی سیاسی، قدرت سیاسی جابه جا شد.بنابراین جنگ نرم، امروزه مؤثرترین، کارآمدترین و کم هزینه ترین و درعین حال خطرناک ترین و پیچیده ترین نوع جنگ علیه امنیت ملی یک کشور يا يك آئين است، چون می توان با کمترین هزینه به اهداف خود نائل آيد.

اهداف جنگ نرم عبارت است: استحاله فرهنگی در جهت تأثیرگذاری شدید بر افكار عمومی جامعه هدف با ابزار خبر و اطلاع رسانی هدفمند و كنترل شده كه نظام سلطه همواره از این روش برای پیشبرد اهداف خود سود جسته است؛ استحاله سیاسی به منظور ناكارآمد جلوه دادن نظام مورد هدف و تخریب و سیاه نمایی اركان آن نظام؛ ایجاد رعب و وحشت از مسائلی همچون فقر، جنگ یا قدرت خارجی سركوب گر و پس از آن دعوت به تسلیم از راه پخش شایعات و دامن زدن به آن برای ایجاد جو بی اعتمادی و ناامنی روانی؛ اختلاف افكنی در صفوف مردم و برانگیختن اختلاف میان مقام های نظامی و سیاسی كشور مورد نظر در راستای تجزیه سیاسی كشور؛ ترویج روحیه یاس و ناامیدی به جای نشاط اجتماعی و احساس بالندگی از پیشرفت های كشور؛ بی تفاوت كردن نسل جوان به مسائل مهم كشور؛ كاهش روحیه و كارآیی در میان نظامیان و ایجاد اختلاف میان شاخه های مختلف نظامی و امنیتى؛ ایجاد اختلاف در سامانه های كنترلی و ارتباطی كشور هدف؛ تبلیغات سیاه (با هدف براندازی و آشوب) به وسیله شایعه پراكنی، پخش تصاویر مستهجن، جوسازی از راه پخش شب نامه ها و…؛ تقویت نارضایتی های ملت به دلیل مسائل مذهبی، قومی، سیاسی و اجتماعی نسبت به دولت خود به طوری كه در مواقع حساس این نارضایتی ها زمینه تجزیه كشور را فراهم كند؛ تلاش برای بحرانی و حاد نشان دادن اوضاع كشور از راه ارائه اخبار نادرست و نیز تحلیل های نادرست و اغراق آمیز.اما تاكتیک‏ های جنگ نرم عبارتند از: برچسب زدن، تزيين و موجه سازى ،شايعه، كلى گوئى، دروغ بزرگ، پاره حقيقت گوئى، پيشگوئى هاى نا اميدساز، حذف و سانسور، جاذبه هاى جنسى،تفرقه و تضاد،ترور شخصيت، تكرار، ايجاد ترس و رعب، مبالغه و مغالطه.
 
دين نيز در بسيارى از مواقع به ويژه در سده گذشته آماج جنگ نرمى بوده است كه توسط نظام هاى استكبارى، جريان هاى دين ستيز،فرقه هاى گمراه و افراد جاهل و حتى دوستان نادان ، طراحى و اجرا شده است.شبهه پراكنى پيرامون باورهاى دينى و تخريب شخصيت ها و نمادهاى دينى از رايج ترين حربه هاى جنگ نرم براى مقابله با دين و دينداران بوده و هست. به نظر مى رسد در سده نو، جنگ نرم عليه دين افزايش خواهد يافت زيرا استحكام باورهاى دينى در افراد، بزرگ ترين مانع براى رسيدن مستكبران به اهداف شان براي به زير سلطه در آوردن كشورهاي اسلامى خواهد بود. براي مقابله با جنگ نرم عليه دين، گسترش دامنه و شمول فعالیت ‏های فرهنگی تأثيرگذار، عمليات روانى متقابل، بهره گيرى از همه اقشار و مشاركت دادن همه نيروهاي همسو در صحنه كارزار فرهنگى ضروری است…

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *