دينداري معاصر(چالش ها،فرصت ها).الف:چالش ها ١.انگيزه

 
 
 
 
 
هر سه نفرمان معلم مباحث ايدئولوژيك و اعتقادى بوديم و شاگردانى داشتيم اما بحث كلاس ها با گذشته ها كاملاً متفاوت شده بود؛جامعه و فرهنگ و مردم تغيير كرده و بالطبع مباحث و سوالات و انتظارات عوض شده و هر جلسه با پرسش هاي جديد روبرو بوديم كه بعضاً جوابى برايش نداشتيم و مطالب هم از نوعى نبود كه در كتاب ها جستجو كنيم و جوابش را پيدا كنيم و در نشست بعدى ارائه دهيم؛ خلاصه كارمان به دليل شرايط زمان ،با چالش روبرو بود و احساس مى كرديم يا بايد شرايط را عوض كنيم يا گونه تدريس و مباحث مان را تغيير دهيم.شرايط و زمانه كه دست ما نبود تا عوضش كنيم، مى ماند به تغيير خودمان براي ابداع روش ها و گفتمان ها وساختار هاي جديدى براي مباحث. تصميم گرفتيم خودمان سه نفرى،چالش هاي كلاس مان را با هم به اشتراك گذاريم و روي آنها بحث كنيم اگر به راه حل رسيديم كه هيچ و اگر به نتيجه نرسيديم با اساتيد ديگر در ميان گذاريم و با يارى آنها به راه حلي برسيم.گاهى حضورى و گاهى هم از طريق يك كانال سه نفره مجازي كه ايجاد كرديم، كار را شروع نموده و به نتايج خوبي هم رسيديم؛به نظرمان رسيد تجربه خود را با صاحب نظران ديگر هم به اشتراك گذاريم تا هم مباحث پخته تر و پربارتر شود و هم اشتباهاتش معلوم و تصحيح شود و به ياري همگان چشم داريم…
 
شيوه كار ما هم اين بود كه هر بار يك موضوع توسط يكى از ما مطرح مى شد و هريك نظرمان را مى گفتيم ؛اگر به يك جمع بندى واحد مى رسيديم،بحث را مختومه اعلام مى كرديم و اگر نمى رسيديم به نشست بعدى مى كشانديم تا بحث ادامه يابد و اگر موضوع مبهم مى ماند از دوستان و كارشناسان ديگر كمك مى گرفتيم.اصرار هم نداشتيم كه اين نتايج، حرف آخر در آن موضوع باشد؛ چه بسا ديگران پاسخ بهتري داشته باشند كه به فكر ما نرسيده باشد. اكنون معتقد شده ايم اگر كارشناسان مسائل اجتماعى بويژه مباحث انديشگى ، نشست هاى مختلفي با عنوان “هم انديشى” داشته باشند و موضوعات را با دقت و وسواس ، بررسى و كالبدشكافى كنند، نتايج بسيار خوبي از آن منتج خواهد شد.اكنون ديگر زمان آن نيست كه گمان بريم هر معلم، هر گوينده و هر سخنران يا كارشناس و پژوهشگر، چه در كلاس يا فضاي مجازي يا رسانه، حرف آخر و كامل را بزند بلكه عقل و تجربه جمعى لازم است تا نتيجه مورد نظر به دست آيد البته گاهى هم “نمى دانم”، بهترين نتيجه است! زيرا طبق آن ضرب المثل،همه چيز را همگان دانند و همگان، هنوز از مادر زاده نشده اند…!
 
محمد، هادي و من(مسعود) با هم قرار گذاشتيم نتايج هر مبحث را در كلاس خود مطرح كنيم تا بازخورد مخاطبان را ببينيم و مطلوب بودن يا نبودن مباحث را محك بزنيم؛گاهى هم در بعضى گروه ها در فضاي مجازي كه عضو هستيم به اشتراك گذاريم و نظرسنجى كنيم كه اين بازخوردها نشان خواهد داد كه كارها و نتايج مان خوب بوده است يا ناقص يا اشتباه. نيت اوليه مان،بررسي چالش هاي تدريس مباحث انديشگى و اعتقادي در مختصات زمان و مخاطبان فعلي بود يعنى ديندار شدن يا ديندار ماندن با توجه به شرايط جامعه و مخاطبان امروزى با چه چالش هايي روبروست؛جوانان ما اگر بخواهند دين را با تمامى وجود باور كنند و بر اين باور پايدار باقي بمانند، با چه اشكالات و شبهاتى روبرو مى شوند و پاسخ آن سوالات چيست؟
 
 بنا هم نداشتيم كه پاسخ ها بسيار طولانى و دور از حوصله مخاطب امروزي باشد،بلكه منظور نظرمان كوتاه و خواندنى بودن با ادبياتى عاري از تكلف و پيچيدگى منظور بود تا خوانده شود و روشن و واضح باشد و با مخاطب ارتباط برقرار كند. حال تا چه اندازه اين توفيق را به دست آورده باشد بايد منتظر بازخوردها باشيم…از خداي بزرگ مى خواهيم توفيق را رفيق مان كند تا بتوانيم مشكلي را از سر راه آموزش هاي ديني برداريم و در اين راه به عنايات  مهدوى هم چشم داشته و داريم تا به اين كار فايده و بركت دهد و اثر بخش گردد،ان شاء الله…

 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *